eitaa logo
طوبای عفاف
883 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
452 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ پرچم برافراشته فرهنگ در کاروان علیه السلام(۲) ✅ حسین علیه السلام در به فرات می‌رسد و مشتی آب به دستش می‌گیرد. یکی ازحرامیان می‌گوید چه میکنی که به خیمه زنان حمله کرده‌اند، امام تشنه آب را نمی نوشد و به طرف خیمه‌ها باز می‌گردد و نیز دستور داد به اهل حرم چادر و مقنعه ها را محکم به خود ببندید تا مبادا هنگام فرار از خیمه ها چادر از سرتان بیفتد. (مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۵۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۱) ✅ جمله معروف امام آنجا که می فرمایند «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»، زمانیست که امام در آخرین لحظات عمر مبارکشان بوده و حرامیان به سمت خیمه بانوان حمله می‌کنند. (بحار، ج45، ص51) ✅ امام علیه‌السلام در لحظات آخر متوجه حمله دشمن به خیمه‌ها می‌شوند و می فرمایند: این منم که با شما میجنگم و شما هم با من مبارزه میکنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زنده‌ام از خیمه گاه من باز دارید. (خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج ۲، ص ۳۲؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص ۱۱۹؛ بحارالانوار، همان، ج ۴۵) ✅ تنها جایی که امام درخواست کمک می‌کند برای مراقبت از اهل حرم است. می فرمایند: آیا رحم‌کننده‌ای هست که به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ترحم کند؟ آیا یاری‌کننده‌ای هستند که فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله را یاری دهند؟ آیا کسی هست که به فریاد فرزندان زهرا بتول برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌ای است که از خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله دفاع کند». (حیاه الامام حسین علیه السلام، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج ۳، ص ۲۷۴) زمانی که امام به گودی قتلگاه می افتند و بانوان حرم سوی ایشان می‌آیند امام تذکر می‌دهند مراقب باشید که صبر از کف ندهید. (دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج6، ص 57) ✅بعد از هجوم دشمن به خیمه‌ها حضرت سکینه در اثر ضربه نیزع دشمنان بیهوش میشوند، به هنگام بیداری اولین چیزی که شکایت می‌کنند از بی اعتنایی دشمنان به است. (بحار، ج ۴۵، ص۶۰) ✅ تنها درخواستی که بانوان حرم از عمر سعد کرده اند برگرداندن چادر و مقنعه بوده است. (ارشاد، ج2، ص112) ✅و تنها هدایا و نذوراتی که در طول اسارت از مردم قبول کرده اند لوازم حجاب بوده است. (بحار، ج45، ص108) ✅ بعضی از اهلبیت سلام الله علیهم در مجلس یزید با آستین صورت خود را پوشانده بودند. (خصائص زینبیه، ص ۱۵۶) ✅ درخواست امام سجاد از ابن زیاد برای همراهی کاروان اسرا مرد امین و پاکدامن بود‌. (تاریخ طبری، ج4، ص 350) ✅بانوان در مسیر اسارت برروی شتر، سرهایشان پایین بودو صورتشان را با لباس و آستین می‌پوشاندند تا هرکسی آن‌ها را نبیند. (أمالی الصدوق، ص166) ✅ زمانی که کاروان اسرا به شام ​​نزدیک شد، ام کلثوم از شمرخواست، آن‌ها را از دری وارد شام کنند تا مردم کمتر آن‌ها را ببینند و آن ملعون عمل نکرد. (بحار، ج ۴۵، ص۱۲۷) ✅ حضرت سکینه در ورودی شام به سهل بن سعد شامی فرمود: «ای سهل! اگر ممکن است بگویم تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم با تماشای این سرها کمتر به حرم خدا صلی الله علیه و آله نگاه کنند. (بحار، ۴۵، ص۱۲۷) ✅ سلام الله علیها در خطبه مجلس یزید به پوشیده بودن زنان و کنیزان یزید و آوارگی اهل بیت پیامبر در مقابل نامحرمان اعتراض می‌کنند و می فرمایند:«آیا عدالت است که زنان و کنیزانت را در پس پرده می‌نهی و دختران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به پرده‌شان را دریده به اسارت می‌برند، صورت هایشان را از فرط نور آفتاب تغییر کرده، از این شهر به آن شهر می‌برند، جلوی چشم اهالی آبادی‌ها، ظاهر می‌شوند و...، در حالى که از مردانشان، سرپرستان آن‌ها نیست و حمایتگرى ندارند؟! (دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج ۸، ص۳۱۷) باتشکر از کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70 (۲۶۰)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۹) کاروان به نزدیکی مدینه رسید. بشیر بن جذلم از طرف علیه السلام مأمور شد تا مردم مدینه را از آمدن اهلبیت علیهم‌السلام آگاه کند. او به مدینه رفت و مردم را خبردار نمود و همه با اندوه از خانه ها خارج شدند و با گریه به استقبال کاروان رفتند. امام سجاد علیه‌السلام شروع کرد به گریه و سپس خطبه ای خواندند: «... ای مردم ابوعبدالله الحسین علیه السلام و عترتش کشته شدند، اهل حرم و کودکان او را اسیر کردند و سر مبارک او را در شهرها بر نیزه گردانیدند و این مصیبتی است که همانندی ندارد...» الملهوف، ص۸۴ پس از آن همه به مدینه به زیارت قبر حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و مجلس عزا به پا شد. از قبر مقدس صلی الله علیه وآله ناله بلندی برخاست و چون مردم این ناله را شنیدند، بر شدت گریه ها افزوده شد و شیون همه جا را گرفت. حضرت زین العابدین علیه السلام صورت بر قبر پیامبر صلی الله علیه وآله نهاد و گریست و سلام الله علیها با آه و ناله فریاد می زد: «یا جداه! من خبر شهادت حسین را آورده ام» و اشک او تمامی نداشت. برخيز حال زينب خونين جگر بپرس از دختر ستم زده حال پسر بپرس با كشتگان، به دشت بلا، گر نبوده اي من بوده ام حكايتشان سر به سر بپرس از ماجراي كوفه و از سرگذشت شام يك قصه ناشنيده، حديث دگر بپرس از كودكانت از سفر كوفه و دمشق پيمودن منازل و رنج سفر بپرس حضرت سكينه عليهاالسلام نيز در كنار قبر حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله فرياد برآورد و با ناله گفت: «يا جدّا، به تو شكايت می كنم از آنچه بر ما گذشت. به خدا قسم! من سنگدل تر از يزيد نديدم و كافر و مشرك، جفاكارتر، خشن تر و بدتر از او نيافتم. او در حالی كه در برابرش نشسته بوديم، بر دندان های پدرم می زد و می گفت: «اين زدن را چگونه می بينی اي حسين؟!» رباب همسر عليه السلام كه در كربلا حضور داشت، پس از بازگشت از كربلا به مدينه، هرگز زير سقف نرفت و هميشه در حزن و ماتم بود تا اين كه از دنيا رفت. منتهي الآمال، ص۵۲۴ نک: قصه کربلا، ص۵۳۴به بعد @toubaefaf
با کاروان علیه السلام و اشاره ای به راهبردهای تبلیغی و اهلبیت علیهم السلام پس از قیام کربلا (۴۰) علیهم‌السلام در مدینه مشغول برگزاری مجالس روضه شدند و حوادث کربلا را برای مردم در محافل و مجالس روضه خانگی بیان می کردند. از جمله سلام الله علیها و به تبعیت از ایشان حضرت سلام الله علیها و دیگر بزرگان، تا به همه عالم در همه دوران ها برسد. اما از ویژگی های تبلیغی زمانه امام_سجاد علیه السلام می توان به دو نکته گمنامی و پرکاری به جهت نجات انسان ها از جهل خودی و طاغوت اجتماعی اشاره نمود و در این راستا، سیره این امام عزیز پس از را چنین آورده اند: ۱. ایشان مثل صلی الله علیه وآله تبلیغ چهره به چهره را برای تربیت نیروی انقلابی شروع کردند؛ زیرا تقریبا همه افراد تربیت شده و اصیل اسلامی در شهید شدند. در همین راستا، یکی از کارها ایشان خرید برده بود و رسیدگی به تربیت دینی آن ها و سرانجام آزاد کردن برده ها با سرمایه کار و یا بدون آن و تشویق دیگران به این مهم. ۲. خانه امام پناهگاه شیعیان و بی پناهان و یاری رساندن به ایشان بود، به ویژه در حادثه ها. در که یزید علیه اللعنه پس از کربلا در مدینه به پا و اموال و نوامیس مردم را بر لشکرش مباح کرد، ۴۰۰زن پناه بردند به خانه امام از شر لشکریان یزید و هیچ کسی جرأت تعرض به آن ها را را ننمود. پس از حادثه هولناک حره یکی از زن ها گفته بود آنقدر در خانه علیه السلام احساس امنیت و راحتی می کردیم که حتی در خانه پدر خویش نیز به این راحتی نبودیم. ۳. به ویژه به صورت مکتوب و نامه نگاری که بعضی اقوام و خویشان و مسئولین را تذکر می دادند. ۴. در طول ۳۷ سال یاد کربلا و شهدا را یادآوری کردند؛ به این صورت که هر جا تشنه ای، گرسنه ای و... می دیدند از و ها یاد کرده با این روش حکومت طاغوت را تا قیامت رسوا کردند؛ مردم را متوجه مسیر الهی و محبت می نمود و این روند از عصر یازدهم محرم ۶۱ ه.ق شروع و در شام با خطبه مسجد جامع اموی به اوج رسید و در طول ۳۷ سال ادامه یافت. ۵. یکی دیگر از مهم ترین راهبردهای تبلیغی حضرت علیه السلام، ترویج ، و علیهم السلام در قالب و برای همه جهان در طول تاریخ بود. ، گنج پر از اسرار، معارف و لطائف دین خداست و به نوعی تفسیری از قرآن در قالب دعا به حساب می آید و امروزه کتابی است گرانبها و مورد عنایت علیه السلام. 📚نک: منتهی الآمال، بخش سیره امام سجاد علیه السلام، قصه کربلا، انسان دویست و پنجاه ساله، سیره پیشوایان و ... @toubaefaf
نگاهی به زندگی سلام الله علیهما سَکینه دختر امام حسین علیهماالسلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است. سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز همراه علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2) خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) علیهم السلام اند. رباب کیست؟ رباب همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام، مادر عبدالله و سکینه و از زنان شایسته و نامدار تاریخ اسلام است. وی بانویی فاضله و محدّثه بود که همراه امام حسین علیه السلام و فرزندانش در کربلا حضور داشت. وی شاهد شهادت همسر و طفل شیرخواره اش بوده و رنج و مشقّات سفر کربلا را تحمّل نموده است. او وظیفه سنگین خویش را آن طور که مورد رضایت خدا و فرزند پیامبر بود، انجام داد. وی پس از آن به عنوان اسیر همراه دیگر زنان و دختران کاروان حسینی به کوفه و شام برده شد و در نهایت، به مدینه آمد و در آنجا اقامت گزید. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: «من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3) در مقابل، رباب هم که افتخار همسری امام حسین علیه السلام را داشت، این ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اینکه خواستگاران فراوانی داشت همه را رد کرد و گفت: «پس از فرزند صلی الله علیه وآله وسلم همسری بر نمی گزینم.»(4) او به تحقیق دریافته بود که هیچ کس نمی تواند همانند امامباشد و درس هایی را که او از مکتب انسان ساز حسینی فرا گرفته بود، دوباره برایش زمزمه کند. رباب به امام حسین علیه السلام بسیار وفادار بود و در حمایت و تبعیت از آن حضرت، زندگی کرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سکینه، خیمه عزا برپا نمود و به اقامه عزای آن امام همام پرداخت. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر آن حضرت، رباب، برایش مجلس سوگواری برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گریه کرد که اشک چشمانش خشک گردید.»(5) غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب یک سال پس از واقعه عاشورا از دنیا برود. علاّمه مامقانی، رباب را در زمره زنان راوی حدیث نام برده و می نویسد: «نسبت به روایت وی، نهایت اعتماد است.» یکی از مورّخان معاصر می گوید: او یکی از شاعران عرب و از برترین و برگزیده ترین زنان عصر خویش بود.(6) رباب وقتی سر امام را در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد، به شدّت منقلب شد و بنابر درخواستش هنگامی که سر را به او دادند، در آغوش گرفت و بوسید، از داغ امام گریست و اشعاری را زمزمه کرد که ترجمه اش چنین است: آه! حسین من که از دستم رفت و داغش تا ابد بر دلم ماند. در کربلا نیزه ها به او هجوم آورده و تنش را به خاک و خون کشید. خداوند، جنایتکاران کربلا را سیراب نگرداند!(7) مرثیه دیگر رباب در غم از دست دادن همسرش این گونه است: آنکه را که فروغ بخش عالَمی بود، به خاک و خون افکندند و تنِ بی سر او را دفن کردند. خداوند، پاداش بسیار به تو عطا کند ای نواده رسول خدا! که با عزّت و شرف، سالار شهیدان گشتی و از خسران دور بودی! تو برای من کوهی بلند افراشتی که در پناهت آرام بودم و الطافت نسبت به ما قطع نمی شد. اکنون که تو رفتی، پدر یتیمان چه کسی باشد؟ و دستگیر محرومان که خواهد بود...؟(8) عبدالله، برادر سکینه عبدالله فرزند دیگر رباب و برادر سکینه علیها السلام است. امام وقتی یاران و افرادی از خانواده اش به شهادت رسیدند، تنها ماند و دیگر امیدی به یاری کسی نداشت، بنابراین برای خداحافظی به جانب خیمه ها آمد و اهل و عیالش را به صبر دعوت نمود و از آنها خواست قضا و قدر الهی را بپذیرند و از اطاعت پروردگار دل خوش باشند. وی سپس طفل شیرخواره اش را طلبید تا برای آخرین بار او را ببیند. علیها السلام عبدالله را نزد امام علیه السلام آورد. آن حضرت فرزندش را به آغوش گرفت و گونه هایش را بوسید. هنوز وداع امام به پایان نرسیده بود که ملعونی از لشکر دشمن، گلوی عبدالله را نشانه گرفت و با تیر جفا پیکرش را به خون آغشته کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل‌آراییِ حرم امیرالمومنین برای ولادت سلام الله علیها
﷽ خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن زهرا تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی 💐ولادت با سعادت بانوی صبر و استقامت، حضرت و روز پرستار مبارک باد. تقدیم به محضر مبارک سلام الله علیها بخوانیم سوره کوثر و انسان همراه با صد 🌼 @toubaefaf 🌺🌸https://ble.ir/toubaefaf 🌼🌸🌺🌸
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش... هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، و با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست است این آیینه نام دیگرش ی اطهر مظهر حجب و ست ارث برده این حجب را از مادرش ی اطهر آنکه پیش کور هم ش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به اقتدا کرده ست یا بر دخترش... 🌸🍃🌸ولادت با سعادت تجلی ، سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد. (۲۸۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جرعه ای معرفت از عظمت سلام الله علیها مرحوم استاد فاطمی‌نیا ره
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ختم صلوات این هفته تقدیم به حضرت علیه السلام و کبری سلام الله علیها و أئمه هدی، انبیا، اولیای الهی، شهدا علیهم السلام و پدر و مادران آسمانی و به نیت تعجیل فرج علیه السلام و حوائج ایشان و پیروزی جبهه و مقاومت، إن شاالله. روزی صلى الله عليه وآله به حضرت عليه السلام فرمودند: «آیا به تو بشارت بدهم؟ أَلَا أُبَشِّرُكَ؟ قَالَ: بَلَى بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَإِنَّكَ لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِكُلِّ خَيْرٍ... عليه السلام عرض كرد: آرى پدر و مادرم فدايت، تو هميشه بشارت دهنده به همه نيكى ها بوده اى. صلى الله عليه وآله فرمود: جبرئيل الآن از چيز عجيبى به من خبر داد. عليه السلام پرسيد: چه خبرى اى صلى الله عليه وآله؟ فرمود: به من خبر داد كه يكى از امّت من هنگامى كه بر من مى فرستد و به دنبال آن صلوات بر اهل بيتم، درهاى آسمان به روى او گشوده مى شود و فرشتگان هفتاد بر او مى فرستند و اگر از گنه كاران باشد، گناهانش فرو مى ريزد آن گونه كه برگها از درختان مى ريزند.» أمالی شیخ صدوق، ص ۶۷۶ ثواب الاعمال،ص۱۵۷ سهم ما ۱۴۰۰ صلوات و شما؟ @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایری در کتاب "خصائص الزینبیه" آورده است که عالم دانشمند و محدث خبیر شیخ محمد باقر قائنی، صاحب کتاب "کبریت الاحمر" در کتاب کشکول خود به نام سفینة القماش می نویسد: در عصری که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی اشتغال داشتم، در آنجا سیدی زاهد و پرهیز کار بود که سواد نداشت. روزی در حرم حضرت علی علیه السلام به مرقد حضرت مشغول بود... دید یکی از زائران ترک زبان، گوشه ای از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد. این سید جلیل احساساتی شد و به خود گفت: آیا سزاوار است که ترک و دیلم، قرآن، کتاب جدّت را بخوانند و تو بی سواد باشی و از خواند آیات محروم بمانی؟! او از روی غیرت و همّت، قسمتی از اوقاتش را در سقّایی (آبرسانی) صرف کرد تا مخارج زندگی اش را تأمین کند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و کم کم ترقّی کرد... تا به حدی که در درس خارج آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی شرکت می کرد و به درجه ای رسید که احتمال می دادند به حد رسیده است. این سید جلیل و پارسا برای من چنین نقل کرد: در عالم خواب حضرت ولی عصر علیه السلام را دیدم. بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام کردم. سپس عرض کردم: چرا این گونه ناراحت و گریان هستید؟ فرمود: امروز روز وفات عمه ام سلام الله علیها است... از آن روزی که عمه ام وفات کرده، تاکنون، هر سال در روز وفات او فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا می کنند. آن چنان می گریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم... آنها خطبه حضرت زینب سلام الله علیها را که در بازار کوفه خواند، می خوانند و می گریند، من هم اکنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام.» خصائص الزینبیه ص ۲۱۱ - ۲۱۲
✅ پرچم برافراشته فرهنگ در کاروان علیه السلام(۱) «زمانی که کاروان در مدینه به راه افتاد، امام دستور می‌دهد مردان دور شوند، و ام‌کلثوم، رویشان پوشیده و با کمک علیه السلام به محمل سوار می‌شوند. (موسوعه کلمات امام حسین علیه‌السلام، ص ۲۹۷-۲۹۸) و در کتب تاریخی آمده است: «وقتی که سلام الله علیها قصد پیاده شدن از کجاوه برای اتراق درکربلا داشته‌اند، محارم ایشان یعنی حضرت أباالفضل و علی اکبر علیهماالسلام ایشان را همراهی و از محمل پیاده کرده اند. و در علیه السلام دستور دادند به خاطر خیمه و حضور بانوان، خندق دور خیمه‌ ها حفر کنند که مبادا دشمن از آن طرف حمله کند و حتی ریسمان‌های خیام را به هم گره زدندکه دشمن نتواند نفوذکند. (ارشاد، ج2، ص 95-93) و علیه السلام در نگران وضعیت سلام الله علیها در اسارت بوده و گریه کرده اند. (فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص ۸۶۲) بازنشر پیام (۲۵۹)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
✅ پرچم برافراشته فرهنگ در کاروان علیه السلام(۲) ✅ حسین علیه السلام در به فرات می‌رسد و مشتی آب به دستش می‌گیرد. یکی ازحرامیان می‌گوید چه میکنی که به خیمه زنان حمله کرده‌اند، امام تشنه آب را نمی نوشد و به طرف خیمه‌ها باز می‌گردد و نیز دستور داد به اهل حرم چادر و مقنعه ها را محکم به خود ببندید تا مبادا هنگام فرار از خیمه ها چادر از سرتان بیفتد. (مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۵۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۱) ✅ جمله معروف امام آنجا که می فرمایند «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»، زمانیست که امام در آخرین لحظات عمر مبارکشان بوده و حرامیان به سمت خیمه بانوان حمله می‌کنند. (بحار، ج45، ص51) ✅ امام علیه‌السلام در لحظات آخر متوجه حمله دشمن به خیمه‌ها می‌شوند و می فرمایند: این منم که با شما میجنگم و شما هم با من مبارزه میکنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زنده‌ام از خیمه گاه من باز دارید. (خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج ۲، ص ۳۲؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص ۱۱۹؛ بحارالانوار، همان، ج ۴۵) ✅ تنها جایی که امام درخواست کمک می‌کند برای مراقبت از اهل حرم است. می فرمایند: آیا رحم‌کننده‌ای هست که به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ترحم کند؟ آیا یاری‌کننده‌ای هستند که فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله را یاری دهند؟ آیا کسی هست که به فریاد فرزندان زهرا بتول برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌ای است که از خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله دفاع کند». (حیاه الامام حسین علیه السلام، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج ۳، ص ۲۷۴) زمانی که امام به گودی قتلگاه می افتند و بانوان حرم سوی ایشان می‌آیند امام تذکر می‌دهند مراقب باشید که صبر از کف ندهید. (دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج6، ص 57) ✅بعد از هجوم دشمن به خیمه‌ها حضرت سکینه در اثر ضربه نیزع دشمنان بیهوش میشوند، به هنگام بیداری اولین چیزی که شکایت می‌کنند از بی اعتنایی دشمنان به است. (بحار، ج ۴۵، ص۶۰) ✅ تنها درخواستی که بانوان حرم از عمر سعد کرده اند برگرداندن چادر و مقنعه بوده است. (ارشاد، ج2، ص112) ✅و تنها هدایا و نذوراتی که در طول اسارت از مردم قبول کرده اند لوازم حجاب بوده است. (بحار، ج45، ص108) ✅ بعضی از اهلبیت سلام الله علیهم در مجلس یزید با آستین صورت خود را پوشانده بودند. (خصائص زینبیه، ص ۱۵۶) ✅ درخواست امام سجاد از ابن زیاد برای همراهی کاروان اسرا مرد امین و پاکدامن بود‌. (تاریخ طبری، ج4، ص 350) ✅بانوان در مسیر اسارت برروی شتر، سرهایشان پایین بودو صورتشان را با لباس و آستین می‌پوشاندند تا هرکسی آن‌ها را نبیند. (أمالی الصدوق، ص166) ✅ زمانی که کاروان اسرا به شام ​​نزدیک شد، ام کلثوم از شمرخواست، آن‌ها را از دری وارد شام کنند تا مردم کمتر آن‌ها را ببینند و آن ملعون عمل نکرد. (بحار، ج ۴۵، ص۱۲۷) ✅ حضرت سکینه در ورودی شام به سهل بن سعد شامی فرمود: «ای سهل! اگر ممکن است بگویم تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم با تماشای این سرها کمتر به حرم خدا صلی الله علیه و آله نگاه کنند. (بحار، ۴۵، ص۱۲۷) ✅ سلام الله علیها در خطبه مجلس یزید به پوشیده بودن زنان و کنیزان یزید و آوارگی اهل بیت پیامبر در مقابل نامحرمان اعتراض می‌کنند و می فرمایند:«آیا عدالت است که زنان و کنیزانت را در پس پرده می‌نهی و دختران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به پرده‌شان را دریده به اسارت می‌برند، صورت هایشان را از فرط نور آفتاب تغییر کرده، از این شهر به آن شهر می‌برند، جلوی چشم اهالی آبادی‌ها، ظاهر می‌شوند و...، در حالى که از مردانشان، سرپرستان آن‌ها نیست و حمایتگرى ندارند؟! (دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج ۸، ص۳۱۷) باتشکر از کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70 بازنشر پیام (۲۶۰)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
با کاروان علیه السلام (۱۶) خاندان علیه السلام به اصرار از لشکریان خواستند که آنان را به قتلگاه ببرند. همین که چشم زنـان بر کشتگان افتاد، ناله سردادند و بر صورتهای خود زدند. سلام الله علیها در کنار نعش مقدس علیه السلام ندبـه میکرد و با صدایی غم انگیز و دلی پردرد فریاد میزد: «وامحمداه، این حسین است کـه عریـان بـر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است. وامـصیبتاه، ایـن دختـران تـو هستند که اسیرند. شکایت میبرم به خدا و به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمـه زهـرا و بـه حمزه سیدالشهدا. وامحمداه، این حسین است که عریان (روي خاك افتاده) و باد صبا خـاك بیابـان را بر بدنش میپاشد. او است که به دست زنازادگان کشته شده است.» پس از آنکه عمربن سعد به همراه سپاهش کشته های خود را دفن کرده و کربلا را به مقـصد کوفـه ترك کرد، قبیله بنی اسد که ساکن قریه غاضریه بودند، پـس از یـک روز از شـهادت امـام و یـاران باوفایش، به کربلا آمدند و آنان را دفن کردند. برپایه باورهای اعتقادی شیعه، امام زین العابدین علیه السلام نیز به قتلگاه آمد و جسد مطهر علیه السلام را دفن کردند. بعدازظهر روز یازدهم، لشکریان عمربن سعد اهلبیت امام و بازماندگان شهدا را گرد آوردند تا آنان را به اسیری از به کوفه ببرند. @toubaefaf
با کاروان علیه السلام (۱۸) تجلی ، در خطابه سلام الله علیها در کوفه «سخنم را با حمد  و درود و سلام بر پیامبرش آغاز می‌کنم. اما بعد، ‌ای اهل کوفه؛ ‌ای اهل نیرنگ و نفاق! (آیا گریه می‌کنید؟!) هرگز اشک‌هایتان خشک نشود و شیون شما بازنایستد. کار شما «بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن، باز می‌گشود؛ (از آن‌رو که) سوگندهایتان را (وسیله) خیانت و فریب میان خود قرار می‌دهید». آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، (سینه‌های پر از) کینه، چاپلوسی کنیزکان و طعنه‌زنی دشمنان وجود دارد؟ آیا شما جز به سبزه‌های روییده در منجلاب یا گچبری‌هایی بر گور (مردگان) می‌مانید؟ چه بد کرداری برای خود پیش فرستادید که  را از خود خشمگین کردید و به عذاب ابدی گرفتار شدید. آیا گریه می‌کنید و ناله سر می‌دهید؟! آری گریه کنید که به خدا سوگند شما سزاوار گریه هستید. آری بسیار بگریید و‌ اندک بخندید که به ننگ و عاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. چگونه این ننگ را توانید شست که زاده پیامبر خاتم و کانون رسالت و سرور جوانان بهشت را که پناه شما در حوادث، و چراغ راه و برهان قاطع بر شما بود، کشتید. هلاکت بر شما باد و نگونسار باشید. تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده‌اید. به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد. به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمان‌ها از هم بشکافد و زمین بگسلد و کوه‌ها در هم شکسته، فروریزد». می‌دانید چه جگری از  صلی الله علیه وآله دریدید و چه پرده‌نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید و چه خونی از او ریختید؟ کار شما به زنی زشت و نادان و حریص مانَد که (صفات زشتش) زمین و آسمان را انباشته است. آیا از خون گریستن آسمان شگفت‌زده شدید؟ «و عذاب آخرت سخت‌تر و خوار کننده‌تر است و آنان یاری نخواهند شد». مهلت‌های الهی، شما را سبک سر نکند؛ چراکه پیشی گرفتن شما، خدا را شتاب زده نمی‌کند و (او) بیم از دست رفتن (فرصتِ) خونخواهی ندارد. پروردگارت در کمین ما و آنان است. سپس حضرت از آنان رو برگرداند». ابدَاُ بِحَمدِ اللّه ِ وَالصَّلاةِ وَالسَّلامِ عَلی نَبِیِّهِ، امّا بَعدُ یا اهلَ الکوفَةِ، یا اهلَ الخَترِ وَالخَذلِ، الا فَلا رَقَاَتِ العَبرَةُ، ولا هَدَاَتِ الرَّنَّةُ، انَّما مثَلُکُم کَمَثَلِ» «الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ اَنکَـثًا تَتَّخِذُونَ اَیْمَـنَکُمْ دَخَلَا بَیْنَکُمْ»... مقتل جامع سیدالشهداء، استاد حاج آقا پیشوایی ره، ج۲، ص۴۴-۴۰ @toubaefaf
با کاروان امام حسین علیه السلام(۲۷) خطابه سلام الله علیها بسم الله الرحمن الرحیم دختر علیه السلام برخاست و فرمود: «حمد خدای، پروردگار جهانیان را سزاست و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد. خدا راست فرموده: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‌ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» سوره روم، ۱۰ سپس عاقبت كسانى كه كارهاى بد مرتكب شدند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آن را به مسخره مى‌گرفتند. ای یزید، آیا گمان برده‌ای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست! و حکایت از عظمت مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداخته‌ای و برق شادی و سرور از دیدگانت می‌جهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم می‌بینی و ملک و سلطنت ما برایت صافی گردیده. لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کرده‌ای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود». آل عمران، ۱۷۸ آیا این از عدل است‌ ای فرزند آزادشده‌ها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول الله اسیر؟! پرده‌های حُرمتشان را دریدی، و چهره‌هایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل (بومی و غریب) بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهره‌هایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. چگونه امید دلسوزی و غمگساری باشد از فرزند کسی که جگرهای پاکان را به دهان گرفته و گوشت وی از خون شهداء پرورش یافته است؟! و چسان در عداوت ما اهل البیت کُندی ورزد آن که نظرش به ما نظر دشمنی و کینه‌توزی است؟! آن گاه بدون احساس چنین گناه بزرگی بگویی: (اجداد تو) برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند:‌ ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصایت بر دندان‌های پیشین ابی عبد الله علیه‌السلام بزنی، چرا چنین نگویی و حال آن که از قرحه و جراحت پوست برداشتی و با ریختن خون ذرّیه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله که ستارگان زمین از آل عبدالمطلب‌اند خاندان او را مستأصل کردی و نیاکان خود را می‌خوانی و به گمان خود آنها را ندا در می‌دهی. (ای یزید) زودا که به آنان بپیوندی و در آن روز آرزو می‌کردی که‌ای کاش شل بودی و لال و نمی‌گفتی آنچه را که گفتی و نمی‌کردی آنچه را که کردی. خداوندا حقّ ما را بگیر و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان و غضب خود را بر آن که خون‌های ما را ریخته، حامیان ما را کشته فرو فرست. (ای یزید) به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی و جز گوشتت را نبریدی، بی‌تردید بر رسول الله صلّی الله علیه و آله وارد می‌شوی در حالی که خون ذرّیه‌اش را ریختی و پرده حرمت فرزندانش را دریدی و این جایی است که خدا پراکندگی‌هایشان را جمع و پریشانی‌هایشان را دفع و حقوق آنان را بگیرد «آنان را که در راه خدا به شهادت رسیدند مرده مپندار، بل زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» آل عمران، ۱۶۹ (ای یزید) همین قدر تو را بس است که خدای داور و محمّد صلّی الله علیه و آله دشمنت و صاحب خون و جبرئیل پشت و پشتوان باشد و زودا بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده و کدام یک مکانتی بدتر داشته نیرویی اندکتر دارد. یزید، گر چه دواهی و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی هماره قدر تو را ناچیز دانسته فاجعه‌ات را بزرگ و نکوهشت را بزرگ می‌شمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینه‌ها سوزان است. شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب الله نجیبان به دست حزب شیطان طُلَقاء است، از دست‌های پلیدشان خون‌های ما می‌چکد و دهان‌های ناپاکشان از گوشت ما می‌خورد و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگ‌های درنده روبروست و آثارشان را کفتارها محو می‌کند و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه، که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دست‌هایت از پیش فرستاده نیابی و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایت‌ها به سوی خداست. هر کید و مکر و هر سعی و تلاش که داری به کار بند، سوگند به خدای که هرگز نمی‌توانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده شوند نگردد. آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل و روزگارت محدود و اندک و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.» الإحتجاج @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• به شیعیان و دوستان بگویید که... آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، وقت عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام سلام الله علیها قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند. (ستاره ی درخشان شام ص ۳۳۰، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج۱، ص۲۵۱) در ختم هفتگی کانال شرکت فرمایید.👇 @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادری که در هجده سال پیاده‌روی اربعین چیزی نخورد و ننوشید... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ✍ مادران گمنامی که بر اثر ادب به خوشنام شدند و در سایه نورانیت چادر سلام الله علیها به نور رسیدند و به راستی، نخبگان حقیقی عالم و ره یافتگان کوی سعادت، ایشانند. (۴۵۶)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ✍گناهان فعلی انسان نظیر بدحجابی و...، نتیجه کوتاهی ها و بی تقوایی های بوده که قبلاً مرتکب شده و توبه نکرده و الان همین شده باعث رسوایی اش. توجه بفرمایید به آیه ای که سلام الله علیها در خطبه شام و در مقابل یزید علیه اللعنه به آن استناد کردند👇 «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‌ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» سوره روم، ۱۰ سپس عاقبت كسانى كه كارهاى بد مرتكب شدند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آن را به مسخره مى‌گرفتند. پیام ها ۱. تكذيب كنندگان و مسخره‌كنندگان، هيچ بهره‌اى از كارشان جز عذاب سوء ندارند. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‌- كَذَّبُوا- يَسْتَهْزِؤُنَ» ۲. سقوط انسان، مراحلى دارد: ابتدا گناه، «أَساؤُا السُّواى‌» سپس تكذيب، «كَذَّبُوا» و آنگاه استهزا «يَسْتَهْزِؤُنَ» تفسیر نور، ج۷، ص۱۸۴ (۴۵۹)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
@madahi - حاج محمدرضا بذری.mp3
9M
انالله وانا الیه راجعون سبیت زینب... حاج محمدرضا بذری ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• به شیعیان و دوستان بگویید که... آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، وقت عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام سلام الله علیها قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند. (ستاره ی درخشان شام ص ۳۳۰، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج۱، ص۲۵۱) @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• 🌷همزمان با و همراه با ختم این هفته تقدیم به حضرت و أئمه هدی علیهم السلام، عالمان و همه شهیدان کربلا، راه فضیلت و به ویژه و به جهت تعجیل فرج عج و پیروزی ، ، و مردم إن شاء الله. آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، وقت عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام سلام الله علیها قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند. (ستاره ی درخشان شام ص ۳۳۰، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج۱، ص۲۵۱) 🌷سهم ما ۲۰۰۰ صلوات و شما؟ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۸) عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به ببرد و او آنان را بسوی كربلا حركت داد و چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاری را ديدند كه با تنی چند از بني هاشم و خاندان پيامبر براي عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاری كردند و بر صورت خود سيلی زده و ناله های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نيز به آنان پيوستند عليها السلام با صوتي حزين كه دلها را جريحه دار مي كرد می گفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابن مكه و مني! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد. آنگاه حضرت ام كلثوم سلام الله علیها لطمه به صورت زد و با صدايی بلند می گفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا از دنيا رفته اند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون می كردند. حضرت سكينه سلام الله علیها چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند...! قصه کربلا، ص۵۲۴ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۴۱) کاروان به نزدیکی مدینه رسید. بشیر بن جذلم از طرف علیه السلام مأمور شد تا مردم مدینه را از آمدن اهلبیت علیهم‌السلام آگاه کند. او به مدینه رفت و مردم را خبردار نمود و همه با اندوه از خانه ها خارج شدند و با گریه به استقبال کاروان رفتند. امام سجاد علیه‌السلام شروع کرد به گریه و سپس خطبه ای خواندند: «... ای مردم ابوعبدالله الحسین علیه السلام و عترتش کشته شدند، اهل حرم و کودکان او را اسیر کردند و سر مبارک او را در شهرها بر نیزه گردانیدند و این مصیبتی است که همانندی ندارد...» الملهوف، ص۸۴ پس از آن همه به مدینه به زیارت قبر حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و مجلس عزا به پا شد. از قبر مقدس صلی الله علیه وآله ناله بلندی برخاست و چون مردم این ناله را شنیدند، بر شدت گریه ها افزوده شد و شیون همه جا را گرفت. حضرت زین العابدین علیه السلام صورت بر قبر پیامبر صلی الله علیه وآله نهاد و گریست و سلام الله علیها با آه و ناله فریاد می زد: «یا جداه! من خبر شهادت حسین را آورده ام» و اشک او تمامی نداشت. برخيز حال زينب خونين جگر بپرس از دختر ستم زده حال پسر بپرس با كشتگان، به دشت بلا، گر نبوده اي من بوده ام حكايتشان سر به سر بپرس از ماجراي كوفه و از سرگذشت شام يك قصه ناشنيده، حديث دگر بپرس از كودكانت از سفر كوفه و دمشق پيمودن منازل و رنج سفر بپرس حضرت سكينه عليهاالسلام نيز در كنار قبر حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله فرياد برآورد و با ناله گفت: «يا جدّا، به تو شكايت می كنم از آنچه بر ما گذشت. به خدا قسم! من سنگدل تر از يزيد نديدم و كافر و مشرك، جفاكارتر، خشن تر و بدتر از او نيافتم. او در حالی كه در برابرش نشسته بوديم، بر دندان های پدرم می زد و می گفت: «اين زدن را چگونه می بينی اي حسين؟!» رباب همسر عليه السلام كه در كربلا حضور داشت، پس از بازگشت از كربلا به مدينه، هرگز زير سقف نرفت و هميشه در حزن و ماتم بود تا اين كه از دنيا رفت. منتهي الآمال، ص۵۲۴ نک: قصه کربلا، ص۵۳۴ به بعد @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• به شیعیان و دوستان بگویید که... آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، وقت عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام سلام الله علیها قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند. (ستاره ی درخشان شام ص ۳۳۰، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج۱، ص۲۵۱) @toubaefaf