eitaa logo
اندکی تفکر
33.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
83 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @ttafakor_mostafa ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس ❣️تربیت فرزند👈 زیر ۱۴سال ❣️خواستگاری 👈انتخاب همسر ایده‌‌آل توضیح بقیه دوره‌ها👈پیام سنجاق شده در کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
کاربران و جواب آنان در رابطه ی با جنس مخالف سوال پرسیدن، که در چند نکته را عرض میکنم خدمت تون.👇 🌷 @ttafakor
270.8K
در رابطه با با جنس مخالف و پاسخ به آن (۱) 🌷 @ttafakor
384.1K
در رابطه با با جنس مخالف و پاسخ به آن (۲) 🌷 @ttafakor
387.8K
در رابطه با با جنس مخالف و پاسخ به آن (۳) 🌷 @ttafakor
721.1K
در رابطه با با جنس مخالف و پاسخ به آن (۴) 🌷 @ttafakor
🎐 تصاویر حساب کاربری پویش #قهرمان
شهادت مرد قهرمانِ جهان عزیز را تسلیت عرض میکنم. به امید خدا این دنیا دست مان را بگیرد و آن دنیا شفاعت مان کند، صلوات.
اندکی تفکر
🎐 تصاویر حساب کاربری پویش #قهرمان
پروفایل های تان را حداقل امشب و فردا، عکس مبارک سردار بزرگ اسلام، سلیمانی قرار بدید.
دشمن امروز حتی از نام «حاج قاسم» در فضای مجازی هم هراس دارد. 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیج قوی‌ترین زن جهان به خاطر گذاشتن عکس حاج قاسم در اینستاگرامش که تنها منبع درآمدش بوده، بسته شده ... صحبتهای گیتی موسوی، بانوی ورزشکار تبریزی و قویترین زن جهان که رکورد کشیدن تریلی ۱۷ تنی رو داره، شنیدنیه...
🔴 ژیلا صادقی بازیگر و سلبریتی معروف: 🔹 من هر موقع تصویر ترامپ را می‌بینیم به دستش نگاه میکنم، چون باید این دست قطع بشود. 🔹چه آنهایی که پوشش شان مثل من هست چه نیست، چه آنهایی گله دارند از این وضعیت چه ندارند ، همه ما غیرت داریم و مطمئن باشید یکی از ما بالاخره انتقام، خواهد گرفت. 🔹 از آن موقع که حاج قاسم رفت، غیرت من اجازه نداد ایران را ترک کنم و زمانی اینکار را می کنم که بتوانم انتقام بگیرم.
طبق نقل شبکه ضدایرانی bbc بیست ساعته یک خبر با تصویر حاج‌قاسم را استوری کرده و هنوز استوریش حذف نشده. چرا از نظر اینستاگرام این استوری خلاف قوانینش محسوب نمیشه؟
یه داستان از میفرستم، حوصله کنید بخوانید
📌 روزی که سه بار تا مرز شهادت پیش رفت 🔺شهید پورجعفری که از همرزمان و دوستان شهید سلیمانی بود، در خاطره‌ای به تشریح یک روز کاری حاج قاسم و خطرات و سختی‌هایی که با آنها دست و پنجه نرم می‌کرد، پرداخت. 🔺 سردار حسنی سعدی به بیان خاطره‌ای از شهید پورجعفری درباره یک روز از زندگی شهید حاج‌ قاسم سلیمانی پرداخت و اظهار داشت: شهید پور جعفری عزیز می‌گفت من فقط یک روز از زندگی حاج قاسم را برایتان تعریف می‌کنم که ای‌ کاش وقت داشتیم و می‌نشستم بیشتر می‌گفتم. یک روز رفتیم کردستان عراق که داعش آنجا آمده بود. مردم خانه‌ها را خالی کرده و رفته بودند. در خانه‌ای مستقر شدیم و صبحانه خوردیم. 🔺حاج قاسم دوربین را برداشت و در منطقه راه افتادیم. بر روی پشت‌ بام یک خانه کنار بالکن، دوربین را گذاشت و شروع به شناسایی منطقه کرد. من دیدم بلوکی آن کنار افتاده است. این بلوک را برداشتم و روی بالکن گذاشتم تا وی از سوراخ‌های بلوک، منطقه را دید بزند تا تک‌تیرانداز‌های داعش ما را نزنند. 🔺هنوز بلوک را نگذاشته بودم روی بالکن که تک‌تیرانداز تیر زد و خورده‌های بلوک روی من و حاج قاسم پاشید. از این خانه به پشت‌ بام خانه دیگری برای شناسایی رفتیم. آنجا هم تیری زدند و آن هم از کنار گوش حاج‌قاسم رد شد و داخل دیوار رفت. 🔺از آنجا هم رفتیم. حاج قاسم به من گفت: حسین، برو ببین اینجا سرویس بهداشتی کجا هست؟ جایی تمیز که در آن وضو بگیریم و آبی به صورت بزنیم. رفتم و گشتم اما جای تمیزی نبود در نتیجه به حاج قاسم گفتم به بغداد برویم، اینجا سرویس تمیز نیست. 🔺حاج قاسم گفت: تا بغداد ۱۸۰ کیلومتر راه هست. می‌رویم خانه‌ای که امروز آنجا صبحانه خوردیم و من قبول کردم. وقتی رسیدیم، من نشستم و حاج قاسم رفت وضو بگیرد. احساس کردم که دلم شور می‌زند و استرس دارم. دنبال او رفتم تا ببینم کجا رفت. دیدم وضو گرفته است و اورکتش روی دست راستش و جوراب‌هایش هم در دست چپش هستند و دارد می‌آید. 🔺گفتم: حاجی، از این جا برویم. گفت: حسین، تو را امروز چه شده؟ از او خواستم که برویم. گفت بگذار جوراب‌هایم را بپوشم. 🔺گفتم داخل ماشین بپوش. با زحمت او را سوار ماشین کردم و در را بستم و راه افتادیم. ۱۰۰ متری که از آن خانه فاصله گرفتیم، تمام خانه با ۱۷ نفر از نیرو‌های خودی که داخلش بودند، منفجر شد. 🔺در زمان دیگری برای شناسایی و ارتباط با بچه‌ها و دوستانمان رفتیم. سوار ماشین بودیم که یک مرتبه شنیدیم بچه‌ها داد زدند: «بایست، بایست و جلوتر نیا». ایستادیم. در جاده یک بمب کار گذاشته بودند که چاشنی کششی داشت و ۲۰ سانتی متر دیگر مانده بود تا ماشین ما روی آن برود و منفجر شود. 🔺شب که برای استراحت به بغداد رفتیم، فقط حاج قاسم یک کلام گفت: عجب؛ امروز دو سه بار می‌خواستیم شهید شویم اما نشدیم. 🔺سردار سعدی در آخر این خاطره گفت: تمام زندگی حاج قاسم استرس، خطر، ریسک، تلاش و کار و دست‌ و پنجه نرم کردن با مرگ بود.