بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
🌹شهیدمحمدرضا کارور 🌹
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@twiita
آمریکا تهدید میکرد ناو هواپیما بر "آبراهاملینکلن" را به خلیج فارس میفرستد
ما امروز در یک ائتلاف سه جانبه در اقیانوس هند و دریای عمان در حال برگزاری رزمایش هستیم
این یعنی چشم انداز نظامی ایران در دریا خیلی فراتر از خلیج فارس است که مورد تهدید آمریکا بود!
#CHIRU2019
"Mohammad Padash| محمد پاداش"
@twiita