eitaa logo
توییتا
10.3هزار دنبال‌کننده
41هزار عکس
11.1هزار ویدیو
37 فایل
رهبر انقلاب: "جهاد تبیین، فریضه‌ای فوری و قطعی است." ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ✅ کپی از مطالب کانال، مشروط بر ذکر صلوات برای شهدا، بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز آفتاب نزده بود که من و حامد به فرودگاه رسیدیم. داخل هواپیما کمتر از بیست نفربودیم؛ یکی از فرمانده‌هان گفت: چون این ماموریت کمتر از ده روز هست باید روزه هامون رو افطار کنیم. به فرودگاه دمشق رسیدیم، با دو نفر که برای حمل وسیله و راهنمایی مسیر کمکمان بودند، راه افتادیم. محسن به عنوان مسئول تمام کارها را تقسیم کرد و رسماً وظیفه ما شروع شد. شهر هر روز در لاک جنگی بیشتری فرو می رفت. دشمن با راه انداختن جنگ روانی با پخش تصاویر شکنجه و اعدام اسرار تاثیر مخرب بروی افراد بومی گذاشته بود. نزدیک های اذان ظهر تصمیم گرفتم جای خود را با حامد که روی پشت بام بود عوض کنم. وسط پله ها بودم که صدای انفجار تمام ساختمان رو لرزوند. برای چند ثانیه نشستم؛ دستم را روی سرم گذاشتم، پشت دستم به شدت می سوخت، تازه یادم افتاد به حامد میخواستم سر بزنم وضع او هم بهتر از من نبود. هرطور بود کشان کشان به داخل خانه رفتیم. وضع محسن هم بهتر از ما نبود، بطری ابی اوردم و هر سه خوردیم. رو کردم به بچه ها و گفتم: نزدیک بود هر سه جانباز اعصاب و روان شویم فقط اینکه وقتی برگشتیم باید می گفتیم کجا جانباز شدیم، هنوز حرفمان تموم نشده بود که تماس گرفتند و گفتند: خوبید؟ سلامتید؟ بعد از تماس حامد گفت فردا ماشین می فرستند و می توانیم به نوبت برای زیارت بی بی جانم به حرم برویم. خستگی این چند وقت با رفتن به حرم از تنمان جدا شد. بین بسته ها و وسایل مایحتاج دو دفترچه یادداشت بود. حامد گفت برای یادداشت شخصی اوردم. یکی را برداشتم تا خاطراتم را برای خانواده ام به عنوان یادگاری بنویسم تا اگر قسمتم شهادت شد براشون یک یادگاری بماند. @twiita