مسابقه #حسن_یزدانی شروع شد گفتم برم یه لیوان آب بخورم بیام تا برگشتم مسابقه تموم شده بود!!!!!
بابا یه ذره آرومتر #کشتی بگیر مرد!!!!!
ما هم میخوایم کشتی ببینیم.
"علی غریب زاده"
@twiita
سبک زندگی و نوع روابط نامتعارف هنرمندان باعث رشد بیماران جنسی این قشر شده
حالا از کمپین افشاگری بعنوان نسخه درمان استفاده میکنن
در حالی که بدون تغییر و بازنگری در روابط، این کمپین درمان که نیست هیچ، اشاعه و تسری فساد اخلاقی به جامعهست
امیدوارم همین هم پروژه اشاعه فحشا نباشه
"حاج فیدل"
@twiita
آغاز ثبتنام متقاضیان برپایی موکب #اربعین
معاون فرهنگی بازسازی عتبات عالیات:
علاقهمندان به تاسیس موکب و نیز مواکبی که پروانه آنها منقضی شده است، میتوانند با مراجعه به سامانه https://t.co/eKEDmpvDGV نسبت به دریافت مجوز یا تمدید پروانه اقدام کنند
"خبرگزاری تسنیم"
@twiita
مرحوم هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه دنیای فردا دنیای گفتمان است، گفته بود دلیل پیشرفت اقتصادی ژاپن و آلمان نداشتن نیروی نظامی بوده است؛ دیروز خبر آمد آلمانها در اقدامی بی سابقه بودجه نظامی خود را تا رتبه سوم جهان افزایش دادند.
واقعا شانس آوردیم دوران هاشمی و روحانی به خیر گذشت!
" عبدالرحیم انصاری🇮🇷"
@twiita
اینهمه از فقر مردم ایران سخن می گویند اما مشاهده کنید در این کشور سالیانه چند تن مواد غذایی دور ریخته می شود.
مردمی که شکرگزار خدا نباشند، یقیناً با سختی مواجه خواهند شد.
ما در کودکی میآموختیم که تکه نان را از روی زمین برداریم و ببوسیم!
این نسل با چه اخلاقی پرورش یافته؟
" Hamed Sarrafpour"
@twiita
📝داستان واقعی که عیدامسال ۱۴۰۱ رخ داده:
یه دختر ۶ ساله به اسم مهرناز ۲ ماه قبل از عید بود که با دل درد های شدید شبانش که دیگه به روزها هم رسیده بود حساس شدیم که ببریمش دکتر و طبیعتا دکتر هم برای تشخیص بهتر آزمایش کاملی رو نوشت، زمانی که جواب ازمایش اومد همه مارو در بهت فرو برد .. تمام بدنش از منشاء کبد و روده ها ...
۱_ درگیر تودهی سرطانی شد بود و به نوعی تمام بدنش رو درگیر کرده بود سریعا دکتر متخصص و تیم درمانی دستور به بستری و شروع شیمی درمانی رو دادن و در همین حین هم غیر مستقیم به خانواده آمادگی داده بودند که با توجه به درگیر کردن تمام توده های بدنی و اعضا داخلی در مراحل درمان ..
۲_ زیاد به مهرنازسخت نگیرن و بذارن بچگیشو کنه تا اینکه ..خلاصه با گذشت کمی ازشروع شیمی درمانی تمام موهای خرمایی مهرنازشروع به ریختن کرد و به ابروها رسید خانواده و اطرافیان هم با این حرف که موهای هممون بخاطر شامپو خراب شده پس ماهم موهامونو از ته میزنیم به روزهای بی مویی مهرناز...
۳_ پیوستن و روزها می گذشت و مهرناز که هم درد شدیدی رو تحمل میکرد هم بخاطر شرایط قرنطینه بعد از دوره شیمی درمانی باید در محیط قرنطینه سپری میکرد دیگه هیچ کدوم از سیل اسباب بازی و کادوهایی که فامیل براش میاوردن خوشحالش نمیکرد مثل اینکه دیگه خود مهرناز هم فهمیده بود ...
۴_ وقت رفتن به آسموناست، بُهت و غم سنگینی تمام فامیل و آشنایان رو گرفته بود جوری که انگار همه میگفتن خدا باشه من اینو نمیخام دیگه ولی تورو جون خودت مهرناز رو خوب کن ... دختر کوچولوی شیرین زبون فامیل
۵_ ساعت ۳ صبح لوکیشن بیمارستان (...) بخش کودکان ... مامان.. مامان .. جانم مهرنازم قربونت برم بیدار شدی مامان؟ آب میخای؟ چیه؟
مامان رقیه کیه ؟
۶_ صبحی که بوی امام حسین تمام مارو در بر گرفته بود و از همه جای شهر بوی سیب میومد اسم مهرناز رو کردیم رقیه خانم و فروختیم به امام حسین ع ... ۳ گوسفند قربانی شد اولی به نیت امام حسین دومی به نیت رقیه بانو و سومی هم عقیقه ..
سه شنبه جواب ازمایش بالینی رقیه خانم رو گرفتیم ...
۷_ بانگاه به برگه آزمایش دکترانگشت تعجب رو گاز گرفت و گفت هیچ آثاری از سرطان و توده سلولی در هیچ کجای بدن دیده نمیشه!! جز یک لایه بسیار نازک بروی کبد که احتمالا از عوارض شیمی درمانیست
مهرناز رقیه شد .. و مجددا یادآوری شد که گر دخترکی پیش پدر ناز کند..گره کرببلای همه را باز کند.
السلام علیک یا رقیه(س) بنت الحسین(ع)💚
"ریش مَحِک"
@twiita