بازی در خانه پدری
قابی زیبا از بازیِ کودکان که از جلسه صبح دیروز رهبر انقلاب با جمعی از بانوان ثبت شد
(اکثرا الخیر فی النساء)
#امید_امت
#لبیک_یا_خامنه_ای
"عاطفه فردوسی"
@twiita
امروز به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی ، اجتماع بزرگ #دختران_حاج_قاسم در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد.
نکته:
اگر براندازان و مخالفان نظام ، فقط ۱۲هزار بیحجاب را میتونستند در کل کشور جمع کنند ، بیست هزاربار میگفتند مردم ایران حجاب نمیخواهند!
ولی الان عجیب اینه که این تجمع توسط خودی ها هم خوب پوشش داده نمیشود!
#سواد_رسانه در بین انقلابیها کم رنگ است و خوب نمیتوانیم از چنین همایشهایی بهره برداری کنیم.
شاید هم یک دلیلش بلد نبودن تصویرسازیه!
شاید بخاطر تکرار مکرر این حضور باشکوه ، به چشم همه عادی میآید؛
در صورتیکه نباید از این حضور و درصحنه بودن غافل بود.
دقت کردید در چندوقت اخیر شاهد حضور مردم در مناسبتهای ملی و مذهبی بودیم!!
مراسمهایی که هرکدوم در قدوقواره یک #رفراندم برای ثبات و بقاء نظام بود؛
کاری که معاندین و مدعیان براندازی از عهده فقط یکی از این مراسمها عاجزند!!!
کاش کارگزاران، قدر این مردم و #خدمت کردن به آنها را بدانند....
@twiita
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
حضرت آقا:
در عملیات خیبر در محاصره بمباران شیمیایی او #منصور_ستاری ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد. براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بیبهره شد و تا آخر عمر این موضوع مخفی ماند.
#سالروز_شهادت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفر رو مثل آقای خامنه ای پیدا نمیکنید..
😭💔
"مروا🇮🇷"
@twiita
▫️ مادرش رو بُرده گذاشته خونهی سالمندان،
دو تا سگ آورده داره بزرگ میکنه!
بعد، دم از #زن_زندگی_آزادی میزنه 😁
سلامآزادی خواه 🤚
"انتقام_سخت"
@twiita
📌سرآغاز و پایان ما اینگونه است🏁
📚قصه همه معلم ها از زبان یک خانم معلم شمالی
وقتی برای اولین بار وارد کلاس شدم و دانش آموزان تمام قد از جا بلند شدند و سلام دادند
دستها و پاهایم شروع به لرزیدن کرد...
آنچه در دانشگاه خوانده بودم و آنچه در واقعیت میدیدم زمین تا آسمان با هم فرق داشت
و من دخترک جوان و ناپخته ای که دوست داشت هنوزم شیطنت کند و با در و دیوار حرف بزند،اما حالا معلم شده بود و معلم بودن کار آسانی نبود...
وقتی وارد کلاس شدم و سی جفت چشم کنجکاو را دیدم که نصف نگاهشان به سمت من و نصف دیگر بند به خیابان است از استرس آنقدر بی حال شدم که بچه ها برایم آب قند آوردند و من با عذرخواهی از بچه ها سعی کردم خودم را جمع و جور کنم...!!
من ناخدایی بودم که نمی دانستم مقصد نهایی مسافرانم کجاست...
چه باید می گفتم و چگونه رفتار می کردم با دخترکانی که شادی و غم همزمان در صورتهایشان موج می زد و احساسشان بلاتکلیف پشت نیمکت ها کشته میشد و تمام دلخوشیشان شیطنت کردن وسط کلاس بود...
و داستان اینگونه آغاز شد
یک روز وسط تدریس متوجه شدم پیچ یکی از نیمکت های چوبی کلاس محکم نیست و هی صدا می دهد
سریع یک پیچ گوشتی و یک چکش از خدمتگذار مدرسه گرفتم و به کلاس برگشتم، بچه ها شوکه شده بودند و فکر می کردند ابزاری برای تنبیه آنان است!!
سمت نیمکت رفتم و پیچش را محکم کردم و چند چکش بر رویش کوبیدم...
چه میدانستم که معلم باید نجاری هم بلد باشد تا صدای جیرجیر نیمکتی،حواس دانش آموزش را پرت نکند.
روز دیگر بچه ها در کلاس موشک کاغذی پرت می کردند و من هم با آنها مسابقه گذاشتم تا کدامیک برنده خواهیم شد معلم یا بچه ها...
معاون سراسیمه و بدون در زدن وارد کلاس شد و گفت؛ شما اینجایید..!!!
فکر کردم کلاس معلم ندارد!
نمی دانم کجای قانون جهان نوشته شده بود که کلاس داری یعنی خفه کردن بچه ها و سکوت مطلق کلاس؟؟!!
آن روز به نظرِ مدیر و همکارانِ با تجربهام،من چه دبیر بیتجربه و بیدرایتی بودم..!!
درحالیکه من فقط میخواستم برای چند دقیقه، در بازی و شادی بچه ها شریک شوم و به آنها بیاموزم شاد بودن اولین حق آنها در مدرسه هست...!!
اما معلمی که خود اجازه شادی نداشت چگونه می توانست بچه هایش را شاد کند...!!!
در سفر معلمی روزهایی بود که برای درس جغرافیا،چکمه های بلند پلاستیکی می پوشیدم و همراه با بچه ها دل به جنگل و رودخانه می زدم،با فریاد می گفتم:
بچه ها اگر روستا نباشد،خاک نباشد
جنگل نباشد،آب و رودخانه نباشد، زندگی هم نیست!!
بیایید امروز عهد ببیندیم مراقب آب و خاکمان باشیم...
مازندران این دخترک سبزه پوش ساحل نشین....
و ناگهان لابه لای حرف زدن ها آب را به طرف بچه ها می پاشیدم و آنها هم مثل کندوی زنبوری که سر باز کند به من حمله ور می شدند و تا می توانستند به طرف معلمشان آب می پاشیدند
نمیدانم چگونه توصیف کنم صدای شادی و فریاد بچه ها را وقتی مشت مشت آب به طرفم می ریختند و هی میگفتند؛ خانم معلم چه کیفی می دهد آب بازی کردن وسط رودخانه.....
گاهی هم خسته می شدم و وسط تدریس دلم می گرفت، کتاب را می بستم و صدا می زدم یکی برایم یک ترانه بخواند،دخترکی با لهجه شیرین شمالی شروع به خواندن می کرد و من همراهیش می کردم و بچه ها آرام آرام شروع می کردند به دست زدن و چند دقیقه بعد دوباره درس شروع می شد....
گاهی روی تخته کلاس می نوشتم؛
من اهل مهربانیم...!
شما اهل کجایید؟
گاهی عصبانی می شوم
و گاهی هم،خیلی بد اخلاق....
اما شما مرا دوست داشته باشید و هر وقت عصبانی شدم فقط به طرفم بدوید و مرا در آغوش گیرید چون بوی فرزند،مادر را آرام می کند...
در سفر معلمی اموختم باید به صورت تک تک بچه ها خیره شوم و بدون هیچ سوالی کشف کنم:
کدامشان غمِ آب و نان دارد؟
کدامشان گونه هایش بخاطر تب سرخ شده است؟
کدامشان بخاطر طلاقِ پدر و مادر هر روز به یک سمت پرت می شود؟
کدامشان از استرسِ زیاد ناخن هایش را تا ته می جود؟
و کدامشان چند دانه رویا در جیب هایش گم کرده است....؟
چقدر تصور همه اینها سخت است و چه توان و هنری می خواهد شغل معلمی ...
حال پایان سفر است، من مانده ام با یک دنیا خاطره و یک کتاب حرف... و یک آرزوی ساده...!!!
اینکه یکی بگوید؛ خدا قوت خانم معلم ...
و دل خوشم به یک داستان کوتاه و صداهایی آشنا درون کوی و برزن که می گویند؛
سلام خانم معلم
من زمانی دانش آموز شما بوده ام
مرا نمی شناسید...!!!
و من شاد و خوشحال از دیدنشان می گویم؛
خدا را شکر که در این شهرِ فراموشیها،هستند آنهایی که هنوز مرا می شناسند،هنوز مرا دوست می دارند....!
معلمی در شالیزار (نیک پور )
💐 تقدیم به همهی معلمان ایران 💐
@twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ هشداریست جدی برای مسئولین و والدین!
ببینید با اعتقادات جوانان ترکیه چه کردند
دشمن همین مسیر را برای کودکان و جوانان ما پیش گرفته
"عموفیدل"
@twiita
توو آمریکا هرساله برای سربازهای کشته شده و کهنه سربازاشون مراسم یادبود میگیرن؛
اونوقت اینجا یه آشپز اینستاگرامی توو سالگرد شهادت سردار هر توهینی خواسته به
این سردار ملی کرده که البته رستورانش پلمب شد،و رفت اوین؛
شما غربزده ها حداقل این چیزا رو هم یادبگیرین از آمریکا و غرب؛
"🇮🇷vahideh janani"
@twiita
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
💠 زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه
(با نوای استاد فرهمند)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلام بر مهدی فاطمه (س)
@twiita