فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا
در محضر شهدا🕊
شهید حاج قاسم سلیمانی: دوران دفاع مقدس؛ یک الگو است برای همه ی دورههای ما
@re_alhadid
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره9️⃣ خوش سیماترین وجوان ترین شهیدمدافع حرم شهید بابک نوری هریس خدایا همیشه خواستم ب
شرکت کننده شماره0️⃣1️⃣
💢جــــنـازه ام را نـبـرید🤔
#شهید_امیرناصر_سلیمانی
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند
شهدا زنده اند
پیکرش را با دوشهید دیگر، تحویل #بنیادشهید داده وگذاشته بودند #سردخانه نگهبان سردخانه می گفت:یکی از شهدا اومد به خوابم وگفت:«جنازه من روفعلاً تحویل خانواده ام ندید!»
ازخواب بیدارشدم. هرچه فکر کردم کدام یک ازاین دونفر بوده،نفهمیدم.
گفتم: ولش کن،خواب بوده دیگه.
فردا قراربود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم.دوباره همون جمله روبهم گفت.این بار فوراً اسمشو پرسیدم.گفت:امیر ناصرسلیمانی.ازخواب پریدم،رفتم سراغ جنازه ها.روی سینه یکی شان نوشته بود«#شهیدامیرناصرسلیمانی».
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ،خانواده اش درتدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛شهید خواسته بود مراسم ازدواج برادرش بهم نخوره!
عشاق الحسین محب الحسین.بنی فاطمه.mp3
4.8M
#مولودی_هفته_وحدت💐
سرود ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام
یا سید الانبیاء یا رسول الله
🎙حاج سیدمجید بنی فاطمه
@re_alhadid
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
#مسابقه😍🎊 به مناسبت هفته دفاع مقدس برگزار میکند: مسابقه معرفی رفیق شهیدم 🔰برای شرکت در مسابقه کافی
💢کمتر از ۶ساعت تا پایان مسابقه
رفقا بجنبید☺😉
رفیقِ شهیدتون رو معرفی کنید
❕نشنیدی حضرت آقا میگه زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا کمتر از شهادت نیست؟🤔
خب یالا دیگه😂
با معرفی رفیق شهیدت به بقیه یه کار شهدایی کن
بشو همردیف رفیقت😊👌
@re_alhadid
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره0️⃣1️⃣ 💢جــــنـازه ام را نـبـرید🤔 #شهید_امیرناصر_سلیمانی وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِ
شرکت کننده شماره1️⃣1️⃣
شهید شاهرخ ضرغامی حر انقلاب
داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند فرماندهان بزرگی در گروه کوچک شاهرخ تربیت شدند.آن ها درس ایمان و شجاعت را از شاهرخ گرفتند. بعدها بسیاری از آنان را در واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکرهای مختلف دیدیم. وجود سرداری مانند شاهرخ در روزهای اول جنگ نعمتی بود برای فرماندهان. دو ماه از جنگ گذشته بود ، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود ، کم حرف میزد نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد.از سادات گروهش خواسته بود برای او دعا کنند که شهید شود.
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره1️⃣1️⃣ شهید شاهرخ ضرغامی حر انقلاب داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی م
شرکت کننده شماره2️⃣1️⃣
یادم میاد سال 1386رشته حقوق کار شناسی پیام نور دانشگاه شیراز قبول شدم
مسئول فرهنگی و پایگاه بسیج دانشگاه همون روزهای اول با هم رفیق شدیم توی سلف سرویس با هم غذا میخوردیم و گپ میزدیم من ترم یک بودم او ترم شش ارتباط خوبی برقرار کرده بودیم و قرار بود کارهای قشنگی تو دانشگاه انجام بدیم
همیشه در درس و تمام مسابقات نفر اوّل بود
همیشه در نماز جماعت که شرکت می کرد ، جوراب و دست ها را عطر می زد . دلیلش را سؤال می کردم ، جواب می داد در جماعت جوراب نباید بوی بد بدهد مردم آزرده می شوند و وقتی مصافحه می کنم بهتر است دست ها معطر باشد .سال 1387 در حسینیه ثارالله رهپویان وصال حادثه انفجار پیش میاد و این دوست عزیز به شهادت میرسه و به آرزوی خودش میرسه
#حسین_زینال_زاده
به مناسبت تولد شهید حسین زینال زاده
مراسمی در جوار شهدای گمنام
میدان شهدا گرفته شد♥️
🗓 ۱۴٠۲/٠۷/٠۷
🦋کاری از خواهران بسیج دانشکده
علوم قرآنی مشهد
@re_alhadid
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره2️⃣1️⃣ یادم میاد سال 1386رشته حقوق کار شناسی پیام نور دانشگاه شیراز قبول شدم م
شرکت کننده شماره3️⃣1️⃣
شهید عبدالرسول زرین، چریکی است که به قدری در دل دشمن وحشت انداخت که از طرف دشمن بعثی به “صیاد خمینی“ معروف شد. شهید زرین پس از آنکه به تنهایی یک تپه را که یک گردان از پس آزادسازی آن برنیامده بود، تصرف کرد از جانب حاج حسین خرازی به “گردان یکنفره“ معروف شد.
بخش آغازین وصیت نامه ایشان:
در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکشند و کشته مىشوند این به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است.
#صلوات
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
#مسابقه😍🎊 به مناسبت هفته دفاع مقدس برگزار میکند: مسابقه معرفی رفیق شهیدم 🔰برای شرکت در مسابقه کافی
یه خبر خوب😍🎉
مسابقهمون ۲۴ساعت تمدید شد☺
یعنی چی؟🤔
یعنی ۲۴ساعتِ دیگه وقت داری خیلی راحت واسه خودت کلی ثواب جمع کنی😍😃
✅فقط با معرفی رفیق شهیدت
رفیقتو به ما معرفی کن هم اونو معروف تر کن و هم خودتو هم ردیف اون کن و کلی ثواب واسه خودت جمع کن😍
بدو دیگه جا نمونیا🏃🏃😂😂
💢فقط ۲۴ساعت
@re_alhadid
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره3️⃣1️⃣ شهید عبدالرسول زرین، چریکی است که به قدری در دل دشمن وحشت انداخت که از طرف د
شرکت کننده شماره4️⃣1️⃣
#شهید_حسین_محرابی
در میزنم و کسی وا نمیکند...
پس زودتر امام رضا (ع) را خبر کنید ...
گفت: ببین آقا دیگه سرگردون شدم، برای دفاع از حرم آواره ی شهرها شدم، رسوا شدم، تو مزار شهدا انگشت نما شدم. طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک زیارت نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است. نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم لبخند زد، تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود.
به خادم حرم شب قبل شهادت علی بن موسی الرضا (ع) برای اذن شهادتش اینجوری پیام داد
در میزنم و کسی وا نمیکند ...
پس زود تر امام رضا (ع) را خبر کنید ....
ارادت خاصی به علی ابن موسی الرضا (ع) داشت که شب شهادتش هم مصادف شد با سالروز شهادت امام رضا (ع). خیلی صاف و ساده و اهل اشک و گریه بود. هر زمان با خودش خلوت می کرد به یک جا خیره می شد و اشک می ریخت.
پایگاه بسیج شهید سیدفریدالدین معصومی دانشکده علوم قرآنی مشهد
شرکت کننده شماره4️⃣1️⃣ #شهید_حسین_محرابی در میزنم و کسی وا نمیکند... پس زودتر امام رضا (ع) را خبر
شرکت کننده شماره5️⃣1️⃣
#شهید_علی_خلیلی
هیچ کس پشت آدم نیست!
"من به عشق لبخند حضرت آقا رفتم و
این کار را کردم."
این را جوانی 21 ساله، با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و جامعه از عمق قلبش میگفت. جوانی که طعم گس آهن آب دیده قمه را تا شاهرگ گردن و تارهای صوتی اش احساس کرده بود. همان جوانی که میگفت من اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم!
علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که 19بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا 2 سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....💔
تاربخ شهادت: ۴فروردین ۱۳۹۳