eitaa logo
مسیر عفافگرایی
1.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
993 ویدیو
30 فایل
مسیر عفافگرایی با مدیریت دکتر سعیدی رضوانی، وابسته به کارگروه عفافگرایی و تربیت جنسی دانشگاه فردوسی مشهد، متشکل از کارشناسانی است که وجهه همت خود را، آگاه‌سازی جامعه، راجع به زیست صحیح جنسی قرار داده‎اند. ارتباط با ما: @gholami35 09024876210
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 وقتی شاهرخ سیبیل، شهید ضرغام شد🍃 ☘️صبح یکی از روزها با هم به "کاباره پل کارون" رفتیم. به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سربه‎زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. ☘️با تعجب گفت: "این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟!" ☘️در ظاهر، زن بسیار باحیایی بود. اما مجبور شده بود بدون به این کار مشغول شود. ☘️شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: "همشیره تا حالا ندیده بودمت. تازه اومدی اینجا؟! تو اصلاً قیافت به این‎جور کارها و این‎جور جاها نمی‎خوره! اسمت چیه؟ قبلاً چیکاره بودی؟" ☘️زن در حالی که سرش رو بالا نمی‌گرفت گفت: "مهین هستم. شوهرم چند وقته که مرده. مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا!" ☘️شاهرخ که حسابی به رگ غیرتش برخورده بود، بلند و گفت: "همشیره راه بیفت بریم". ☘️مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با رفت بیرون. ☘️مدتی از این ماجرا گذشت. بعدها که ماجرای مهین را از او پرسیدم، با اصرار تعریف کرد: "اون خانم یه پسر ده ساله داشت. صاحبخونه بخاطر اجاره، اثاث‎هاش رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک براشون اجاره کردم و به مهین خانم گفتم: بمون خونه و بچه‎ت رو کن؛ من اجاره و خرجی شما رو میدم!!" 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی ✅همین عنصر شاهرخ، باعث شد که علی‎رغم شرارت‎ها و خطاهایش، به سمت برگردد. از خدا خواسته بود که همۀ گذشته‎اش را کند. می‎خواست چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر و به آرزویش هم رسید و شد. 🍃🌺🍃 https://eitaa.com/umefafgaraei
🍂 وقتی شاهرخ سیبیل، شهید ضرغام شد🍃 ☘️صبح یکی از روزها با هم به "کاباره پل کارون" رفتیم. به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سربه‎زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. ☘️با تعجب گفت: "این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟!" ☘️در ظاهر، زن بسیار باحیایی بود. اما مجبور شده بود بدون به این کار مشغول شود. ☘️شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: "همشیره تا حالا ندیده بودمت. تازه اومدی اینجا؟! تو اصلاً قیافت به این‎جور کارها و این‎جور جاها نمی‎خوره! قبلاً چیکاره بودی؟" ☘️زن در حالی که سرش رو بالا نمی‌گرفت گفت: "مهین هستم. شوهرم چند وقته مرده. مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا!" ☘️شاهرخ که حسابی به رگ غیرتش برخورده بود، گفت: "همشیره راه بیفت بریم". ☘️مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با رفت بیرون. ☘️مدتی از این ماجرا گذشت. بعدها که ماجرای مهین را از او پرسیدم، با اصرار تعریف کرد: "اون خانم یه پسر ده ساله داشت. صاحبخونه بخاطر اجاره، اثاث‎هاش رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک براشون اجاره کردم و به مهین خانم گفتم: بمون خونه و بچه‎ت رو کن؛ من اجاره و خرجی شما رو میدم!" 📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی ✅همین عنصر شاهرخ، باعث شد که علی‎رغم شرارت‎ها و خطاهایش، به سمت برگردد. از خدا خواسته بود که همۀ گذشته‎اش را کند. می‎خواست چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر و به آرزویش هم رسید و شد. 🍃 🌹 17 آذر سالگرد شهادت @umefafgaraei