⏯ شهدایی 🍃در خاطرم شدزنده یاد فاطمیون 🍃یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون #برای_با_شهدا_بودن 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

♦️راهیان نور _ شلمچه🥀 ..... روز مانده تا شروع مهمانی شهدا... شهدا لب خاکریز چشم‌انتظار زائراشون هستن... 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

⏯ شهدایی 🍃یه مادر شهیدمو، دلم رو پرپر میکنم 🍃فقط با یاد پسرم، زندگیمو سر میکنم #برای_با_شهدا_بودن 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

💠عاشقانی که معشوق ندیدن... خیلی از شهدا حتی یکبار هم امام خمینی(ره) را از نزدیک ندیدن، اما از فرسنگ‌ها اونور وقتی امام حرفی میزد، تا پای جان، پای حرف امام می‌موندن، تا حرف امام زمین نَمونه.... این هیچی جز معنویت، سلوک، و عظمت شخصیتی امام نبود که اینچنین عزیز دلها شده بود... همه شهدا شاگرد مکتب امام روح الله بودن... پ.ن: این تصویر نقاشی استاد روح الامین هست که ترکیبی از شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و شهدای ترور دور امام حلقه زدن 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

🎥| لحظه دیدار پدر شهیــد عجمیان با پیڪر مطهر پســرش 🕊 بنا نبود که آفت به جان ما بزنند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

⏯ شهدایی 🍃گرفته باران دوباره در هوایش 🍃مادره غریب شهید بی نشانش #برای_با_شهدا_بودن 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

♦️صد روز این همه پول خرج کردن و اتاق فکر تشکیل دادن و برنامه ریزی کردن که باحجاب و کم حجاب رو مقابل هم قرار بدن، شهدا اومدن پا در میانی کردن و دل‌ها بهم نزدیکتر شد... 🍃پای کار شهدا همه ایستاده‌اند. 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

🍃مادر... 🔻مادرانی که چند شهید تقدیم کردند.... 🔻۲ مادر داریم که ۹ فرزندش شهید شده😞 #به_عشق_مادر #مادران_شهدا 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

⏯ شهدایی 🍃وقتی که مرغ دل من هوای کربلا داره 🍃میرم مزار شهدا آخ که چقدر صفا داره #برای_با_شهدا_بودن 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

🔴 محبت اگه محبت واقعی باشه تو همه حالات هم محبت هست،❤️🥀 شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی قرمز شده بود. رفتم سفره بیارم نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، تو استراحت کن گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای مهدی رو با حوصله بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما». #شهید_همت 📙به مجنون گفتم زنده بمان۲ #روایات_شنیده_نشده_از_شهدا 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

🎥 از دیدار صمیمی #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی با مادر یک شهید💫 🔴خاطرات شنیده نشده از شهدا 🇮🇷عضوشوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij

🏆#مثل_شهدا_باش 🔸#شهردار_باغیرت🍃 ✍سال ۵۸ شهردار ارومیه بود، نصفه شبی بارندگی زیاد شد تا متوجه شد بعضی از مناطق حاشیه شهر سیل اومده، کلاه و‌چکمه پوشید به راننده‌اش گفت روشن کن بریم حاشیه شهر. به یکی از کوچه‌ها که رسید دید سروصدایی داره میاد! از ماشین پیاده شد دید پیرزنی داره گریه می‌کنه. از قرار معلوم داخل زیرزمین زندگی می‌کرده آب اومده داره تمام وسایلش رو داغون میکنه، منتظر نیروهای امدادی نشد، یه نفری رفت وسایل پیرزن رو گرفت از زیر زمین آورد بالا، بارندگی شدید شده بود، خسته و کوفته مونده بود یه گوشه تا نفس تازه کنه! پیرزن آمد جلو گفت: « جَوُون، خدا خیرت بده ، درد و بلات بخوره تو سر شهردار ، کاش شهردارمون یکم غیرت تو رو داشت، الان تو خونش نشسته داره....» آقا مهدی تا این جمله را شنید سرش را بالا نیاورد بگه شهردار منم! گفت: مادر دعاش کن عاقبت بخیر بشه. ☀️روایتی از شهید مهدی باکری ☀️شهردار ۲۵ ساله ارومیه #روایات_شنیده_نشده_از_شهدا 🇮🇷عضو شوید👇 @ur_sep_farhanghian_bsij