فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
امــــشـــب به نیت تجلی نور و ظهورش⏱
📌تا میــتوانـــیــد بازنشر کنیــد تا همه انـجام دهـند
شـــما هــم قــدمی برای ظــهور بــرداریـد🌟
#دعای_فرج🤲
#یلدای_مهدوی #امام_زمان ❤️
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
🌠☫﷽☫🌠
• آفتاب شب یلدای همه . گریه ی پشت تمنای همه
• هیچ کس یاد غریبیِ تو نیست . گریه کن جای خودت، جای همه
• بی تو دارند همه می میرند . زود برگرد مسیحای همه
• همه ی شهر به چاه افتادند . مددی یوسف زهرای همه
• بنشین تا بنشانی همه را . دربیار از نگرانی همه را
• کاش میشد ز سفر برگردی.... . با همان چند نفر برگردی
• چله ی اشک گرفتیم برات . به امیدی که سحر برگردی
#امام_زمان #شب_یلدا #یلدای_مهدوی
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🕊🌠 شاد باشین و شادی کنین
🍃🌸🕊🌠شاد کنین و باعث شادی باشین
🍃🌸🕊🌠خدا به دلهای شاد نزدیکتره
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
1_812437849.mp3
920.2K
🍃🏕🎧❣🎼☀️آوای بسیار زیبای مادر ...
🍃🏕🎤فریدون آسرایی...
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
نسبت به خیلی چیزها مطمئن نیستم❌️
فقط مطمئنم خدا کسی رو که همه چیزو رها
کرده و اومده طرف خودش تنها نمیزاره ...✅️ 🦋✨🌹
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیبایی ببینیم.....👌🌹
تلاوت سوره الرحمن❣️
هدیه به ساحت مقدس #امام_زمان عج
به امید گوشه چشمی
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij
بسیار زیبا و خواندنی👌
روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: "امروز میخواهیم بازی کنیم!"
سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.
خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.
ان خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان، دوستان،هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.
سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.
زن، اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.
سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت
تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش...کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود.
استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.او با بی میلی تمام,نام پدر و مادرش را پاک کرد.
استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!"زن مضطرب و نگران شده بود.با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست....
استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"
والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا اوردید.شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!!
دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از دنیا خواهند رفت.پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد"
پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!!
همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن، حقیقت زندگی را با انان در میان گذاشته بود برایش کف زدند.
👇
@ur_sep_farhanghian_bsij