از هندسهی نگاهت
ساده تر
خطی تا انتهای آرزو
ترسیم می کنم...
می خواهم شکلی باشم
تو اما
تا بی نهایت تباهی....
می کشانی ام :)
نمی دانم ...
نمی دانم ، دایره ی زندگی با کدامین
پرگار ترسیم شده ،
که شعاع هر مسیری را طی می کنم
به مرکز با تو بودن نمی رسم !!! :)
من تو را ،
ریاضےوار ...!
از صفر دوست داشتن ،
تا مثبت بےنهایت عاشقانه ها ...!
دوست دارم ...!!!
در آزمایشگاه عشق، تو را کشف کردم
به عنوان یک عنصر نادر، در دلم جا دادمت..
تو کاتیونی مثبت و من آنیونی منفی...
در این تعادل شیمیایی، عشق را خواهیم یافت....
ببین عزیز من!
یه تفاوتی هست میان
گزاره منطقی و گزاره عاطفی ...
شما یک بار بگی
«مجموع زوایای داخلی
مثلث ۱۸۰ درجه است»
من میفهمم و تکرارش اشتباهه،
اما وقتی میگی «دوستت دارم»...
فک کن خِنگم!
هی بگو! ...
در دنیای اعداد و ارقام، شعری بسرایم
با الگوها و قوانین، سرودهها را بریزم
از اعداد صحیح تا اعشاری و مختلط
هر یک را در شعرم به ترتیب بچینم
از جمع و تفریق تا ضرب و تقسیم
در هر ترکیبی، شعری زیبا بنویسم
از معادلات و توابع، ایدهها بجویم
تا در هر بیتی، ریاضیات را نمایش دهم
از هندسه تا آمار و احتمالات
در شعرم، دنیای ریاضی را به تصویر کشانم
با زبان ریاضی، شعری بسرایم
تا در هر واژه، زیبایی و عمقی بپوشانم
از لحاظ روحی نیاز دارم که
خیلی فوری و سریع عاشق بشوم، در هر ثانیه چند هزار متر مکعب عشق و علاقه در من هدر میرود :)
-
شیمیِ عشق، یعنی من با تو پیدا شدم
در جواب سؤالات پیچیده و آزمایش های تو
و آنگاه که دیدمت
محلول عشق در بالن قلبم به رنگ دوست داشتنت درآمد 🥺