#سربازان_گمنام_امام_زمان
#پارت۱۳
با باز شدن در داوود که به در تکیه داده بود پخش زمین شد و رسول پقی زد زیر خنده
داوود هم مثل بچه ها رو شو اونور کرد و گفت
_ من قهرم
*با این حرفش یه فکر شیطانی به سرم زد 😈
رسول میخای باهم آشتیتون بدم ؟
+ بله آقا بدید
*رتم یه دست بند از تو کمد اتاقم آوردم و تو یه چشم به هم زدن دست رسول رو به دست داوود بستم که یهو رسول گفت
+ آقا من غلت کردم نمیخاد مارو آشتی بدید
_ آقا من غلت بکنم قهر کنم
بیا بغلم
* نوچ نوچ دبگه دیر شده تا فردا صبح همین طوری بمونید
+ آقا به فکر آبرو مون باشید
_ راست میگه
* گفتم که دیره خوش باشید خداحافظ
🧡داوود🧡
آقا محمد رفت و مارا با این حال و روز تنها گذاشت که یهو یه فکری سرم زد
این داستان ادامه دارد
https://harfeto.timefriend.net/16440545780560
تو ناشناس نظر بدید 😉
۲۰۰۰ بزن ۳۰۰۰ میدم😎
معتبرم 😉
مدرک میزارم🙂
فقط نفر اول😁
ندادم پی وی مدیر بیو کانال هست ☝️
@merinet15salh
آیدیم 👆