eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
118 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
ارزشش را داشت...🤔 مدتی بود میخواستم اینستاگرامم رو پاک کنم. هرچقدر تلاش میکردم که کنار بذارم نمیتونستم... تا اینکه با خدا و خودم عهد کردم 📝 و پاکش کردم. 🔸 هروقت یادش میوفتادم و وسوسه میشدم خودم رو به کارای مختلف مشغول میکردم.🤓 ✔️ یک بار برای خودم صاف و صادق نوشتم که اینستاگرام چه پیامدهای بدی رو برام داشت. 🔸چیزهایی رو میدیدم که چشمهام 👀 داشت عادت میکرد و گاهی اوقات دلم میخواست اونطوری بشم.😌 🔸چادری هایی که ذره ای از حیای فاطمی رو نداشتند و با هفت قلم آرایش بودن. 🔸مسافرت ها و خانه ها و وسایل گران قیمتی که دوست داشتم تجربه شان کنم. دلم هوس سفر خارجی میکرد با اینکه میدونستم همسرم شرایطش رو نداره... 🔸وقتی خسته از سرکار با یک شاخه گل رز می‌اومد، مقایسه میکردم با هدایایی که بقیه خانم ها در اینستاگرام میگذاشتند... ست های طلا و سورپرایزهای عجیب و غریب... دیگه از دیدن گلها خوشحال نمیشدم.😒 🔺دیدن خانمهای بی‌حجاب برایم داشت عادی میشد، بماند صحنه های گناه آلودی رو که ناخواسته میدیدم... اول تر ها سریع رد ميکردم و توجهی نداشتم اما بعد ها... ✅ هروقت به این چیزها فکر میکنم، در کنار محاسنی که اینستا داشت اما میبینم برای من ارزشش رو داشت که این برنامه رو واسه همیشه از تو موبایلم پاک کنم. 💠 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله : إیّاکُم وَ فُضولَ النَّظَرَ فَإنَّهُ یَبذُرُ الهَوَی وَ یولِّدُ الغَفلَهَ از نگاه های اضافی بپرهیزید چرا که تخم هوس می پراکند و غفلت می آورد. (بحارالانوار ج69 ص19) @Vajebefaramushshode
🔴 ‏وقتی در امر به معروف و نهی از منکرجدیت داشته باشی...❗ جریان ‎ با سر خط کردن ‎ برای تخریب چهره‌هایی از جمله ‎ و ‎ وارد عمل می شوند.😏 👈اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید😑 @Vajebefaramushshode
‼️ مانرده‌ های انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم... ما بچه های هستیم فرزندان دیگر شما ... یادگاران خمینی ... وارثان# شهدا ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🍃🌸 قبل از عملیات بود... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به هم رزمامون خبر بدیم... که تکفیریا نفهمن... یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون بلند گفت: آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدرخوشبختم...بدونید دهنم سرویس شده......😅😅😐 🍃🌸 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
🍃🌸 #طنزدرجبهه_سوریه قبل از عملیات بود... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی س
🌷‍ ⚜ 🔰هرچه تقویم 📆را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در 🚩خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. هایش برای نبودن در ، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش💞 خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🔰عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند. شاید هم ابراهیم شد تا نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. دلش در گرفتار شده بود اما گاهی ترکش های☄ پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. 🔰در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق🌸 پیوست .🕊 🔰مصطفی در صدر قلب💓 ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. او مرد ماندن نبود. از سفره ی پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد. 🔰روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه برگزار کرد آن روزبا آمدنش. تقویم را ورق می زنم. امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف.⚡️ به مناسبت سالروز تولد 🌸 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مهفومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣#قسمت_نهم 💢 زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را ب
📚 ⛅️ 0⃣1⃣ 💢اما نمى زنى ، هم نمى کنى . فقط مثل باران🌸🌨 بهارى اشک 😢مى ریزى و تلاش مى کنى که آتش 🔥دل❣ را به آبدیده خاموش کنى.... چه ، مى دانى که او از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند. 🖤اما به نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام در شهر مى گردانند. مى خواهد در میان این کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم . با مخالفان اسلام مى جنگیم . مى خواهد که در کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم. 💢 در مقابل این که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى شنوند، با یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعلام مى کنند که: _به خدا اینچنین است.انکار نمى کنیم! مى دانیم که پیامبرى! مى دانیم که پدرت على است!قابل انکار نیست! 🖤 و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را مى زند و را به 🌫 بلند مى کند._✨فبم تستحلون دمى ؟ پس کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا مى دانید؟ این جمله ، جگرت را به آتش🔥 مى کشد. 💢 بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى عالم با همین یک جمله بر سرت هوار مى شود. این توست که بر صورت خراش مى اندازد... و این اشک😭 توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود... و این صداى توست که به آسمان برمى خیزد.... 🖤امام رو بر مى گرداند. به و مى گوید: زینب را دریابید. دلت 💗مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به دلدارى بدهى.بچه ها چشمشان به توست ؛ تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، از کف مى دهند. 💢سجاد که در خیمه🏕 تیمار تو خفته است ، حادثه را در آینه دنبال مى کند.پس تو باید آنچنان با آرامش و طمانینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه چنین است ؟ مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را نمى کردى ؟پس باید قطره قطره 💧آب شوى و سکوت کنى . 🖤جرعه جرعه خون💔 دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از ص🌤بح چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به رسیده است ، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است و تو هر بار به او بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک😰 از دیدگان دلش سترده اى. هر بار که از میدان باز آمده است ، 💢 افزایش سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود شکسته💔 اى ، اما خم به ابرو نیاورى.... خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست . تازه اینها مربوط به است . 🖤اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند. 💫زینب.... یعنى شناساى دل حسین ، یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین و تپیدن با نبض حسین . زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث . زینب یعنى چشیدن خارپاى حسین با چشم . زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل. وقتى از سر جنازه آمد،... .... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🔸منطقه زندگيت مهم نيست❌ ⇜ زندگيت مهمه 🔸اهل کجا بودن مهم نيست ⇜“اهل و بودن” مهمه 🔸گذشته زندگيت ⇜امروزت مهمه👌 که چه گذشته ای برای ميسازی بیایید زندگی کنیم🌷 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
8277470_245.mp3
19.65M
🎵 🌾خونه غرق در آه 🌾خونه شام غربته 🎤🎤 تقدیم به فرزندان شهدای مدافع حرم 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 دین خود را کامل کنیم را به خاطر بیاوریم... ✅ 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌹 ❤ اینجا قراره مهم ترین الهی را یاد بگیریم ❤ و امام زمان (عج) هدف ماست پاسخگوی تمام سوالات شما هستیم😊 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 به کانال ما بپیوندید و از ریزترین مباحث تخصصی و جذاب اطلاع پیدا کنید. 👇به ما بپیوندید👇 👇👇👇 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌿🌻🌿🌻 ❣ ❣ 🌲ما قرنها يار غائب ايم بر ديوِ يأس با صبر غالب ايم 🌲درپشت ابر☁️ خورشيد☀️ديده ايم شب 🌙تاسحر منتظر صبح ⛅️️ ايم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🍃🌸 💔 تمام‌دغدغه‌ام‌این‌شده‌حسین 💔 این‌اربعین‌کرب‌و‌بلا‌میبری‌مرا 💖 🍃🌸 @Vajebefaramushshode
❖ پنج شنبه آخر هفته تون🍀 سرشار از بخشش و مهربانی🌼 ♡خـــــدایـــــا♡ ما را هر چند "آلوده"، "بنده خود بدان" تـو خیلی بزرگی و ما خیلی کوچک تو را به بزرگیت،"فراموشمان نکن".. هر چه قدر "تلاش" کردیم "نتوانستیم" آنــی باشیم که تو خواستی . . " هـرگز دوست نداریم "🍀 آنی باشیم که تو "رهـایمان کنی".🌼 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ @Vajebefaramushshode
🔹 امام على(عليه  السلام) : 🔮ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمعَروفِ و النَّهي عَنِ المُنكَرِ إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ ؛ ... 🔮👈تمام ، حتّى در راه خداوند ، در برابر و ، چون است درمقابل دريايى موّاج ... و بالاترین آن سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.   📚نهج البلاغه ،حكمت374. @Vajebefaramushshode
امام حسین علیه السلام: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِيعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع » همانا من از روى سبكسرى و گردنكشى، و نيز براى ايجاد فساد و ستمگرى دست به اين قيام نزدم، بلكه براى اصلاح اوضاع امّت جدّم قيام كردم، و میخواهم «امر به معروف» و «نهى از منكر» كنم، و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام عمل كنم . @Vajebefaramushshode
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 🔰 همـــایـــش مجازی و بزرگ ❓چگونه با امر به معروف و نهی از منکر ، امام زمان عجل الله را یاری کنیم ؟ آشنایی با واجبی که عمل به آن زمینه ساز ظهور است و پاسخ به سوالاتی از جمله: چرا باید امر به معروف کنیم؟ امر به معروف با این همه فساد مگر اثر دارد؟ اگر امر به معروف نکنیم و به همه سلیقه‌ها احترام بذاریم چه بدی دارد؟ امر به معروف مگه فقط حجاب است؟ و ... سخنران: استاد ارجمند کشوری آقای علی تقوی مدرس حوزه و دانشگاه زمان: یکشنبه ۲۳شهریور ماه ساعت: 16 الی 17:30 جهت ثبت نام مشخصات زیر را فقط به یکی از آی دی ها در پیام‌رسان‌های ایتا، سروش و بله بفرستید. ✅نام و نام خانوادگی ✅شماره تماس ثبت نام برادران: @Man_yek_Basiji_hastam ثبت نام خواهران: http://eitaa.com/Narges312 🌺 http://eitaa.com/Rihanee 🌺 http://ble.ir/Narges312 🌺 http://sapp.ir/Narges312 🌺 http://ble.ir/Rihanee 🌺 http://sapp.ir/rihanee1361 # بی_تفاوت_نباشیم
«امر به معروف و نهی از منکر»، تجویزِ کپسول محبت است به آن‌هایی که دوستشان داریم.👌👌 @Vajebefaramushshode
⭕️ دوستان عزیز معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند... ◾️مبارزه؛ امر_به_معروف_و_نهى_از_منكر و جهاد براى عدالت، واجب است. اين ‌طور نيست كه بگويم من مذهبى هستم ولى خيلى به سياست علاقه ندارم. مثلا بيشتر به فوتبال علاقه دارم يا به آشپزى علاقه دارم. سياست در عرض آشپزى و فوتبال نيست. سياست جزء تفريحات نيست، جزء تكليفات است. دفاع از حق و مبارزه با باطل مثل نماز واجب است. بى تفاوت نبودن در برابر عدل و ظلم و معروف و منكر واجب است. سياسى بودن شغل نيست، سياسى بودن جزء ايمان است. ◾️ البته سياست بازى وحزب بازی و دروغ و تهمت و خيانت مربوط به سكولارهاست. سياست شيطانى، سياست معاويه و سياست ماكياولى است. آن فرد در سال ٤١ در زندان به امام گفت، آقا اين سياست پدرسوختگى است، بگذاريد کنار براى ما، شما آخوندى، برو دين، احكام و مساله شرعى بگو. ◾️امام گفت آن سياستى كه پدر سوختگى است مال شما، ما اصلا به آن كارى نداريم، آن سياستى كه من آمدم دنبالش وظيفه آخوندى من است، چون من نمی‌توانم نسبت به ظلم و بى‌دينى حكومت و فساد بى تفاوت باشم. ◾️ وظيفه شرعى من نهى از منكر و امر به معروف است. وظيفه ی ما قيام براى قسط و برپایی عدالت است. سياست همين است ديگر. سياست غير از اين ديگر چيست؟ ◾️كسى كه دين را از سياست جدا می‌كند، در حقيقت می‌گويد كه من جنبه هاى فردى و بى خطر دين را قبول دارم، اما در جنبه هايى كه براى من خطر درست كند و منافع و ثروت و قدرت و جان مرا به خطر اندازد، وارد نمی شوم و آنجا همان عرصه سياسى است. ◾️می‌گويد جان، آبرو و مالم به خطر می افتد. خب بايد براى حق به خطر بيافته و گرنه معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند. @Vajebefaramushshode
‍ •●❥ لاک جیغ ❥●• لاک جیغ قرمز... مانتوی جلو باز آلبالویی... کفشای خوشرنگ ده سانتی... موهای شینیون شده... به قول مادر جون هفت قلم آرایش! تولد شیدا بود؛ حسابی شیک و پیک کرده بودم. کفش هام اذیتم میکرد؛ پام چند باری پیچ خورد...اما مهم نبود! توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم! خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛ وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم! قطره های خون روش خودنمایی می کرد. بی توجه به اون، رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم تا خستگیم در بره. شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که بین زمین و هوا معلق بود رو گرفتم و انداختم روی سرم... سر به زیر گفت سلام! اما من زل زدم بهش و گفتم سلام! مثل بعضی پسرهای کوچه بازار چشم هاش چهار تا نشد و از حدقه بیرون نزد... حتی یه لحظه نگاهمم نکرد! نیشش تا بناگوش باز نشد..! انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده... فقط عرق شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست... من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم! با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم و رفتم تو آشپزخونه... مادر جون گفت: دوست وحیده؛ تازه از ماموریت اومده... خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر... [ چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد! ] صدای مادر جون منو به خودم آورد 《لیلی جان بیا برای خداحافظی》 رفتم برای بدرقه... آستین سمت چپش کاملا خونی بود، خونی که خشک شده بود! پرسیدم《دستتون زخمیه؟》 نگاهی به آستینش کرد و جواب داد《نه..! خون زخمای دوستمه، تو بغل خودم شهید شد؛ امروز آوردیمش... منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم..》 مادر جون گفت《خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت..》 آقا محسن:《وظیفه ست مادر... هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم...》 تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم، کمی موهامو زدم زیر شال... آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید، اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم! آزادی پوچ! یاعلی گفت و رفت! من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم! پوتین و خاک و خون... ناموس و تار مو... مانتوی جلو باز و حیا... کفش جیغ و لاک جیغ... حجاب و حجاب و حجاب! @Vajebefaramushshode
در هیچ جای دین، فلسفه ی حجاب برا‌ی این نبوده که جاذبه های زن برا‌ی مرد عادی بشود، بلکه برعکس اسلام میخواهد این جاذبه ها و زیبایی ها در مسیر حلال قرار بگیرد... @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 زندگے بے شهدا مالے نیستــ بعد شما حالے نیست شادی روح شهدا صلوات🌷 🍃🌸 @Vajebefaramushshode