eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
118 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا ثامن الحجج هر حیاط از این حرم دارای حوض کوثر است🍃 پس بهشت ماهمین مشهد که باشد بهتر است♥️ @Vajebefaramushshode
💯در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که؛ امام حسین علیه السلام با تمام بستگانش و فرزند ، در راه اقامه ی آن، شهید می شود. @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❌ #عواقب_ترک امر به معروف و نهی از منکر 0⃣1⃣ عذاب عمومی نازل می شود! ✳️ امیرالمؤمنین می فرماید ک
امر به معروف و نهی از منکر 3⃣1⃣ خودِ ذاتِ اَقدسِ اللّه، شخصاً مُحاکمه خواهد کرد! ✅ رسول الله می فرمایند: خدای متعال بازخواستتون می کنه! میگه: ما مَنَعَک اِذا رَاَیتَ کَذا و کَذا چی مانعِ تو شد که دیدی فلان گناه رو اما نهی از منکر نکردی؟ قال: رَبِّ خِفتُ میگه خدایا ترسیدم! پروردگار می فرماید: اَنا کُنتُ اَحَقُّ اَن تَخاف من شایسته بودم از خشم من بترسی ⁉️ از این ترسیدی که یه به تو چه بهت بگه؟ ** البته حالا ملاحظه‌ مفسده و خطر و ضرر، باید بشه در جای خودش (اینو تو شرایط و احکام بحث کردیم) ✍ برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع انسان مصلح @Vajebefaramushshode
⚠️تغییر به یکباره پروتکل محرم و تعطیلی حدود ۲ هزار هیئت؛ 🔸اظهارات عجیب معاون وزیر بهداشت ۴۸ ساعت مانده به آغاز محرم واکنش میثم مطیعی به صحبت‌های رئیسی 🔰 خدا کند اغراض دیگری در میان نباشد+ فیلم جزئیات و ارسال نظر در👇 http://www.jahannews.com/report/737360
🔻حجت‌الاسلام کاشانی: از ستاد کرونا به خدا شکایت می‌بریم! 🔹معاون بهداشت وزیر بهداشت گفته بود عزاداری در مساجد و حسینیه‌هایی که دارای سقف بالای ۶ متر هستند مصداق فضای باز است و مشکلی نخواهد داشت، اما تنها دو روز مانده به محرم مثل برخی از تصمیمات دیگر، دوباره ناگهان نظر خود را تغییر دادند و مانند کنکور که با اعصاب مردم بازی کردند، برگزاری جلسه در فضای سربسته از سوی ستاد کرونا مطلقا ممنوع اعلام شد. این کار در این زمان عملاً به این معناست که فقط این جلسات را تعطیل کنید چون زمانی برای تمهید در فضای باز وجود ندارد. 🔹ما قطعا! تابع پروتکل ستاد کرونا هستیم و بنده تمام جلسات خود در فضای سربسته را تعطیل یا به فضای باز منتقل خواهم کرد (که قطعاً در بسیاری از موارد شدنی نیست) اما از ستاد به خدا شکایت می‌بریم و آنها را به سیدالشهدا علیه السلام واگذار می‌کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃°•|ڪاناݪ خوب شهدایی😌|•°🍃: 💖مطالب خاص شهدایی🌹✨💛 💖 برگزاری مسابقه شهدایی✨💛 💖معرفی شهدای مدافع حرم و وطن✨💛 💖ارسال پروفایل شهدایی✨💛 بیــا اینجـــا... ڪن😍🌸🍃🌸🍃 ★ اولین کانال معرفی شهدا✌️★ http://eitaa.com/moarefi_shohada
❤️ماجرای خواندنی که (عج) او را کفن کرد💔👇 http://eitaa.com/moarefi_shohada اگه دوست دارید این را بشناسید کانال زیر را دنبال کنید 👇 http://eitaa.com/moarefi_shohada داستانهای شهدا 👇👇❤️ http://eitaa.com/moarefi_shohada
💢 کرونا و عزاداری محرم 🔶 این روزها در مورد عزاداری های محرم و شیوع بیماری زیاد بحث میشه و هر کسی نظری داره. تذکر چند نکته در این زمینه قابل توجه هست: ⭕️ 1- طبیعتا با توجه به اهمیت بالای امر ، مومنین حتما خودشون رو ملزم به رعایت شیوه نامه های وزارت بهداشت میدونند. اون چیزی که موجب رشد انسان میشه "اطاعت امر ولایت" هست نه صرفا انجام کارهای خوب، حتی اگر اون کار خوب، عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام باشه. ⭕️ 2- نکته بعد این هست که هیچ کسی نگفته که مسئولین وزارت بهداشت معصوم هستند و نباید بهشون هیچ انتقادی کرد. رهبر انقلاب همیشه بر انتقاد صحیح از همه مراکز و افراد حتی خود رهبری تاکید میکنند. 💢 با توجه به تحقیقات و بررسی های محققین طب سنتی و اسلامی، خطر ویروس کرونا از اکثر بیماری های دیگه کمتر بوده و درمانش هم بسیار ساده هست و حجم عظیم تبلیغات برای ترسوندن مردم از این ویروس، نشون دهنده اهداف شوم پشت پرده این "کروناهراسی" هست که توسط مسئولین صهیونیست سازمان بهداشت جهانی در همه کشورها طراحی شده و اهداف خودش رو به پیش میبره. ⭕️ 3- نظرات غیرکارشناسی و بسیار متناقض مسئولین بهداشت کشور طی ماه های گذشته، همچنین نظرات غیرکارشناسی اخیر در موضوع برگزاری مجالس عزاداری در ماه موجب شده که بیش از پیش نیت های شوم افراد پشت پرده این تصمیمات نشون داده بشه. ⭕️ 4- با توجه به سابقه بسیار بد دولت غربگرا در موضوع کارت سوخت و اجرای سند 2030 و پیشبرد اهداف صهیونیست ها در موارد مختلف، احتمال این میره که این حرفهای متناقض و دستورات آشفته صرفا برای سرد کردن مومنین و خراب کردن مجالس محرم باشه. 💢 در مجموع مسئولین غربگرای پشت پرده این تصمیمات باید بدونند که حتی اگه امسال هیچ نوع عزاداری هم در کشور برگزار نشه، اون ها فکر نکنند که "با سوء استفاده از اعتماد رهبری" به اونها تونستند ضربه ای به دین بزنند بلکه هر انسان مومنی که به خاطر اطاعت از امر امام جامعه حاضر به رعایت همین شیوه نامه های غلط مسئولین بهداشتی بشه، قطعا نور و معنویتی ده برابر پیدا خواهد کرد ✅ و تحمل همین مظلومیت موجب رشد و تعالی مومنین و آمادگی بیشتر برای ظهور خواهد شد... @Vajebefaramushshode
🔥 ✿¦ : ↵هرڪس بیشٺر ڪار ڪرد مے‌شـود! ↵حاج‌قاسـم خودش حاج‌قاسـم شده! ↵یعنے هرڪس رفٺ وارد میـداݩ شٌد؛ میـاندار شُد ڪار بیشٺـر ڪرد ، مے‌شـود حاج‌قاسـم❥↳۷ ✅ @Vajebefaramushshode
خــــدایا 🙏 امشب نگاهی از تو کافیست، تا حال و روز همه عزیزانم روبراه شود نگاهت را از ما دریغ نکن آمیـــن یا رَبَّ الهی آرزوهات که الان داری بهشون فکر میکنی✨ برات دست یافتنی بشه😇 ✨🙏 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 اسلام صلی الله علیه و آله: ✍️ إنَّ الحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّۀِ 🔴 بی گمان حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است. 📚 بحار الأنوار جلد ۳۵ صفحه ۴۰۵ @Vajebefaramushshode
▫️ تمام کمدهایم را زیر و رو می‌کنم. لباس‌های بهاری، بارانی‌ها... خسته می‌شوم از این همه رنگ و مدل. نگاهم به تو که گره می‌خورد آرام می‌شوم. ◾️ ساده بودنت به عالمی می‌ارزد «پیراهنِ مشکیِ نوکری‌ام» حالمان با پیراهنِ مشکی خوش است؛ و من به عشقِ تو هر دهه این لباس مشکی را تنم می‌کنم شاید که بشود قدری همرنگ صاحب عزا شوم. 📖 یادم نمی‌رود شبی که قرار بود صبحش راهی حَرَمت شوم، قرآن را که باز کردم «کهیعص‏» برایم افتاد. هر سال منتظرم در مُحرّمت قرآن باز کنم شاید که باز هم اولِ سوره‌ی مریم تقدیرم شود... امسال هم به مُحرّمت رسیدم اما حال و هوایش کمی فرق دارد. 🏴 نمی‌دانم خبری از آن هیئت‌ها و روضه‌های پرشور هست؟ نمی‌دانم باز هم می‌شود به امیدِ دیدنِ صاحب عزا در مجلس، وسط روضه و هق‌هق‌هایم سرم را بالا بیاورم، چپ و راست را نگاه کنم و دلم را خوش کنم که شاید تو هم هستی؟ ▫️ امسال کجا دنبالت بگردم "پسرِ فاطمه" خیمه‌ات کجا برپا می‌شود؟ کجا چشمانت خیس است؟ نکند امسال هم در عزای اباعبدالله دردت را بیشتر کنیم و باز هم شرمنده‌ات شویم که نتوانسته‌ایم ابوالفضلی برای تو باشیم و پای تو بایستیم... که همچنان باری هستیم بر دوشت... 🖤 @Vajebefaramushshode
🦋 ♨️علنی کردن معروف و تعظیم شعائر دینی 🔻انجام دادن کارهای عبادی و معروف، هرچه مخفی‌تر باشد، امکان قصد قربت و خلوص نیّت در آن‌ها بیش‌تر است؛ 🔹اما برای تشویق مردم به انجام لازم است برخی معروف‌ها را انجام داد. خدا در قرآن می فرماید: {وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ} و هر که شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانۀ تقوای الهی دل‌هاست. حج، آیه 32. 🔸بزرگداشت و تلاش برای برگزاری نماز جمعه، نماز جماعت، و اهل‌بیت(ع)، یادواره شهیدان، مراسم اعتکاف و دعا، ایّام ماه رمضان و شب‌های قدر، و ، مراسم و ...فضای جامعه را معطر به رایحۀ خوش معنوی و روحانی می‌کند، روح را صیقل و نورانیت می‌بخشد، خرد‌ورزی را تقویت می‌کند و تقوای الهی را فزونی می‌بخشد، ریشه بسیاری از لغزش‌ها را می‌خشکاند و را می‌کند. ⚜از جمله شیوه های زیربنایی در اقامه امر به معروف و نهی از منکر 📚فعل خوبان، ص ۱۶۶ @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
💥 #روشهای امر به معروف و نهی از منكر 8⃣2⃣ روش #درخواست_عمومی هست ✅ مردم، مومنین باید بفهمانند #مط
💥 امر به معروف و نهی از منكر 9⃣2⃣ روش هست ⭕️ این از نوع مرحله سوم هست عزیزان؛ (مرحله فیزیکی/عملی/اقدام یدی به قول خودمون) ⚠️ که ما، حق ورود بهش رو نداریم!! ❌ حق درگیری و دستگیری و کتک کاری و اینها رو نداریم!! 👌اما میتونیم در این عرصه، به مسئولین، به نیروی انتظامی، به قوه قضاییه و امثالهم کمک کنیم و بعضی جاها باید کمک کنیم. 👈 کمکمون هم چیه؟ 🍃گزارش دادن هست. 🍃تماس میگیریم گزارش میدیم آقا فلان جا همچین مطلبی رؤیت شده! 📌خب اطلاع ندارند بعضی مسئولین یا بعضی وقتا اطلاع دارند ولی فکر نمیکنند خیلی قضیه جدی باشه...! ♨️مثلاً میگن حالا یه مورد جزئیست! ⏪ وقتی مردم مکرر تماس بگیرند، اطلاع بدن، بگن پلیس، قوه قضاییه، بازرسی اداره ،حراست فلان ساختمان؛ اینجا همچین موردی هست گزارش بدهند مردم... ✅ این گزارش، یه بخش اعظمی از امر به معروف و نهی از منکر رو پیش میبره 👈 و بعد اینکه حالا اون مسئول، بعضیا میگن آقا شاید پیگیری نکنه؛ 🔹چه پیگیری بکنه، چه نکنه شما وظیفه ات رو انجام دادی 🔸اگر دیدی پیگیری نشد، دوباره گزارش.... 👌گزارش از کانال ها و طرق مختلف، به افراد و مسئولین مختلف تا در واقع اِزاله منکر. ✍ دوره آموزش عمومی امر به معروف و نهی از منکر (انسان مصلح) /استاد علی تقوی @Vajebefaramushshode
هفتاد و دو 72پیشنهاد محرمی به هیئتها در بحران کرونا.pdf
672.9K
🔹 ۷۲ پیشنهاد محرّمی برای استفاده هیئت‌های مردمی در بحران کرونا 🔺 اشاره: بحران کرونا و لزوم جلوگیری از شیوع این ویروس در سطح جامعه موجب شده در محرم امسال، هیئت‌های مردمی با محدودیت‌های فراوانی برای برپایی عزای حسینی مواجه باشند. 👈 در این نوشتار سعی کرده‌ایم برخی راهکارها و ابتکارها را برای برپایی عزای حسینی با توجه به لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی مرور کنیم. @Vajebefaramushshode
⭕️ کارتان را برای خدا نکنید؛ تفاوتش زیاد نیست! فقط همین اندازه است که ممکن است امام حسین علیه السلام در کربلا و من در حال کسب علم برای رضای خدا...! (شهید آوینی) ❗️ در روز عاشورا، عده ای روزه مستحبی گرفته بودند و تنها به این دلیل به یاری امام حسین علیه السلام نیامدند که مبادا با آمدن به کربلا، حد ترخص را بشکنند!! ❗️ 🔻و این دقیقا حال این روزهای امام عصر عجل الله است! 🔺 ♨️ اگر اهل کوفه نیستیم، پس اهل کجاییم؟ وصیت نامه امام را بخوانیم تا بدانیم ⁉️ کدام واجب، فراموش شده!!! 😔 @Vajebefaramushshode
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤 تا ابدیت✨ شب های اول؛ در های روضه ی آقا باز میشوند🚪🏴 چونان فرق مسلم که از هم پاشید و باز شد😔 و دری در کوفه به روی پسر عموی مسلم که باز نشد😭 السلام علیک یا مسلم🖤 السلام علیک یا سفیر الحسین🖤 مددی رسان که بگوییم «لبیک یا حسین»🏴 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... تا یاد دارم، زخم های مانده بر دلم و های انبار شده یکسال را جمع می کردم و به آنها وعده ی می دادم تا بغض های به سکوت محکوم شده، فریاد بزنند و هایم کمی تسکین دهد این دل خسته از آدم ها را من بودم و هیئت و خوش آمدید محفل . عاشق نبودم اما ندیدم کسی را راه ندهند. گوشه ای می نشستم. روضه خوان، روضه می خواند و من برای درد هایم هق هق می کردم اما در ها دلم آرام شده بود... آقاجانم، داشتم راه و رسم عاشقی را یاد می گرفتم از ذکر های روضه خوان بغض می کردم و برای لالایی های دلم می شکست... از و خواهرت که می خواند دست و پایم می لرزید. از رقیه سه ساله و که می خواند، دل ویران شده ام باز هم ویران می شد. ارباب جانم دیری نپاید که هوای اتمسفر محرم درون ریه‌هایم جا بگیرند. دلم نگ شده برای لباس مشکی ام برای بوی روضه دلم تنگ شده تا دست هایم را روی های هیئت بکشم و دلم کمی آرام شود.. دلم برای ، برای سلام های پرشور برای زمزمه های تنگ شده. دلم برای و شمع های سوزان .... دلم برای نماز ظهر عاشورا ...آه.. اما امسال هیئت ها است. باید در خانه بمانم وبرای این روزهایم گریه کنم. دلم یک می خواهد تا فرو دهم این بغض پیچک شده در گلو را ارباب خوبم صدای پای محرمت به گوش می رسد. دل نگرانم تاب نیاورم غریبی محرمت را و شرمنده ام از روی خودت واسطه شو شاید این بار ما پای هایمان ماندیم.... 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 1⃣3⃣#قسمت_سی_ویکم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آ
❣﷽❣ 📚 💥 2⃣3⃣ 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، بریده حیدر را می‌دیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین می‌کشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد می‌کرد :«برو اون پشت! زود باش!» 💢 دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار از دستم رفته و نمی‌فهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمی‌توانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکه‌ها! نمی‌خوام تو رو با این بی‌پدرها تقسیم کنم!» 💠 قدم‌هایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار می‌لرزید، همهمه‌ای را از بیرون خانه می‌شنیدم و از حرف تقسیم غنائم می‌فهمیدم به خانه نزدیک می‌شوند و عدنان این دختر زیبای را تنها برای خود می‌خواهد. 💢 نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمی‌داد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلوله‌ای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه می‌کرد تا پنهان شوم. 💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار می‌کردم که بدن لرزانم را روی زمین می‌کشیدم تا پشت بشکه‌ها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم. 💢 ساکم هنوز کنار دیوار مانده و می‌ترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین می‌شد، فقط این نارنجک می‌توانست نجاتم دهد. 💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفس‌های را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه می‌آمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن می‌رسن، باید عقب بکشیم!» 💢 انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه‌ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی دستش بود. عدنان اسلحه‌اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش می‌کرد تا او را هم با خود ببرند. 💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی به‌قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط می‌خواست جان را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای از خدا می‌خواستم نجاتم دهد. 💢در دلم دامن (سلام‌الله‌علیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس می‌لرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد. 💠 عدنان مثل حیوانی زوزه می‌کشید، دست و پا می‌زد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس می‌تپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ‌هایم نبود. 💢 موی عدنان در چنگ هم‌پیاله‌اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. 💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی‌سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشک‌شان زده و حس می‌کردم بشکه‌ها از تکان‌های بدنم به لرزه افتاده‌اند. 💢 رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را می‌زد. جرأت نمی‌کردم از پشت این بشکه‌ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه‌ام سقف این سیاهچال را شکافت. 💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر می‌زد و پس از هشتاد روز دیگر از چشمانم به جای اشک، خون می‌بارید. می‌دانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمی‌ترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر برایم ارزش نداشت. 💢 موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می‌فهمیدم نزدیک ظهر شده و می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر داعشی شوم. 💠 پشت بشکه‌ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد می‌شد و عطش با اشکم فروکش نمی‌کرد که هر لحظه تشنه‌تر می‌شدم. 💢 شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و این‌ها باید قسمت حیدرم می‌شد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و فقط از درد دلتنگی زار می‌زدم... @Vajebefaramushshode