واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مهفومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣#قسمت_نهم 💢 زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را ب
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣1⃣#قسمت_دهم
💢اما #فریاد نمى زنى ، #شکوه هم نمى کنى . فقط مثل باران🌸🌨 بهارى اشک 😢مى ریزى و تلاش مى کنى که آتش 🔥دل❣ را به آبدیده خاموش کنى.... چه ، مى دانى که او #بهتر از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند.
🖤اما به #کوفه نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام #اسراى_خارجى در شهر مى گردانند.
مى خواهد در میان این #قاتلان کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم . با مخالفان اسلام مى جنگیم . مى خواهد که در #قیامت کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم.
💢 در مقابل این #اعتراف که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى شنوند، با #فریاد یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعلام مى کنند که:
_به خدا اینچنین است.انکار نمى کنیم!
مى دانیم که #فرزند پیامبرى!
مى دانیم که پدرت على است!قابل انکار نیست!
🖤 و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را #زمین مى زند و #صیهه_ات را به #آسمان🌫 بلند مى کند._✨فبم تستحلون دمى ؟
پس #چرا کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا #مباح مى دانید؟
این جمله ، جگرت را به آتش🔥 مى کشد.
💢 بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى #مظلومان عالم با همین یک جمله بر سرت هوار مى شود.
این #ناخنهاى توست که بر صورت خراش مى اندازد... و این اشک😭 توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود... و این صداى #ضجه توست که به آسمان برمى خیزد....
🖤امام رو بر مى گرداند. به #عباس و #على_اکبر مى گوید: زینب را دریابید.
دلت 💗مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به #حسین دلدارى بدهى.بچه ها چشمشان به توست ؛
تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، #طاقت از کف مى دهند.
💢سجاد که در خیمه🏕 تیمار تو خفته است ، حادثه را در آینه #نگاه_تو دنبال مى کند.پس تو باید آنچنان با آرامش و طمانینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه چنین است ؟ مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را #مهیاى_این_روز نمى کردى ؟پس باید قطره قطره 💧آب شوى و سکوت کنى .
🖤جرعه جرعه خون💔 دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از ص🌤بح چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به #شهادت رسیده است ،
با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است و تو هر بار به او #تسلى بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک😰 از دیدگان دلش سترده اى.
هر بار که از میدان باز آمده است ،
💢 افزایش #موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود شکسته💔 اى ، اما خم به ابرو نیاورى.... خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست.
خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست .
تازه اینها مربوط به #ظواهر است .
🖤اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند. 💫زینب....
یعنى شناساى #بندهاى دل حسین ،
یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین و تپیدن با نبض حسین . زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث . زینب یعنى چشیدن خارپاى حسین با چشم . زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل.
وقتى از سر جنازه #مسلم_بن_عوسجه آمد،...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
8277470_245.mp3
19.65M
🎵#مداحی_شهدایی
🌾خونه غرق در آه #حسرته
🌾خونه #بی_بابا شام غربته
🎤🎤 #میثم_مطیعی
تقدیم به فرزندان شهدای مدافع حرم
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
#بابا رفت 🕊
★و از این پس
#کودکانـــــــــــه_هایش
★پای قاب🖼 عکس ِ #بابا
بزرگ میشود ...
#نازدانه_های_شهید_مصطفی_صدرزاده
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
دین خود را کامل کنیم
#واجب_فراموش_شده
را به خاطر بیاوریم...
✅ #بهترین_باقیات_و_صالحات
✅ #سلول_بنیادی_اسلام
✅ #کلید_حل_مشکلات
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌹
❤ اینجا قراره مهم ترین #واجب الهی را یاد بگیریم ❤
#لبخند و #نگاه امام زمان (عج)
هدف ماست
پاسخگوی تمام سوالات شما هستیم😊
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
به کانال ما بپیوندید و از ریزترین مباحث تخصصی و جذاب
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
اطلاع پیدا کنید.
👇به ما بپیوندید👇
#ما_بهم_ربط_داریم
👇👇👇
@Vajebefaramushshode
🌻🌿🌻🌿🌻
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌲ما قرنها #منتظر يار غائب ايم
بر ديوِ يأس با #سپر صبر غالب ايم
🌲درپشت ابر☁️ #پرتو خورشيد☀️ديده ايم
شب 🌙تاسحر منتظر صبح
⛅️️#صاحب ايم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🍃🌸
💔 تمامدغدغهاماینشدهحسین
💔 ایناربعینکربوبلامیبریمرا
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله💖
🍃🌸
@Vajebefaramushshode
❖
پنج شنبه آخر هفته تون🍀
سرشار از بخشش و مهربانی🌼
♡خـــــدایـــــا♡
ما را هر چند "آلوده"،
"بنده خود بدان"
تـو خیلی بزرگی
و ما خیلی کوچک
تو را به بزرگیت،"فراموشمان نکن"..
هر چه قدر "تلاش" کردیم
"نتوانستیم" آنــی باشیم
که تو خواستی . .
" هـرگز دوست نداریم "🍀
آنی باشیم که تو "رهـایمان کنی".🌼
@Vajebefaramushshode
🔹 امام على(عليه السلام) :
🔮ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمعَروفِ و النَّهي عَنِ المُنكَرِ إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ ؛ ...
🔮👈تمام #كارهاى_نيک ، حتّى #جهاد در راه خداوند ، در برابر #امربه_معروف و #نهى_ازمنكر ، چون #آب_دهانی است درمقابل دريايى موّاج ... و بالاترین آن سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.
📚نهج البلاغه ،حكمت374.
@Vajebefaramushshode
امام حسین علیه السلام:
«أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِيعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع »
همانا من از روى سبكسرى و گردنكشى، و نيز براى ايجاد فساد و ستمگرى دست به اين قيام نزدم، بلكه براى اصلاح اوضاع امّت جدّم قيام كردم، و میخواهم «امر به معروف» و «نهى از منكر» كنم، و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام عمل كنم .
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
@Vajebefaramushshode
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
🔰 همـــایـــش مجازی و بزرگ #جدید_الورودها
❓چگونه با امر به معروف و نهی از منکر ، امام زمان عجل الله را یاری کنیم ؟
آشنایی با واجبی که عمل به آن زمینه ساز ظهور است و پاسخ به سوالاتی از جمله:
چرا باید امر به معروف کنیم؟
امر به معروف با این همه فساد مگر اثر دارد؟
اگر امر به معروف نکنیم و به همه سلیقهها احترام بذاریم چه بدی دارد؟
امر به معروف مگه فقط حجاب است؟
و ...
سخنران: استاد ارجمند کشوری آقای علی تقوی مدرس حوزه و دانشگاه
زمان:
یکشنبه ۲۳شهریور ماه
ساعت: 16 الی 17:30
جهت ثبت نام مشخصات زیر را
فقط به یکی از آی دی ها
در پیامرسانهای ایتا، سروش و بله بفرستید.
✅نام و نام خانوادگی
✅شماره تماس
ثبت نام برادران:
@Man_yek_Basiji_hastam
ثبت نام خواهران:
http://eitaa.com/Narges312
🌺
http://eitaa.com/Rihanee
🌺
http://ble.ir/Narges312
🌺
http://sapp.ir/Narges312
🌺
http://ble.ir/Rihanee
🌺
http://sapp.ir/rihanee1361
# بی_تفاوت_نباشیم
هدایت شده از قلبت را به (خـدا🦋) بسپـٰاࢪ . . .
«امر به معروف و نهی از منکر»،
تجویزِ کپسول محبت است به آنهایی که دوستشان داریم.👌👌
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
@Vajebefaramushshode
#نکته
⭕️ دوستان عزیز معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند...
◾️مبارزه؛ امر_به_معروف_و_نهى_از_منكر و جهاد براى عدالت، واجب است.
اين طور نيست كه بگويم من مذهبى هستم ولى خيلى به سياست علاقه ندارم.
مثلا بيشتر به فوتبال علاقه دارم يا به آشپزى علاقه دارم.
سياست در عرض آشپزى و فوتبال نيست.
سياست جزء تفريحات نيست، جزء تكليفات است.
دفاع از حق و مبارزه با باطل مثل نماز واجب است.
بى تفاوت نبودن در برابر عدل و ظلم و معروف و منكر واجب است.
سياسى بودن شغل نيست، سياسى بودن جزء ايمان است.
◾️ البته سياست بازى وحزب بازی و دروغ و تهمت و خيانت مربوط به سكولارهاست.
سياست شيطانى، سياست معاويه و سياست ماكياولى است.
آن فرد در سال ٤١ در زندان به امام گفت، آقا اين سياست پدرسوختگى است، بگذاريد کنار براى ما، شما آخوندى، برو دين، احكام و مساله شرعى بگو.
◾️امام گفت آن سياستى كه پدر سوختگى است مال شما، ما اصلا به آن كارى نداريم، آن سياستى كه من آمدم دنبالش وظيفه آخوندى من است، چون من نمیتوانم نسبت به ظلم و بىدينى حكومت و فساد بى تفاوت باشم.
◾️ وظيفه شرعى من نهى از منكر و امر به معروف است.
وظيفه ی ما قيام براى قسط و برپایی عدالت است.
سياست همين است ديگر.
سياست غير از اين ديگر چيست؟
◾️كسى كه دين را از سياست جدا میكند، در حقيقت میگويد كه من جنبه هاى فردى و بى خطر دين را قبول دارم، اما در جنبه هايى كه براى من خطر درست كند و منافع و ثروت و قدرت و جان مرا به خطر اندازد، وارد نمی شوم و آنجا همان عرصه سياسى است.
◾️میگويد جان، آبرو و مالم به خطر می افتد.
خب بايد براى حق به خطر بيافته و گرنه معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند.
@Vajebefaramushshode
•●❥ لاک جیغ ❥●•
لاک جیغ قرمز...
مانتوی جلو باز آلبالویی...
کفشای خوشرنگ ده سانتی...
موهای شینیون شده...
به قول مادر جون هفت قلم آرایش!
تولد شیدا بود؛ حسابی شیک و پیک کرده بودم.
کفش هام اذیتم میکرد؛
پام چند باری پیچ خورد...اما مهم نبود!
توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم!
خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛ وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم!
قطره های خون روش خودنمایی می کرد.
بی توجه به اون، رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم تا خستگیم در بره.
شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که بین زمین و هوا معلق بود رو گرفتم و انداختم روی سرم...
سر به زیر گفت سلام!
اما من زل زدم بهش و گفتم سلام!
مثل بعضی پسرهای کوچه بازار چشم هاش چهار تا نشد و از حدقه بیرون نزد...
حتی یه لحظه نگاهمم نکرد!
نیشش تا بناگوش باز نشد..!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده...
فقط عرق شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست...
من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم!
با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم و رفتم تو آشپزخونه...
مادر جون گفت: دوست وحیده؛ تازه از ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر...
[ چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد! ]
صدای مادر جون منو به خودم آورد
《لیلی جان بیا برای خداحافظی》
رفتم برای بدرقه...
آستین سمت چپش کاملا خونی بود، خونی که خشک شده بود!
پرسیدم《دستتون زخمیه؟》
نگاهی به آستینش کرد و جواب داد《نه..! خون زخمای دوستمه، تو بغل خودم شهید شد؛ امروز آوردیمش... منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم..》
مادر جون گفت《خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت..》
آقا محسن:《وظیفه ست مادر...
هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم...》
تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم، کمی موهامو زدم زیر شال...
آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید، اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم!
آزادی پوچ!
یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم!
پوتین و خاک و خون...
ناموس و تار مو...
مانتوی جلو باز و حیا...
کفش جیغ و لاک جیغ...
حجاب و حجاب و حجاب!
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
@Vajebefaramushshode
در هیچ جای دین، فلسفه ی حجاب برای این نبوده که جاذبه های زن برای مرد عادی بشود، بلکه برعکس اسلام میخواهد این جاذبه ها و زیبایی ها در مسیر حلال قرار بگیرد...
#شهید_مطهری
@Vajebefaramushshode
🍃🌸
زندگے
بے شهدا
مالے نیستــ
#شـهــدا
بعد شما
حالے نیست
شادی روح شهدا صلوات🌷
🍃🌸
@Vajebefaramushshode
🌸سه درس #ولایت پذیری از سه شهید
#شهیـد حاج قاسم سلیمانی:
🌿«اگـر ڪسی #صدای رهبـر خود را نشنود به طور یقین صدای امامزمانِ (عج)خود را هم نمیشنود؛ و امروز خط قرمز باید توجه تمام واطاعت از ولی خود، رهبریِنظام باشد.»
🌸شهید #مصطفی صدرزاده :
🌿سخنان مقام #معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.
🌸شهید #حسین معز غلامی :*
🌿در بدترین #شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این #سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید...*
*♥️ اللهم ارزقنا شهادت ❤️*
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
♨️جامعهای که
#نهی_از_منکر را فراموش کند،
به سرنوشت #کوفیان دچار میشود!
همانهایی که
#نهی_از_منکر حسین را
نشنیدند و #ولی_امر شان را
به خاک و خون کشیدند...
@Vajebefaramushshode
بر تیر خوردنِ چشمِ سقّا
تکبیر خواهد گفت
آن جامعه که در فتنه ها
بصیرت نداشته باشد...!
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣1⃣#قسمت_دهم 💢اما #فریاد نمى زنى ، #شکوه هم نمى کنى .
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
1⃣1⃣#قسمت_یازدهم
💢 وقتى از سرجناز#مسلم_بن_عوسجه آمد،... وقتى که که محاسنش به خون💔 حبیب ، خضاب شد، وقتى که رمق پاهایش را در پاى پیکرحربن_یزیدریاحى ریخت ، وقتى که از کنار #سجاده خونین #عمروبن_خالدصیداوى برخاست ، وقتى که جگرش با دیدن زخمهاى #سعیدبن_عبداالله شرحه شرحه شد، وقتى که عبداالله و#عبدالرحمن_غفارى با سلام وداع ، چشمان او را به اشک 😢نشاندند،
وقتى که #زهیر به آخرین نگاهش دل حسین را به آتش کشید،
وقتى که خون #وهب و #همسرش عاشقانه به هم آمیخت و پیش پاى حسین ریخت ،
🖤وقتى که #جون ، در واپسین لحظات عروج ، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین ، معطر کرد، وقتى که...
در تمام این اوقات و لحظات ، #نگاه_تو بود که به او #آرامش مى داد... و #دستهاى تو بود که #اشکهاى وجودش را مى سترد.هر بار که از میدان مى آمد، تو #بارغم از نگاهش بر مى داشتى و بر دلت مى گذاشتى.
💢 حسین با هر بار آمدن و رفتن ، تعزیتهایش را به #دامان_تو مى ریخت و التیام از نگاه تو مى گرفت . این بود که هر بار، سنگین مى آمد اما سبکبال باز مى گشت . خسته و #شکسته مى آمد، اما برقرار و استوار باز مى گشت....
اکنون نیز دلت💞 مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى .
🖤همچنانکه از ص🌤بح تاکنون که آفتاب از نیمه آسمان🌫 گذشته است چنین کرده اى . اما اکنون ماجرا #متفاوت است.اکنون این دل شرحه شرحه توست که بردوش#جوانان_بنى_هاشم به سوى خیمه⛺️ ها پیش مى آید.
اکنون این میوه جان توست که لگدمال شده در زیر سم #ستوران به تو باز پس داده مى شود.
💢 #على_اکبر براى تو تنها یک برادر زاده نیست... #تجلى امیدها و آرمانهاى توست . تجلى دوست داشتنهاى توست...
على اکبر پیامبر دوباره توست.
نشانى از پدر توست . نمادى از مادر توست . على اکبر براى تو التیام #شهادت محسن است . شهید نیامده. غنچه🌸 پیش از شکفتن پرپر شده.
#شهادت_محسن ، اولین #شهادت در دیدرس تو بود....
🖤تو #چهار ساله بودى که فریاد #مادر را از میان در و دیوار شنیدى که
محسنم را کشتند و به #سویش دویدى.... #شهادت محسن بر دلت ❤️زخمى #ماندگار شد. شهادت برادر در پیش چشمهاى چهار ساله خواهر.
و تا على اکبر نیامد، این #زخم التیام نپذیرفت.
💢 اکنون این مرهم #زخم توست که به خون آغشته شده است... اکنون این زخم کهنه توست که #سر باز کرده است.
دوست داشتى حسین را دمادم در آغوش بگیرى و بوى حسین را با شامه تمامى رگهایت استشمام کنى . اما تو بزرگ بودى و حسین بزرگتر و شرم همیشه مانع مى شد مگر که بهانه اى پیش مى آمد؛ سفرى، فراق چند #روزه اى، تسلاى مصیبتى و...
🖤تو همیشه به نگاه #اکتفا مى کردى و با چشمهایت بر سر و روى حسین بوسه مى زدى.وقتى على اکبر آمد، میوه بهانه چیده شد و همه موانع برچیده.#حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو مى توانستى تمامى احساسات حسین طلبانه ات را نثار او مى کنى.
از آن پس ، هرگاه دلت براى #حسین تنگ مى شد، بوسه بر گونه هاى #على_اکبر مى زدى.از آن پس...
💢 على اکبر بود و در #دامان مهر تو.
على اکبر بود و دستهاى نوازش تو،
على اکبر بود و نگاهاى پرستش تو و...
#حسین بود و ادراك عاطفه تو.
و اکنون نیز حسین بهتر از هر کس این رابطه را مى فهمد و عمق تعزیت تو را درك مى کند.دلت 💓مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى.... اما چگونه ؟...
#ادامه_دارد......
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode