#هر_شب_یک_داستان_آموزنده
**بهترین قلب دنیا**
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که بهترین قلب دنیا را در تمام آن منطقه دارد.
جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند.
مرد جوان در کمال افتخار و با صدایی بلندتر به تعریف از قلب خود می پرداخت.
ناگهان پیرمردی جلو جمعیت آمد و گفت: اما قلب تو به زیبایی قلب من نیست.
مرد جوان و بقیه جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند. قلب او با قدرت تمام می تپید. اما پر از زخم بود. قسمت هایی از قلب او برداشته شده و تکه هایی جایگزین آنها شده بود، اما آنها به درستی جاهای خالی را پرنکرده بودند و گوشه هایی دندانه دندانه در قلب او دیده می شد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه ای آنها را پرنکرده بود.
مردم با نگاهی خیره به او می نگریستند و با خود فکر می کردند که این پیرمرد چطور ادعا می کند که قلب زیباتری دارد.
مرد جوان به قلب پیرمرد اشاره کرد و خندید و گفت: تو حتما شوخی می کنی! قلبت را با قلب من مقایسه کن، قلب تو تنها مشتی زخم و خراش و بریدگی است.
پیرمرد گفت درست است. قلب تو سالم به نظر می رسد اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نمی کنم. می دانی هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام؟ من بخشی از قلبم را جدا کرده ام و به او بخشیده ام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن تکه بخشیده شده قرار داده ام، اما این دو عین هم نبوده اند.
گوشه هایی دندانه دندانه بر قلبم دارم که برایم عزیزند، چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند.
بعضی وقتی ها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده ام اما آنها چیزی از قلب خود را به من نداده اند این ها همین شیارهای عمیق هستند گرچه درد آورند، اما یادآورعشقی هستند که داشته ام.
امیدوارم که آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعه ای که من در انتظارش بوده ام پر کنند پس حالا می بینی که زیبای واقعی چیست؟
مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد. در حالی که اشک از گونه هایش سرازیر می شد به سمت پیرمرد رفت. از قلب جوان و سالم خود قطعه ای بیرون آورد و با دست های لرزان به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد آن را گرفت و در قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را در جای زخم قلب مرد جوان گذاشت. مرد جوان به قلبش نگاه کرد، سالم نبود ولی از همیشه زیباتر بود ...
@valiyeasreejvarkola
✅ پرسش:
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ و چه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
✨ پاسخ:
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود ؛؛حبیب جوانی بیست ساله بود
اوعلاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام داشت به طوری که هرجا امام حسین علیه السلام میرفت این عشق وعلاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدر حبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسید: چه شده که لحظهای از حسین(علیه السلام) جدا نمیشوی ؟حبیب گفت: پدرجان من شدیداً به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مرا تاجایی میکشاند که در عشق خودفنا میشوم.
مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری؟ حبیب :بله پدرجان
چیست؟
حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ماشود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کرد که روزی مهمان آنها شوند، امیرالمومنین مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد.
روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(علیه السلام) آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت واز دور آمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید.
از دور حسین (علیه السلام) را به همراه پدر دید.
درحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین میآمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد
پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمیخواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشهای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت .
امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود: مظاهر، با علاقهای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمیبینم ؟!
پدر عذرخواهی نمود، گفت: او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او را جویا شد.
اما این بارهم پدرحبیب همان جواب را داد.
امام (علیه السلام) اصرار کردند که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد
امام (علیه السلام) فرمودند: بدن حبیب رابرای من بیاورید .بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتند تا چشم امام (علیه السلام) به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین(علیه السلام) کرد و فرمودند: پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد، حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام میدهی؟
اشکهای نازنین حسین(علیه السلام ) جاری شد دست های مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(علیه السلام ) و محبت حسین(علیه السلام ) حبیب را بار دیگر زنده کند. در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و فرمودند: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(علیه السلام ) داری خداوندبه شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هرکس پسرم حسین(علیه السلام ) را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(علیه السلام ) ثبت خواهد کرد.
به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده:
سلام برکسی که دو بار زنده شد ودو بار از دنیا رفت.
📚منابع:
دانشنامه امام حسین(ع) نوشته آیت الله محمدی ری شهری
منتخب طریحی
مقتل خوارزمی
منتهی الامال
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام.صبح اولین روز هفته شما بخیر
🌴امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند:
با #تنهایی دمخور تر باش تا با #همنشینان_بد.
📚غررالحکم، حدیث ۷۱۵۲
@valiyeasreejvarkola
#در_محضر_بزرگان
علامه آیت الله جوادی آملی حفظهالله:
هيچ وقت عالِم حوزوی و يا دانشگاهی مجاز نيست كه بگويد من خودم زحمت كشيدم عالِم شدم
اگر ـ خدای ناكرده ـ چنين حرفی زد بايد استغفار كند، زيرا اين همان حرف قارون است، بسياری از ماها ممكن است ـ خدای ناكرده ـ اسلامی حرف بزنيم، ولی قارونی فكر بكنيم.
👈 وقتی به او(قارون) گفتند: از مالت در راه صحيح بهره برداری كن!
گفت: من خودم زحمت كشيدم به فنّ اقتصاد آگاه بودم و مالك شدم ﴿إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِی﴾[۱]
همين حرفِ #ناصوابی كه احياناً از خيلی از ماها شنيده مي شود مي گوييم چهل سال زحمت كشيديم به اينجا رسيديم، در حالی كه چهل سال فيض خدا ما را به اينجا رساند، نه ما زحمت كشيديم.»
✅ [۱].سورهٴ قصص, آيهٴ ۷۸
@valiyeasreejvarkola
#حکایت_قابل_تامل
روزی یکی از نیرو های شیطان به او گفت :
فرمانده چرا اینقدر خوشحالی/ مگر گمراه کردن اینها چه فایده ای داره ؟
شیطان جواب داد:
اینها را که غافل کنیم امام شان دیر تر می آید.
دوباره پرسید:
آیا ما موفق بوده ایم ؟ شیطان خنده ای کرد و گفت:
مگر صدای گریه امام شان را نمی شنوی ...
« چقدر این جمله دردناکه!! »🖕
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
✅ سؤال :
اگر در حال خواندن «حمد و سوره»، به نمازگزار تنه بزنند و او بیاختیار قدری حرکت کند، نمازش چه حکمی دارد؟
✍️ پاسخ:
اگر از حال نمازگزار خارج نشود، نمازش باطل نیست؛ ولی ذکری را که در حال حرکت خوانده است، باید دوباره در حال آرامشِ بدن تکرار کند.
✅ برای مثال:
اگر بهگونهای حرکت کند که پشت به قبله شود یا به پشت به زمین بیفتد، نمازش باطل است.
📚 توضیح المسائل ده مرجع؛ مسئله 968.
@valiyeasreejvarkola
#کلام_معصوم
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام :
🌿 خردمند کسی است كه دمى را در كارهاى بى فایده هدر نمی دهد و آنچه را براى هميشه همراه او نمى ماند ، ذخيره نسازد.
☘ العاقِلُ مَن لا يُضيعُ لَهُ نَفَسًا فيما لا يَنفَعُهُ ، و لا يَقتَني ما لا يَصحَبُهُ.
📗 غررالحكم ، حدیث 2163
@valiyeasreejvarkola
#هر_شب_یک_داستان_آموزنده
**آزادگی**
مردی خدمت علی بن ابیطالب علی علیه السلام
آمد و عرض کرد؛ یا امیرالمومنین من حاجتی دارم!
حضرت فرمود: حاجتت را روی زمین بنویس، زیرا که من گرفتاری تورا آشکارا در چهره ی تو می بینم و لازم نیست بیانش کنی.
مرد روی زمین نوشت؛ انا فقیر.... انا محتاج
علی(ع) به قنبر فرمود: با دو جامه ارزشمند او را بپوشانید. مرد فقیر پس از آن با چند بیت شعر از امیرالمومنین علی(ع) تشکر نمود.
حضرت فرمود: یکصد دینار نیز به او بدهید
بعضی ها که آنجا بودند گفتند: یا امیرالمومنین اورا ثروتمند کردی!
علی(ع) فرمود: من از پیغمبر خدا (ص) شنیدم که فرمود: مردم را در جایگاه خود قرار دهید و به شخصیتشان احترام بگذارید.
آنگاه فرمود: من به راستی تعجب میکنم از بعضی از مردم! آنانکه بردگان را با پول می خرند ولی آزادگان را بانیکی های خود نمی خرند!
بله!
نیکی ها انسان رو برده و بنده می کنه!
دنبال بنده و برده کردن دیگران نیستیم.
اما یادمون نره، که آدم ها، با مهربونی و نیکی کردن و با محبت بودن، بقیه رو بنده و برده ی خودشون می کنن.
و چقدر خوبه که مردم، بنده و برده ی محبت و نیکی یک آدم باشن، نه بنده و برده ی چیزای دیگش.
مراقب خودتون باشید...
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام.صبح روز یکشنبه شما بخیر
🌴 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
فرومایگی آن است که #مال بر #انسانها ترجیح داده شود.
📚غررالحکم، حدیث ۱۳۲۴
@valiyeasreejvarkola
#در_محضر_بزرگان
آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه:
🔸جوانی در مسجد گوهرشاد به من گفت:
"لباسهایی که چروک و کثیف است موادی برای شستشو و تمیز کردن آنها هست؛ حال اگر قلب را زنگار بگیرد آیا وسیله ای برای پاک کردن آنها داریم؟"
🔸از سوال او خوشم آمد و گفتم :
" بله! با دو کار می شود این زنگارها را از دل برد؛ یکی تلاوت قرآن و دیگری استغفار کردن خصوصا در سحرها"
🔸 پیامبر اکرم (ص)فرمودند:
"دلها را زنگار می گیرد مانند زنگار مس، پس آنها را با استغفار و قرآن خواندن جلا دهید"
@valiyeasreejvarkola
#سخن_نیکو
هیـچوقت توزندگیتونهیـچچیزی تونرو
بابقیـهمقایسـهنکنیـد، چهوضـعزندگیتون
چهشغلیاتحصیلات تون ، چهحتیهمسـریافرزندتون
اولینقیـاسکننـدهیدنیا #شیـطانبود!
آتشراباخاکمقایسـهکرد!-'🌱
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
💬 پرسش:
اگر نتوانیم مجتهد اعلم را بشناسیم، وظیفه چیست؟
👈پاسخ:
🔹آیات عظام امام (رحمةاللهعلیه)، خامنهای، مکارمشیرازی و نوریهمدانی:.
باید به اهل خبره مراجعه کنید و در صورت تعارض بین شهادت آنان، «احتیاط واجب» آن است که از کسی تقلید کنید که احتمال اعلمیت را در او مییابید.[1]
🔹 آیتالله وحید خراسانی:
باید به اهل خبره مراجعه کنید و در صورت تعارض بین شهادت آنان، «واجب» است از کسی تقلید کنید که احتمال اعلمیت را در او مییابید.[2]
🔹 آیتالله سیستانی:
باید به اهل خبره مراجعه کنید و در صورت تعارض بین شهادت آنان، نظر آن عدّه که تخصّص شان بیشتر است، مقدم دارید؛ در غیر این صورت، باید از کسی تقلید کنید که احتمال اعلمیت را در او مییابید.[3]
⏹ تبصره:
تعبیر آیتالله مکارمشیرازی در مورد «احتمال اعلمیت»، گمان به اعلم بودن است.
📚 پینوشت:
[1]. توضیح المسائل مراجع، م 3 و 4؛ نوری همدانی، توضیح المسائل، م 3 و 4.
[2]. توضیح المسائل، مسأله 3 و 4.
[3]. سیستانی، تعلیقات علی العروة، م 13، 20 و 21.
@valiyeasreejvarkola