از نظر فردید، در #حکمت_متعالیه #ملاصدرا #زهد وجود دارد اما این زهد با #متافیزیک آمیخته شده است. به اعتقاد او، «در فلسفه دوره صفوی اسما دوباره به یونان نزدیک می شود». «فلسفه ملاصدرا ..... التقاطی است و اختلاطی» و در این فلسفه «تقوای قرآنی فراموش شده، فلسفه بارش شده است».
#ملاصدرا تحت تأثیر #متافیزیک، مبنا را بر #هیبت قرار نداده. محال است بدون هیبت به حقّ رسید. ترس در برابر «ظلمتِ عدم» مختصّ انسان است. گناهی که قبلاً از آن بحث کردیم نمیتواند از هیبت جدا باشد. هیبت و #تسبیح در مرحلهی #ضلالت به انسان دست میدهد. این #حیرت حالی است که در مقابل سبحات جلال به انسان دست میدهد. عین گمراهی و ضلالت است ولی در همین ظلمت است که انسان نور مییابد.
گفتم که کفر زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
سیّد احمد #فردید، یادداشتهای دروس پدیدارشناسی و فلسفههای اگزیستانس، احتمالاً سال 1351
t.me/DrFardid
فردید:
#قرآن پدیده ای بسیار بزرگ در مقابل "#شرک" یونانی – یعنی #زندقه و #متافیزیک – است . یک نیروی عظیم و پایدار است . #فلسفه یارای آنرا ندارد که #تمدن_اسلامی را بغلطاند و بر آن مستولی شود . #غربزدگی به محض ورود به این تمدن متوقف میشود و از اینجاست که دین #اسلام بعنوان عاملی برای مقابله با غربزدگی ، ارزشی محتوم پیدا میکند . اما خوب نباید فراموش کرد که حقانیت بقیه ادیان که در چنبره فلسفه قرار میگیرند ، همچنان برای "#پس_فردا" محفوظ است. این حقانیت در" پس فردا" چهره خود را نشان خواهد داد .
میبدی:
به این ترتیب شما معتقدید که فلسفه مطلقا در اسلام تاثیر نداشته است .
فردید:
نه منظور من این نیست . کافیست شما به "#اسماعیلیه" نگاه کنید که سراسر فلسفه است . فلسفه ای بیخون و بی تحرک . منظور من این است که فلسفه صورت نوعی اسلام نیست ولی گاه نیز در اندیشه بعضی از متفکران ....موثر بوده است .
میبدی:
مثلا #ملاصدرا .
فردید:
خوب کسی را مثال آوردید .
میبدی:
#شیعه اصیل چی ؟
فردید:
شیعه اصیل همواره سدی در برابر" شرک" و " زندقه" و بالمآل فلسفه بوده است .
___________
پاورقی: در جلسه دوم چنین آمده است:
میبدی – راجع به گفت و شنود قبلی باز هم سخنی دارید یا میتوانیم به مباحث دیگری بپردازیم ؟
فردید – شما از قول من نوشته بودید قرآن پدیده ای بزرگ در برابر فلسفه یونانی ، زندقه و شرک است و فلسفه یارای آن را ندارد که تمدن اسلامی را بغلطاند . درست است؟
میبدی – بله عینا همینطور بود .
فردید – آقا جان ! برادر عزیز ! من کی گفتم "#پدیده" ؟ بنده وقتی به این تعبیر یعنی " پدیده قرآن" رسیدم بند بند وجودم به لرزه افتاد . چون در استعمال کلمات و الفاظ همیشه جانب حزم و احتیاط را داشته ام . برای من استعمال الفاظ با ادبیات بافی و فلسفه بافی ملازمه دارد نه با تعاطی حکمت و فلسفه و هنر حقیقی .
بهر صورت برای این حقیر اشتغال به الفاظ غیر از تعاطی کلمات است .
صریح عرض کنم که از گمگشتگی در الفاظ ابدا خوشم نمی آید . چون واقع بگویم ، از فلسفه بافی گذشته ام . برای بنده فلسفه بافی غیر از تعاطی حکمت وفلسفه است . معتقدم که اگر کسی امروز متعاطی فلسفه بود ، نمی تواند از فلسفه نگذرد .
امروز غالبا "فلسفه" زیاد از "فلسفه " حرف میزند . غالب اشخاص مشتغل به فلسفه هستند و فلسفه بافی میکنند .
پدیده یعنی فنومن ...فنومن نیز لفظی است که معنی تازه ای دارد و متعلق به فلسفه جدید است.
میبدی – وفلسفه جدید ریشه در غرب دارد . غربی که شما با آن ستیز میکنید ، بهمین علت است که نسبت به فنومن نظری شکاکانه و بد بینانه دارید ؟
فردید – بله ...چرا باید بگوئیم #فنومن و نگوئیم "#نمود" . نمود اصطلاح سابق حقیر است که در مجله سخن از آن استفاده میکردم . امروز هم موقتا از پدیدار استفاده میکنم .
میبدی – بدین ترتیب باید از الفاظ و اصطلاحاتی که مربوط به فلسفه خودبنیادانه غربی است پرهیز کرد ؟
فردید – بله و به همین علت استعمال پدیده در مورد قرآن ، یعنی قرآن را حوالت تاریخی غرب قرار دادن است و این نکته ای بسیار اساسی است . توجه داشته باشید که آنچه من درباره "کلام الله " حقیقت قرآن میگویم حسابش با تمدن اسلامی جداست .
میبدی – پس اطلاق " تمدن " به اسلام را هم قبول ندارید؟
فردید – چون آنهم ریشه در جهان بینی غربی دارد . اساسا کلمه " #تمدن" ترجمه " #پولیته_یا" ی یونانی است که من آنرا به ولایت (به کسر واو) ترجمه کرده ام .
در اینجا هم باید بگویم که روی من به حقیقت دیانت اسلام است . یعنی جنبه ولایت (به فتح واو) آن برایم مطرح است نه #ولایت (به کسر واو) آن .
از #امویان تا #عباسیان به بعد ، من ولایت (به فتح واو) را فراروی خود قرار میدهم نه ولایت (به کسر واو) را .
ولایت (به فتح واو) لفظا و معنا با " فیلیا " ی یونانی مشترک است . ولایت (به کسر واو) با "پولیته یا" که اینک در #حوالت_تاریخی غرب به #فرعونیت – به تمام معنی لفظ – تمامیت حاصل کرده است.
بهمین قیاس من الفاظی مثل "زیربنا" و "روبنا" ،"گرائی" ،"مکتب" ،"نماد" ،"بافت" و از این قبیل را استعمال نمیکنم ،چرا که با زبان فلسفی من جور در نمی آید و همینطور بسیاری از "برساخته" های فرهنگستانی را . البته بدون اینکه با دیگران در استعمال آنها مخالفتی داشته باشم ولی اعتقاد دارم که وضع این واژه ها و الفاظ قرین با خود آگاهی نیست تا چه رسد به دل آگاهی .
میبدی – پس قاعدتا اصطلاحاتی مثل "شکل" و "محتوا" و"ارزشهای مادی" و" ارزشهای معنوی" و "تحرک " و "پویائی" و خیلی از اصطلاحات و مفاهیم جا افتاده دیگر را هم قبول ندارید ؟
فردید - معلوم است که قبول ندارم....استعمال " ارزش" و " ارزشیابی" به جای خود برای من اشکالی ندارد ولی " ارزشهای مادی" و" ارزشهای معنوی" را استعمال نمیکنم.
فراموش نکنید که اصطلاحاتی که ما امروز داریم "#اکنون_زده" است و کمابیش فاقد #ذکر و #فکر.
هستی در تفکر هایدگر و ملاصدرا با نظر به پرسش متافیزیک و مساله زبان.mp3
26.79M
#گعده_غیررسمی
🎙 هستی در تفکر هایدگر و ملاصدرا با نظر به پرسش متافیزیک و مساله زبان
👥 آقایان: بهرامی، رمضانی، روحالامین و نادری
🗓 ۲۴ آبان ۱۴۰۳
⏱ ۵۴ دقیقه
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#وجود #زبان #هایدگر #اصالت_وجود #متافیزیک #هستی #هیدگر #ملاصدرا