8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسته همه دلمون شکست....
اما یادمون نره که شهادت حاج قاسمم برای دشمنا سنگین تموم میشه
اینو ببینین خودتون رو در هر حوزه ای میشه برای ظهور آماده کنین....
#ایلشکرصاحبزمان...
#اقتدار
#حاج_قاسم_سلیمانی
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
📸 انتقال خودروهای سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به محل شهادت ایشان
🔹اولین فاز از ساخت یادمان شهدای مقاومت با انتقال خودروهای شهید «قاسم سلیمانی» و «ابو مهدی المهندس» به نزدیکی فرودگاه بغداد و محل شهادت آنها آغاز شد.
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
😐 #خواندن_دعا_بدون_ادا_کردن_الفاظ 😐
متن سوال: اگر بخواهم دعا را بلند بخوانم ديگران ميشنوند و خجالت ميكشم. آيا ميتوان دعا را در ذهن خواند؟🧐
⚫️ آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی))🔻
مانع ندارد ولی اگر دعا تلفظ نشود، خواندن دعا محسوب نمیشود.
⚫️ آیت الله صافی (دام ظله العالی))🔻
اگر بخواهيد ثواب دعا را ببريد بايد آن را بخوانيد و در ذهن گذراندن بدون تلفظ، دعا محسوب نميشود. بلي ميتوانيد آهسته بخوانيد. و به شما توصيه ميشود وسوسه عواقب سوء خطرناک دارد. واجب است آنرا ترک كنيد.
📚 منبع: سایت جامعه الزهرا سلام الله علیها
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
✍آیت الله بهجت(ره) :
✅نمـاز مانند لیمـو شیرین است...هر چه از اول وقت، دورتر شود، تلخ میشود.هر که عادت به تاخیـر نماز کرد ، خود را برای تاخیر در امور زندگی آماده کند... تاخیر در اشتغـال، تاخیر در ازدواج ، تاخیر در سلامتـی...
🔺 هر قدر امـور نمازت منظم باشد ، امور زندگیت هم تنظیـم خواهد شد...
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
💖وارث غدیر(مهدی عجل الله)💖
🏴🏴🏴 ❣﷽❣ 📚 #فریاد_مهتاب #خاطرات_مظلومانه_مادر_مدینه #السلام_عليك_فاطمة_الزهرا_سلام_ا
🏴🏴🏴
❣﷽❣
📚 #فریاد_مهتاب
#خاطرات_مظلومانه_مادر_مدینه
#السلام_عليك_فاطمة_الزهرا_سلام_الله_عليها
#خاطرات_مظلوم_مادر_مدينه
قسمت 3⃣
جلو مى روم، گويا پيرمرد مريض است، رنگ زردى به چهره دارد.
يك جوان كنار او ايستاده است، پيرمرد يك جمله مى گويد و جوان سخن او را با صداى بلند تكرار مى كند تا همه بشنوند. 7
آيا اين پيرمرد را مى شناسى؟
او سَعد است، رئيس قبيله خَزْرَج، آن جوان هم، قيس، پسر اوست كه در كنار او ايستاده است.
حتما مى دانى كه مدينه از دو طايفه بزرگ اَوْس و خَزْرَج تشكيل شده است، اين دو طايفه قبل از اسلام، همواره در حال جنگ بودند، امّا به بركت اسلام، صلح و آرامش به ميان آنها برگشته است.
اكنون، بزرگان اين دو طايفه
(صفحه4)
در كنار هم جمع شده اند تا براى آينده اين شهر
تصميم بگيرند.
سعد، بزرگ قبيله خزرج چنين سخن مى گويد: «اى مردم مدينه! شما بايد قدر خود را بدانيد، شما بوديد كه پيامبر را يارى كرديد و اگر شما نبوديد، اسلام به اين شكوه و عظمت نمى رسيد. آرى، مردم شهر مكّه، نه تنها پيامبر را يارى نكردند، بلكه همواره باعث اذيّت و آزار او شدند، امّا خداوند به ما اين توفيق را داد كه يارى پيامبر را بنماييم و ما تا پاى جان او را يارى كرديم. اى مردم مدينه، با شمشيرهاى شما بود كه دين اسلام، قدرت پيدا كرد، آگاه باشيد كه پيامبر از دنيا رفت در حالى كه از شما راضى بود و شما نور چشم او بوديد. اكنون پيامبر به ديدار خدا شتافته است و بعد از او حكومت و خلافت، حقّ شما مى باشد». 8
همه مردم يك صدا فرياد مى زنند: «اى سعد! چه زيبا و خوب سخن گفتى، ما فقط به سخن تو عمل مى كنيم، تو بايد خليفه مسلمانان باشى».
مردم، حسابى به شور افتاده اند! نگاه كن! چگونه دور سعد مى چرخند و فرياد مى زنند: «اى سعد! تو مايه اميد ما هستى، مرگ بر دشمن تو! ». 9
اين همان شعارى است كه آنها در روزگار جاهليّت مى خواندند، چه شده است كه اين مسلمانان، به ياد آن
روزها افتاده اند؟
هنوز بدن پيامبر دفن نشده است، آيا بايد اين گونه به جاهليّت برگردند؟
گوش كن!
گويا سخن از خلافت است، بحث
(صفحه5)
خيلى جدّى است، اين مردم اينجا جمع شده اند تا جانشين پيامبر را معيّن كنند.
مگر پيامبر در روز غدير خُمّ، على (ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود معيّن نكرده است؟
مگر همين مردم با على (ع) بيعت نكردند؟ چرا به اين زودى، همه چيز را فراموش كردند؟
از روز غدير خُمّ، حدود دو ماه گذشته است.
آيا آنها سخن پيامبر را فراموش كرده اند كه در ميان هزاران نفر، فرياد زد: «مَن كنتُ مَولاه فَهذا عليٌّ مولاه: هر كه من مولا و رهبر او هستم ؛ اين على مولا و رهبر اوست ». 10
من در همين فكرها هستم كه صدايى به گوشم مى رسد، يكى از عقب جمعيّت مى گويد: «مهاجران، سخن ما را قبول نخواهند كرد، آنها با سعد بيعت نخواهند كرد، براى اين كه آنها زودتر از ما مسلمان شده اند و
پيامبر از طايفه آنهاست».
همه به فكر فرو مى روند، آرى، مهاجران كسانى هستند كه در شهر مكّه به پيامبر ايمان آوردند و همراه آن حضرت به مدينه هجرت كردند.
آنها اوّلين كسانى هستند كه به پيامبر ايمان آوردند و خيلى از آنها از طايفه پيامبر (قريش) هستند.
يكى جواب مى دهد: «ما به آنها خواهيم گفت: دو خليفه معيّن مى كنيم، يكى از شما، ديگرى از ما».
سعد اين سخن را مى شنود رو به او مى كند و مى گويد: «اين سخن را نگوييد كه اين آغاز شكست شما خواهد بود، شما بايد بر حرف خود ثابت بمانيد، شما تأكيد كنيد كه خليفه بايد از ميان مردم مدينه باشد، آنها مجبور مى شوند قبول كنند»
#پینوشتها
الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، يوسف بن عبد اللّه القُرطُبي المالكي (ت 363 ه)، تحقيق: علي محمّد
معوّض وعادل أحمد عبد الموجود، بيروت: دار الكتب العلميّة، الطبعة الاُولى، 1415 ه.
7. أُسد الغابة في معرفة الصحابة، أبو الحسن عزّ الدين علي بن أبي الكرم محمّد بن محمّد بن عبد الكريم الشيبانيالمعروف
(صفحه165)
📚🖊نویسنده
#دکتر_مهدی_خدامیان_آرانی
👈 #ادامه_دارد....
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
💖وارث غدیر(مهدی عجل الله)💖
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۸)💦 از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با ک
📚سرگذشت ارواح
در عالم برزخ(قسمت ۹)💦
همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خود جلب کرد.
به سمت چپ بیابان نگاه کردم، آنچه دیدم باعث شد که وحشتزده خود را از دوش نیک به زمین اندازم و بی اختیار خود را پشت او مخفی کنم.
دو شخص با قیافه هایی بزرگ و سیاه که از دهان و بینی شان، آتش و دود شعله ور بود و موهایشان بر زمین کشیده می شد، در حالی که در دست هر کدام یک گرز آهنی تفتیده به چشم می خورد، در حرکت بودند...🔥
با نگرانی به نیک گفتم: اینها کیستند، نکند به سمت ما می آیند؟!
نیک لبخند زنان گفت: نترس. اینها نکیر و منکرند، می روند از کافری که تازه از دنیا آمده، بپرسند آنچه از تو پرسیدند.
گفتم: اینها وحشتناک ترند. گفت: زیرا با کافر سروکار دارند.
فاصله ای نشد که صدای فرود آمدن چیزی، زمین زیر پاهایم را به شدت لرزاند، وقتی از نیک علت را جویا شدم، گفت: ضربه آتشی بود که بر آن کافر فرود آمد.
از این به بعد نیز این گونه صداها که زمین را به لرزه می آورد بسیار خواهی شنید.
نیک مسیر راه را از روی تپهها و گاه از درون درههایی کوچک و بلند انتخاب میکرد تا اینکه به ناگاه خود را لب پرتگاه بزرگ و عظیمی دیدم.
از نیک پرسیدم: باید از پرتگاه نیز بگذریم؟ گفت: آری.
با وحشت به ته دره نگاه کردم، به قدری عمیق بود که انتهایش پیدا نبود. برگشتم و به نیک گفتم: تو که دوست و همراه منی چرا اینهمه آزارم میدهی؟! گفت: چطور؟ گفتم: آیا واقعا در این برهوت راه دیگری، که اندکی راحتتر باشد وجود ندارد؟!
نیک دستی به سرم کشید گفت: راه عبور در این وادی بسیار است، اما هرکس را مسیری است که به ناچار باید از آن بگذرد.
با ناراحتی گفتم: آیا لیاقت من این بود که از بالا، آتش و دود آزارم دهد و از پایین، تپهها و درههای سخت و جان فرسا محل عبورم میباشد؟!
یک لبخندی زد و گفت: دوست من بدان این زجرها، بازتاب کردارهای زشت تو در دنیاست. اگر در این مسیر عذاب آنها را تحمل نکنی هرگز به وادی السلام نخواهی رسید. کوچکترین عمل زشت تو در دنیا ضبط گردیده، اینها تاوان آنهاست...
مدتها با رنج و مشقت بسیار مشغول پایین رفتن از دره بودیم که ناگاه، صدای ریزش سنگلاخها، از بالای دره، مرا به خود آورد. فورا خود را به نیک رساندم، تا چنانچه مشکلی پیش آید، به کمکم بشتابد
وحشتزده و مضطرب، در حالیکه چشمانم از حدقه بیرون آمده بود، دیدم که مردی همراه با سنگهای کوچک و بزرگ در حال سقوط به ته دره میباشد.
نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن!
به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی میکرد، بر بالای دره ایستاده بود.
نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند...
✍ادامه دارد...
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
✧✦•﷽ ✧✦•
#خطبه_فدکیه (3)
اهل بیت علیهم السلام فرزندانشان را به حفظ خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها وا میداشتند ، آن سان که آنان را به حفظ قرآن وا میداشتند.
📚المراجعات، سید شرف الدین ، ص ۳۹۲
تنظیم: حمیده موحدنسب بانوی طلبه مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها - تهران
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─
@rangeasheghane
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─