8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
حضرت آیتالله شريعتمداری (رضواناللهعلیه):
.هرکس میخواد در امر دین به جایی برسه؛ یا ملا بشه، یا خطیب بشه یا روضهخون بشه باید اول بره در خونهی امام حسین علیه السلام.
من خودم هم اجتهاد، هم تدریس، ... از وقتی پیدا کردم که بهخصوص در منزل عزاداری امام حسین علیهالسلام رو شروع کردم.
.
@shariatmadari_marasem
@varesoon
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا مابقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سروده ای از مرحوم آیت الله المعظم آقای حاج آقا علی صافی گلپایگانی قدس سره
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بنازم بر آن كشتۀ راه جانان
كه در كربلا جان خود كرد قربان
بنازم به شاهى كه كرد آبيارى
ز خونش نهال برومند ايمان
به مردانگى داد در كربلا سر
كه تا گرد ذلّت نگيرد به دامان
بگفتا كه مُردن بِه از زندگانى
كه كار افتد اندر كف نابكاران
به ميدان عشق آن چنان قد علم كرد
كه بُرد از همه گوى سبقت ز ميدان
چنان شد مصّمم كه امر شهادت
به آنسان كه مأمور بُد داد پايان
چنان بود مستغرق عشق بارى
كه بگذشت در راهش از خويش و ياران
زهى استقامت كه در راه مقصد
به هر مشكلى داد تن سهل و آسان
نه سدّ رهش شد برادر نه فرزند
ببين پيش كش كرده هم اين و هم آن
چه پروا كه افتاده دست برادر
چه باك ار جوانش به خون گشته غلطان
خدا چون بخواهد چه غم گر پس از او
حريمش ببينند رنج فراوان
نه خوفى به دل دارد از تير و خنجر
نه بيمى به دل باشد از خيل عدوان
به شوق وصالش بزد خنده بر مرگ
به راه رضايش گذشت از سر و جان
ولى وا اسف بر كسانى كه گفتند
كه ما امت احمديم و مسلمان
نمودند ظلمى به فرزند زهرا
كه نبود مرا طاقت ذكر و عنوان
بياد آوريد از زمانى كه بردند
چو گرگان بر او حمله در آن بيابان
گروهى به نيزه، گروهى به خنجر
گروهى نموده تنش تير باران
چنان سنگ كين خست پيشانى او
كه از سيل خون روى مه گشت پنهان
پى رفع خون پيرهن را چو بگرفت
دل پاك شه لاجرم شد نمايان
به ناگاه تيرى رها شد ز دشمن
كه بگرفت جا در دلش تا به پيكان
تنش پاره پاره شد از تيغ و خنجر
دلش پر زخون از فراق عزيزان
بيفتاد روى زمين جسم پاكش
در آن سوز گرما و آن لعل عطشان
سرش را جدا كرد شمر بداختر
تنش نرم شد زير سمّ ستوران
به نى شد سرِ شاه و اين سرفرازى
خدايش از آن داده در دورِ دوران
سزد اى (على) گريه در ماتم او
كه جنّ و ملك بهر او گشته گريان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
حلول ماه عزای اهل بیت عصمت و طهارت (صلوات الله علیهم اجمعین) و شهادت مولانا حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) را خدمت بانوی دو سرا حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) تسلیت عرض می نماییم.
@varesoon
📚برشی از کتاب حسین شهیدآگاه
🔹️تالیف آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
✍️براى فداكارى هاى صحنه تاريخى كربلا تا حال و تا ابد در جهان شبيه و نظيرى پيدا نشده و نخواهد شد اين مأموريت الهى امام بود و چنانچه مكرر گفتيم هدف آن اطاعت خدا و نجات اسلام و احكام قرآن، و حفظ دين از ضربت كشنده حكومت يزيدى، و جلوگيرى از انحراف فكرى، و گمراهى و ضلالت، و منفصل ساختن يزيد از رهبرى اسلامى بود.
️اين مفاهيم و درس هاى عالى كه در عين حال همه تجلى يك حقيقت و عنوان يك هدف است همه در قيام و شهادت امام منظور بوده و قيام امام پشتيبان و پشتوانه دين شناخته مى شود و سبب احياء اسلام، و شعائر دين است
📖حسين عليه السلام، شهيد آگاه و رهبر نجات بخش اسلام، صفحه : ۱۰۰
@varesoon
@varesoon_safi
💫 شب، آبستن است ...
☑️ عارف دلسوخته حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی:
🌟 « تلاطمات و ناآرامیهایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است، حاوی بشارت بزرگی است.
❇️ جهان از درد زایمان، به خود میپیچد و به زودی، فرزندی را بیرون خواهد داد.
🌥 آشوبها و نابسامانیهایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت میدهد.
💨 سواری که از دور میآید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گرد و غبار زیر پای اسبش دیده میشود.
✨ گرد و غبار آشوبها و ناآرامیهای جهان در روزگار ما، خبر از نزدیک شدن «فارس الحجاز» یعنی امام زمان (عج) میدهد.
💡 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هرچه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در آخر الزّمان، شلوغی خیلی زیاد است به نحوی که: گروهی گروه دیگر را تکفیر میکنند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکنند.»
🤲 ان شاء اللّه خداوند آن روز را زودتر بیاورد که بسیار زیبا است. »
⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۵۵
@varesoon
...حکایت شگفت ملا عزیز منبری
.
🔸از بیانات آیة اللهالعظمی شبیری زنجانی "مد ظله" 🔻
.
🔸شخصی داستانی برای ما نقل کرد از ملا عزیز که منبری درجه یک زمان ناصرالدین شاه (و پس از آن) در تبریز بوده است.
(راوی این داستان شیخ علی اکبر ترک، منبری معروف تهران پسر ملا عزیز بوده است.)
.
🔸برنامه ملا عزیز برای وعده دادن منبر در ماه محرم اینطور بوده که اشخاص در فاصله بین عید قربان و عید غدیر مراجعه میکردهاند و از ایشان درخواست منبر میکردهاند. پس از عید غدیر ایشان جواب میداد و مشخص میکرد که کدام دعوت را پذیرفته و کدام را رد میکند.
.
🔸در یک سالی، قبل از این ایام، زنی به ایشان مراجعه میکند و درخواست میکند که ایشان روضهای برایش بخواند.
او میگوید: من یک تومان (که در آن دوران مبلغ زیادی بوده) میگیرم.
زن میگوید: کار من رختشویی است و تمام پس انداز من در ماه، ۲۴ شاهی (یک قران و خمس قران) است،
ملا عزیز میگوید: همان که گفتم.
زن میرود و یک پارچه مخمل با ارزشی که داشته میآورد و به ملا عزیز میدهد و او هم قبول میکند روضهای میخواند.
.
🔸به طور معمول از روز عید قربان قبل از طلوع آفتاب افراد میآمدهاند برای درخواست منبر. ولی در آن سال اتفاقاً کسی نمیآید تا غروب میشود و فردا و پس فردا و همینطور روزهای دیگر، کسی مراجعه نمیکند تا ایام محرم میرسد.
در اول محرم نوکر ملا عزیز که معمولاً با هم منبر میرفتند، برای رفتن به منبر، به منزل ایشان میآید، ولی او نمیتوانسته به نوکرش هم بگوید که امسال کسی ما را دعوت نکرده، لذا بعد از آنکه قدری با هم با اسب حرکت میکنند به نوکرش میگوید من حالم مساعد نیست تو برگرد، من بعداً میآیم.
.
🔸وقتی نوکر برمیگردد، ملاعزیز به تاخت میرود اطراف تبریز و موقع شب به یکی از روستاها میرسد و سراغ کدخدا رفته و به او میگوید: امسال به نظرم رسید که نباید فقط در تبریز انجام وظیفه کنم و خوب است به اطراف هم بیایم، لذا تصمیم گرفتم اینجا بیایم.
آنها هم خوشحال شدند که ملا عزیز برای تبلیغ به روستای آنها آمده و مجلسی برای ایشان ترتیب میدهند.
.
🔸آخر شب ملا عزیز را به منزل یکی از متمکنین آن روستا راهنمایی میکنند چون مرسوم بوده که آن شخص میزبانی مبلغین را به عهده بگیرد. ملا عزیز هم به منزل آن شخص میرود و تا آخر دهه مجلس گرم و با حالی داشته است.
.
🔸شب عاشورا چوپانهایی که گله ها را بیرون میبرده اند به مناسبت شب عاشورا کارشان را تعطیل میکنند و سگ یکی از گله ها که متعلق به صاحب همین خانه بوده را تحویل صاحب خانه میدهند.
.
🔸ملا عزیز در نیمه آن شب بیدار میشود و برای قضای حاجت بیرون میرود. سگ -که ملا عزیز برایش غریبه بوده- شروع میکند به پارس کردن و به طرف او میآید.
.
ملا از ترس سگ عقب عقب میرود که ناگهان در یک گودالی سقوط میکند.
از صدای پارس سگ، عروس صاحب خانه بیدار میشود و میبیند ملا عزیز در گودال افتاده، دستش را دراز میکند تا او را بیرون بیاورد خودش هم در گودال میافتد.
.
🔸بعد شوهر این زن هم بیدار میشود و ملا عزیز را بیرون میآورد اما آن زن که در آنجا افتاده بود از ترس چیزی نمیگوید و صدایش در نمیآید.
.
🔸ملا عزیز همان موقع به سرعت به منزل کدخدا میرود و جریان را برایش تعریف میکند.
.
🔸کدخدا به او میگوید: هر چه زودتر از روستا خارج شوید چون صاحب آن خانه چهار پسر دارد که هیچ کس حریف آنها نمیشود و همینکه متوجه قضیه شوند خطر کشته شدن برای تو دارد.
.
🔸ملا عزیز فوراً حرکت میکند و قبل از طلوع آفتاب خودش را به تبریز میرساند و فوراً آن زن را که درخواست روضه کرده میخواهد و وقتی زن میآید جریان را برایش نقل میکند.
.
🔸آن زن خطاب به حضرت سید الشهدا علیهالسلام میکند که: «شما نتوانستی پیراهن مرا در دست نامحرم ببینی، چگونه توانستی اهل بیت خود و دختران پیامبر را در دست نامحرمان اسیر ببینی.»
.
🔸ملا عزیز آن پارچه و پولی را که گرفته بود ردّ میکند. همینکه زن میرود افراد یکی پس از دیگری برای دعوت میآیند و دوباره کار ملا عزیز میگیرد.
.
@varesoon
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون
چراغ های بین الحرمین و حرمین شریفین کربلا به رنگ سرخ در آمد .....
@varesoon
آخِرُ دُعاءٍ دَعا بِهِ [الإِمامُ الحُسَينُ] عليه السلام:
اللّهُمَّ ... احكُم بَينَنا وبَينَ قَومِنا، فَإِنَّهُم غَرّونا وخَدَعونا وخَذَلونا، وغَدَروا بِنا وقَتَلونا، ونَحنُ عِترَةُ نَبِيِّكَ، ووُلدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الَّذِي اصطَفَيتَهُ بِالرِّسالَةِ، وَائتَمَنتَهُ عَلى وَحيِكَ، فَاجعَل لَنا مِن أمرِنا فَرَجا ومَخرَجا، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمين.
آخرين دعاى امام حسين (عليه السلام):
«خداوندا ... ميان ما و قوم ما، داورى كن كه آنان، ما را فريفتند و نيرنگ زدند و ما را وا نهادند و به ما خيانت كردند و ما را كُشتند، در حالى كه ما خاندانِ پيامبرت و فرزندان حبيبت محمّد بن عبد اللّه (صلى الله عليه و آله) هستيم كه او را به رسالتت برگزيدى و بر وحىات امينش كردى. پس براى ما فَرَجى و گشايشى قرار ده، به رحمتت، اى مهربانترينِ مهربانان!»
دانشنامۀ امام حسین علیه السلام، ج ۶، ص ۱۷۰
@varesoon
☑️ العبد محمدتقی بهجت:
🔳 وقتی مجلس برگزار میکنید، برتریها و امتیازهای اهلبیت علیهمالسلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید.
▪️حتی اگر اشک شما جاری نمیشود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید.
📚رحمت واسعه، ص٢۴
@varesoon
@varesoon_bahjat
.
راز حجرهٔ عجیب آیتالله شیخ عبدالرّحیم قمی در کربلا
.
«مرحوم شیخ عبدالرّحیم قمی را میشناختم. او بسیار خوب بود. در مدرسهٔ حسنخان کربلا حجره داشت؛ آن حجره هم حجرهٔ عجیبی بود. معروف بود که آنجا محلّ افتادن حضرت سیّدالشّهداء - علیه السّلام - از اسب بر روی زمین بوده است!
کسی از طلّاب حاضر نمیشد در آن حجره زندگی کند. علّتش هم این بود که نیمهٔ هرشب، صدای ضجّه، گریه و نوحه در آنجا به گوش میرسید؛ بدون آنکه کسی در آنجا دیده شود!
ولی مرحوم شیخ عبدالرّحيم قمی در آن حجره استقرار یافت. هرشب وقتی صدای نوحه و گریه بر امام حسین - علیه السّلام - را در آن حجره میشنید، او هم برمیخاست و همنوای با ایشان میشد، و خودش هم نوحه و روضه و چند بيت شعر در عزای حضرت اباعبدالله الحسین - علیه السّلام - میخواند. وقتی چنین میکرد، دیگر صداها خاموش میشد.
شیخ عبدالرّحیم قمی اجازه نمیداد کسی در آن حجره شوخی و خنده کند، و اگر کسی رعایت نمیکرد، او را با عصای خود از حجره بیرون میراند!».
.
نقل توسط مرحوم حاج محمّد علامه/تهران، ۱۳۵۴ش
.
#سیدالشهدا علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#حوزه_علمیه
#شیخ_عبدالرحیم_قمی
@varesoon