استاد فاطمی نیا:
"ذکری که توفیقات سلب شده را باز میگرداند"
ماه رجب ، ماه توبه است.
یکی از اذکار و ادعیه ای که اگر به معنای آن توجه کنیم بسیار موثر است ،
ذکر " یا مُقیلَ العَثَرات" است.
(ای خدایی که لغزش ها را اقاله میکند و نادیده میگیرد )
ما خدایی داریم که بسیار مهربان است و گناهان ما را اقاله میکند ، به این معنا که اگر پشیمان شویم و توبه کنیم ، اصلا با ما طوری معامله میکند مثل اینکه گناهی مرتکب نشده ایم!
گاهی مواقع دراثر گناه ، بعضی توفیقات از انسان سلب میشود ؛ اگر این ذکر را با توجه و حضور قلب در قنوت یا سجده خود بگوید ، توفیقات بازمیگردد
@varesoon
✳️ عجب حکایتی
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتکاف.
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زاری و تضرع به درگاه او
شب سی و ششم ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت شش بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد.
عارف از ساعت پنج در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت ...
میگوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد
قصد فروش آنرا داشت ...
به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: چهار ریال و بیست شاهی ..
پیرزن می گفت:نمیشه شش ریال بخرید؟
مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند.
🔸بالاخره به دکان مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.
مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به شش ریال می فروشم، خرید دارید؟
مسگر پرسید چرا به شش ریال؟
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن شش ریال می شود!
مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی.
امّا اگر اصرار داری من آنرا به بیست و پنج ریال می خرم...
پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟
مسگر گفت: ابداً .
دیگ را گرفت و بیست و پنج ریال در دست پیرزن گذاشت.
پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد.
🔸من که ناظر ماجرا بودم
و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر رفتم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی!
اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از چهار ریال و ده شاهی نمی گفتند.
آنگاه تو به بیست و پنج ریال خریدی؟!!!
مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند،
پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم ...
🔸از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که
🍃ندایی با صدای بلند گفت:
با اعتکاف و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!
💫دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد !
گر دست فتاده ای بگیری مردی ...
@varesoon
⭕️ توسل مرحوم حاج سید یحیی یزدی به حضرت زهرا (س) برای نجات از مرگ حتمی
♦️ از مرحوم پدرم بدون واسطه، و از مرحوم آیت اللّه حائری با واسطه شنیدم:
🔰 مرحوم حاج سید یحیی یزدی- که در منبر ید طولایی داشتهاند- نقل میکند که مرحوم حاج شیخ محمد رضا کرمانی- از علمای طراز اول کرمان- حاج سید یحیی را برای دفع شبهات شیخیه (یا بابیّه) به کرمان دعوت میکند. مرحوم حاج سید یحیی در مدت چند شب آن چنان آن فرقه را دچار ضربه علمی و خطابی میکند که آنان توطئه قتل ایشان را طراحی مینمایند. به همین منظور ایشان را به یکی از باغهای اطراف شهر دعوت میکنند.
ایشان در معیّت یک نفر از منافق صفتان به آن باغ رفته، بعد از ورود به سالن پذیرایی، افرادی را مشاهده میکند که از وضع قیافه آنان، به آن توطئه پی میبرد. لباسش را درآورده به بهانه تجدید وضو از سالن خارج میشود. وقتی به میان باغ میآید، متوجه میشود که درب باغ را قفل کردهاند و در ورطهای گرفتار است که غیر از خداوند کسی قادر به نجات او نیست.
❇️ او به حضرت زهرا علیها السّلام متوسّل میشود و نجات خود را میخواهد و خود را مشغول شستن سر و صورت میکند و کارش را طول میدهد.
نیم ساعتی تقریبا فاصله میشود که فریاد و غوغا به گوشش میرسد. آنگاه جمع زیادی باغ را محاصره کرده در را شکسته وارد میشوند و مرحوم سید را نجات میدهند.
این جمعیت در معیّت همان عالم کرمانی بودهاند، از ایشان سئوال میشود:
🔹 از کجا متوجه قضایا شدی؟
▫️ میگوید:
🔸 عادتم این است که نزدیک ظهر مقداری میخوابم. امروز در خواب بودم که حضرت زهرا علیها السّلام به خوابم آمد و فرمود:
🔶 «تو میخوابی و حاج سید یحیی را در فلان باغ میخواهند بکشند؟! زود مردم را ببر و او را نجات بده».
🔸 از خواب پریدم و به دستور آن حضرت علیها السّلام عمل کردم و مردم را به سرعت به باغ رساندم.
⬅️ کتاب آیینه اسرار، صفحه: ۹۴
@varesoon
❇️ توجه به عظمت ماه رجب
آیت الله ناصری (ره):
🌙 این ماه (ماه رجب)، خیلی با عظمت است. حیف است که انسان در این ماه با اینکه رحمت حضرت حق -جلّت عظمته- ریزان است، غافل باشد و از فیوضات حضرت احدیت محروم بماند.
⚔ یکی از خصوصیات دیگر این ماه، این است که از ماههای حرام است. جنگیدن با کفار و مشرکان در این ماه حرام است. برای عظمت این ماه، جنگ را حرام کردهاند. البته جنگ ابتدایی حرام است؛ اما اگر جنگ دفاعی شد، دیگر حرام نیست.
⚠️ وقتی جنگ با کفار در این ماه حرام است، جنگ با خدا چگونه است؟
جنگ با خدا یعنی چه؟
🚨 جنگ با خدا این است که انسان، احکام الهی را زیر پا بگذارد و گناهان کبیره انجام بدهد؛ چشمچرانی بکند، خیانت به ناموس و مال مردم بکند. اینها جنگ با خدا است. معصیت، جنگ با خدا است.
❤️ خداوندی که این اندازه به بندههایش مهربان است، آیا جفا نیست که بندگانش در این ماه شریف با او بجنگند؟
⬅️ اپلیکیشن آثار آیت الله ناصری
@ varesoon
🌸 عنايت ويژه به ثابت قدمان در زمان نزديك ظهور
☑️ آیت الله بهجت(ره):
▫️ در اين زمانه اين گونه قضايا نادر اتفاق مىافتد ـ اگر اتفاق بيفتد! ـ
🌆 ولى انصاف اين است كه در زمان خيلى نزديك به ظهور كه ظلم فراگير مىشود:
📜 « مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْراً » ،
📃 (از بیداد و ظلم پر میشود)
🌟 مظنون است بلكه بالاتر از ظنّ،
به افرادى كه پيش از ظهور در دين و ايمان باقى مىمانند و ثابت قدم هستند، عنايات و الطاف خاصّى مىشود، تا از دين خارج نشوند،
زيرا حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ تكيه گاه مردم است
⛰ و كسانى كه تكيه گاهشان او باشد، كوه ايمانند!
@varesoon
@varesoon_bahjat
.
🔷 آیت الحق شیخ محمدجواد انصاری همدانی 🔶
یکی از ارادتمندان ایشان به نام سیدعباس نقل کرده:
یک روز با همسرم مشاجره لفظی پیدا کردم و چون عصبانی بودم، یک سیلی محکم به صورت او زدم!!
ولی بلافاصله پشیمان و ناراحت شدم. پیش خود گفتم: برای این که دلم آرام بگیرد به مدرسه علمیه آخوند بروم، چون طرف عصر بود و طلبه ها دور هم جمع بودند، در کنار آن ها بنشینم تا از صفای آن ها دلم آرام بگیرد.
در مسیر راه که می رفتم، گذرم از کنار خانه حضرت آیت اللّه انصاری افتاد. پیش خود گفتم: بهتر است اول نزد آیت اللّه انصاری جهت عرض سلام بروم.
وقتی اجازه خواستم و خدمت آقا رسیدم، سلام کردم. آقا پس از جواب سلام، بلافاصله فرمودند: سید عباس! می شد که زنت را نزنی و دیگر نیاز نبود دنبال جایی بگردی که دلت آرام گیرد! سید عباس می گوید: وقتی این حرف را فرمود، من از خجالت خیس عرق شدم...
@varesoon
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا کربلا…!؟
بخشی از بیانات مرجع عالی قدر،
پیرامون علت دفن پیکر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره) در کربلا
❖ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❖
@varesoon
@varesoon_safi
✅العبد محمدتقی بهجت:
🔹ائمه ما هم در معارف و علوم عقلیه، و هم در امور شرعیه و تکلیفیه، مرجعند...
🔸این دو که سهل است، ائمه، غیر اینها را هم دارند:
☘️ توسلات، تحصنات، تحفظات؛
🌸 از اینها راه مناجات با خدا، راه عبودیت خدا و اعمال را [میتوانیم یاد بگیریم]،
🔹بلکه میتوانیم به تبعیت اینها، اوقات ما در طاعت خدا، [چنان] مستغرق بشود [که] هرچه بکنیم از طاعت خارج نشویم.
📚 بهسوی محبوب، ص١١٨
@varesoon
@vaeesoon_bahjat
⚡️ کتاب حدیث نصر به چاپ دوم رسید.
🔻چاپ اول کتاب خواندنی حدیث نصر را مؤسسه کتاب شناسی شیعه در ۵۲۰ صفحه در بهار ۱۳۹۷ منتشر کرد که مشتمل بر حوادث و خاطرات آیة الله حاج آقا نصر الله شاه آبادی تا سال ۱۳۴۹ ش بود اما گزارش حوادث و خاطرات ایشان طی حدود ۴۶ سال از سال ۴۹ تا پایان عمر (۱۳۹۶ش) که از اهمیت ویژه ای برخوردار است در آن چاپ نیامده بود. در چاپ حاضر خاطرات این ۴۶ سال یعنی تا پایان عمر با برکت ایشان به کتاب افزوده شده و علاوه بر آن مطالب چاپ اول هم تکمیل و تنقیح شده و در نتیجه، چاپ حاضر در ۱۰۰۴ ص در یک جلد، تقریباً در حجمی دو برابر چاپ اول منتشر می شود.
🔹 خاطرات آیت الله شاه آبادی به همت نواده ایشان حجة الاسلام آقای سید حسین کشفی تدوین شده است.
🔸علاقمندان میتوانند این کتاب را از فروشگاه انتشارات کتابشناسی شیعه، نیروگاه، کوچه ۷، پلاک ۲۲،
تلفن: ۰۲۵۳۸۸۰۲۲۳۲ - ۰۹۱۹۴۵۲۰۸۱۰ تهیه کنند.
@varesoon
@varesoon_Library