eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
214 عکس
75 ویدیو
122 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ اجتهاد سیستمی. ▫️ استاد واسطی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبانی اجتهادی.pdf
325.8K
﷽ ⚪️ مبانی اجتهادی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی علم‌شناختی. موضوع بحث «مبانی علم‌شناسانه» در پارادایم شبکه‌ای مسأله بحث یک دستگاه علمی موجّه و کارآمد چگونه به ‌وجود می‌آید؟ پیش‌فرض‌ها فرضیه بحث ۱.  علم= تک گزاره یا مجموعه گزاره‌هایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه می‌کنند. ۲. علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیده‌های محسوس برای دست‌یابی به قدرت کنترل آن‌ها. ۳. علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست‌یابی به پیش‌بینی و کنترل آن‌ها. ۴. علم دینی= گزارش روشمند و نظام‌مند از توصیف و تبیین دین نسبت به پدیده‌های هستی و انسانی. ۵. علوم انسانی، عینی و ناظر به واقع هستند. ۶. قواعد نظریه‌پردازی در کلیه رشته‌های علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است. تبیین بحث در تعریف «علم» تعابیر زیر ارائه شده است[۱]: اعتقاد یقینی – مجموعه‌ای از قضایای تنظیم‌شده حول محور واحد – قضایای کلی در مورد یک موضوع – قضایای کلی حاصل از کاوش تجربی. تعریف مختار بدین‌گونه پیشنهاد می‌گردد: مجموعه قضایای کلی مبتنی بر اصول موضوعه مشخص که با روش مشخص می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند و قضیه جدیدی را تولید کنند. (دستگاه علمی) در کتاب ارزشمند «پارادایم اجتهاد دانش دینی» در مورد مبانی عام دانش چنین آمده است[۲]: دانش، ممکن است، یعنی سفسطه و شکِّ فراگیر درست نیست. دانش با در نظر داشتن همه محدودیت‌ها، در صورت کامیابی در اکتشاف واقع، مطلق است و نسبیت‌گرایی عام را برنمی‌تابد. معرفت عبارت است از باور صادق موجّه. آدمی موجودی محدود و خطاپذیر است و دانش اکتسابی او به تدریج حاصل می‌شود. آدمیان دارای روش‌های عام و مشترک برای تحصیل معرفت هستند. تمامی موارد فوق مبتنی بر دیدگاه معرفت‌شناسانه «مبناگرا» است که سنگ بنای معرفت بشری را «بدیهیات» می‌داند یعنی معرفت‌های عام مشترک بشری که مستقل از متغیرهای زمانی و مکانی و شخصی هستند. مراد از «دستگاه علمی» به‌ معنی یک «دانش» که دارای مبانی، مسائل و قواعد است = مجموعه گزاره‌هایی که درباره یک موضوع به توصیف، تعریف، تفسیر، تحلیل و تبیین می‌پردازند و براساس مبانی و قواعد آن می‌توان گزاره‌های علمی جدید تولید کرد. ▫️ نظریه‌پردازی و تولید علم: ▫️ هدف از تحقیقات علمی، کشف موجّه واقعیت است به ‌طوری که بتوان بر اساس آن پیش‌بینی و کنترل ایجاد کرد. و از آنجایی که هم پدیده‌های طبیعی و هم پدیده‌های انسانی فردی و اجتماعی، مبتنی بر ساختارهای از پیش‌تعیین‌شده خلقت هستند لذا چه در تحقیقات تجربی و چه در تحقیقات در علوم انسانی، هدف،‌ دست‌یابی به واقعیت ثابت و قابل تعمیم است. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث تولید علم بر اساس روش تجربه و برهان و شهود انجام‌پذیر است. (منابع معتبر معرفت و روش اثبات گزاره‌های علمی) به دلیل چندبُعدی،‌ چند زاویه‌ای و چند لایه‌ای بودن واقعیت‌ها، تحقیقات علمی، برای رسیدن به حداکثر کشف از پدیده‌ها، باید به سمت روش‌های کل‌گرایانه و سیستمی حرکت‌ کنند. در پارادایم اجتهاد دینی، تحقیق علمی به منظور کشف واقع و رسیدن به باورهای صادق موجه بر اساس منابع و متون دینی انجام می‌شود؛ رویکرد اجتهادی، رویکرد اکتشافی است و در پی کشف واقعی مراد جدی متکلم است. [۳] علم دینی، متن‌محور است و بر اساس روش برهانی شده «اصول فقه» قابل دست‌یابی است و با تعبیر «گزاره علمی دینی» قابل ارائه است و معنی آن این است که: بر اساس روش معتبر، کشف شد که نظر خداوند در مورد موضوع X چیست؟ چه توصیفی از آن ارائه کرده است و چه توصیه‌ای در مورد آن به‌کار برده است. مباحث و مفاهیم کلیدی پارادایم شبکه‌ای، علم‌شناسی، فلسفه علم، نظریات علمی، دستگاه علمی، رشته علمی، موجه‌‌سازی پی‌نوشت‌ها [۱] . کتاب درآمدی بر فلسفه علم، رضا حبیبی، ص۳۳ [۲] . ص۵۳ و ۹۱ [۳]. کتاب پارادایم اجتهاد دینی، ص۱۱۰ ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبنای علم شناسانه.pdf
281.7K
﷽ ⚪️ مبانی علم‌شناختی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی ارزش‌شناختی| بخش اول. موضوع بحث «ارزش» چیست؟ چه ارتباطی با مباحث نظریه‌پردازی در علوم انسانی دارد؟ بسته ارزش‌شناسانه در پارادایم شبکه‌ای چیست؟ مساله بحث آیا می‌توان از «توصیف‌ها»، «تجویزها» را اخذ کرد؟ چگونه می‌توان در تحقیقات، پیش‌فرض‌ها و جهت‌گیری‌های ارزشی، احساسی و ایدئولوژیک را تصفیه کرد؟ فرضیه بحث 1. ارزش‌ها اعتباری هستند ولی صِرفا قرارداد و اعتبار و توافق افراد با یکدیگر نیستند، بلکه دارای منشاء انتزاع حقیقی می‌باشند و تمام قواعد و قوانین حاکم بر منشاء انتزاعشان بر آن‌ها نیز حاکم است. به عبارت دیگر: گزاره‌های بیانگر «حسن و قبح‌ها» و «الزام‌ها» (باید و نبایدها)، گزاره‌های انشایی هستند که دارای منشاء انتزاع حقیقی می‌باشند (حاوی گزاره‌‌ای خبری هستند) و بر همین اساس استنتاج «باید» از «هست» انجام می‌پذیرد و تمام «بایدها» تابعی از «هست‌ها» می‌باشند. 2. در مقام کشف حقایق، ارزش‌های خاص افراد نباید دخیل باشند؛ اما ارزش‌های عام یا بنیادین و ساختاری، بنابه ضرورت ساختاری دخیل هستند؛ هم‌چنین ارزش‌هایی که قبلا حق بودن آنها با استدلال حاوی «ارزش‌های بنیادین» منطقا اثبات شده باشد. تبیین و استدلال برای فرضیه بحث 1. عقل نظری = ابزار ادراک‌کننده واقعیات از سنخ «هست و نیست» (کاشف از واقعیت‌های غیر وابسته به اراده و میل انسان) 2. عقل عملی = ابزار ادراک‌کننده واقعیت‌های از سنخ «باید و نباید، خوب و بد» (کاشف از واقعیت‌های وابسته به اراده و میل انسان) 3. رابطه عقل نظری و عملی = بر اساس ادراکات عقل نظری (محاسبات نفع و ضرر)، عقل عملی ضرورت یا عدم ضرورت فعال شدن میل و اراده نسبت به موضوعی را ادراک می‌کند (ادراک هماهنگی موضوع با اهداف او = ضرورت بالقیاس الی الغیر) و بر اساس ادراک چنین ضرورتی، «احساس خوبی و بدی»، یا «اراده باید و نباید» تکویناً تولید می‌شود. (انشاء و اعتبار می‌شود) (قید «تکویناً» در عبارت فوق، بسیار حیاتی است و حل‌وفصل اصلی مسائل جبر و اختیار است.)   4. حسن و قبح ذاتی داریم = برخی امور، تکویناً خیر برای انسان هستند و برخی تکوینا شرّ برای انسان هستند مانند عدل و ظلم؛ و این‌گونه حسن و قبح‌ها وابسته به ملاحظه و اعتبار کسی نیست. 5. عقل قدرت کشف از حسن و قبح را در حداقل‌ها، دارد و نیاز به منبعی بیرون از خود ندارد (حسن و قبح عقلی = استقلال عقل در فهم حسن و قبح) نکته مهم: از حیث منطقی، برای این که در نتیجه استدلال بتوانیم «باید» داشته باشیم، ضروری است یکی از مقدمات حاوی «باید» باشد، و از آنجایی که «بایدِ نخستین» ضرورت تکوینی دارد لذا ارتباط اعتباریات با حقایق منقطع نمی‌شود؛ و بر همین اساس «نسبیت مطلق» در اخلاق جاری نیست و احکام اخلاقی مرتبط با شاخص‌های فطری طبیعی انسان، فراگیر و عمومی است و طبق آن نیز توبیخ و تشویق یا محاکمه و پاداش صورت می‌پذیرد. گزاره‌های توصیفی که بیانگر دانش‌ها هستند با ضمیمه یک گزاره توصیف‌کننده یک ضرورت بنیادین در ساختار خلقت یا ساختار انسان، به گزاره‌های توصیه‌ای که بیانگر ارزش‌ها هستند منتهی می‌شوند. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی ارزش‌شناختی| بخش دوم و پایانی. اصل‌ها و عمومات فوقانی (زیرساخت‌ها) با استفاده از مکاتب اخلاقی ریشه‌یابی باید و نباید و خوب و بد، هم‌سنخ با ریشه‌های شریعت و دین است. از مواضعی که این ریشه‌یابی به تفصیل صورت گرفته است در علم «فلسفه اخلاق» در بحث مکاتب اخلاقی است. با بررسی مبانی مکاتب اخلاقی می‌توان به ریشه‌ای‌ترین و زیرساختی‌ترین عناصر حیاتی انسان پی برد. 1⃣ واقع‌گرایی طبیعی: ۱. لذت‌گرایی [آریستیپوس و اپیکور] هر چه لذت دارد خوب است. ۲. سودگرایی [بنتام] محاسبه نفع و ضرر کارها در مقیاس جمعی و انتخاب کاری که نفع در آن غلبه دارد. کدام عمل بیشترین سود را دارد؛ کدام قاعده بیشترین سود را دارد؟ (اصالت فایده) حداکثر خوشبختی برای حداکثر افراد، شالوده اخلاق  قانونگذاری است. (اصل بیشترین سعادت) لذت‌ها با شاخص‌های زیر وزن‌دهی می‌شوند: میزان قطعیت حصول، زمان حصول زود یا دیر، شدت، خلوص، پایداری، باروری، گستردگی و شمول. ۳. عاطفه‌گرایی یا دیگرگرایی [اسمیت] کاری خوب است که به نفع دیگران باشد؛ افراد برای انجام کاری که به نفع خود آن‌هاست تمجید نمی‌شوند. همدردی نخستین اصل اخلاقی است. ۴. وجدان‌گرایی [روسو] هر چه وجدان اکثر افراد جامعه می‌گوید ملاک خوبی و بدی است. ۵. طبیعت‌گرایی [نیچریست‌ها] هر چه مطابق با طبیعت است خوب است. ۶. تجربه‌گرایی [آمپریست‌ها] هر چه با نتایج علوم تجربی سازگار است خوب است. ۷. تطورگرایی [اسپنسر] بر اساس قانون تکامل، «خوب» چیزی است که انسان در جهت رشد و تکامل روابط قرار دهد. ۸. قدرت‌گرایی [نیچه] هر چه به انسان قدرت می‌بخشد خوب است. (قدرت جسمی، قدرت روحی، قدرت فکری، قدرت اجتماعی، قدرت پایدار) 2⃣ واقع‌گرایی مابعدطبیعی: ۹. سعادت‌گرایی [سقراط، افلاطون و ارسطو] چیزی خوب است سبب رشد نفس و علم و تفکر آن شود. (شبیه شدن انسان به خدا) ۱۰. زهدگرایی [کلبیون] خوبی یعنی دوری از لذات و رهایی از وابستگی. ۱۱. تسلیم‌‌گرایی [رواقیون] کسی خوب است که در برابر تقدیرش راضی باشد. (امور را سهل بگیرد و آرام باشد)؛ سعی کند تا امورش را با اقتضاءات طبیعی هماهنگ سازد. ۱۲. وظیفه‌گرایی [کانت] حُسن فعلی کفایت نمی‌‌کند و حُسن فاعلی لازم است. (نیت کار خوب) کار خوب کاری است که مطابق قانون باشد. 3⃣ غیرواقع‌گرایی: ۱۳. احساس‌گرایی [ایر و استیونسن] نظریه غیرتوصیفی و غیرشناختی، که کارکرد جملات اخلاقی را فقط ابراز احساسات گوینده می‌داند. کارِ خوب= آنچه عموم افراد را به‌سوی خود جذب می‌کند و تمایلی به انجام در آنها ایجاد می‌کند. ۱۴. توصیه‌گرایی [هیر] یک گفتار اخلاقی، صرفا یک توصیه و امر برای انجام کاری است که در احساس گوینده مطلوب تلقی شده است و گوینده بپذیرد که این امر قابلیت تعمیم داشته باشد و در شرایط مشابه تکرارپذیر باشد. ۱۵. جامعه‌گرایی [دورکیم] تعیین‌کننده بودن افکار عمومی + حفظ جامعه غایت عالی هرگونه فعالیت اخلاقی است. ۱۶. قراردادگرایی [هابز و رالز] ارزش‌های اخلاقی چیزی جز خواسته‌های ذهنی افراد نیست و آنچه افراد میان خودشان توافق میکنند لازم‌الاجراء است. افراد جامعه می‌بینند که اگر بر اساس یک توافق جمعی عمل نکنند نمی‌توانند ادامه حیات بدهند. اصول عدالت از همین‌جا نشات می‌گیرد. ۱۷. امر الهی [متکلمین اشعری] آنچه خداوند می‌گوید خوب است خوب است و خوبی فارغ از امر خداوند نداریم. (اقتباس از کتاب «فلسفه اخلاق» ، حجت‌الاسلام دکتر مجتبی مصباح) با توجه به نقطه مرکزی هر کدام از این مکاتب می‌توان گفت که موارد زیر، عناصر زیرساختی حیات بشری هستند: ۱. تامین نیازها (کسب لذت و دوری از رنج) ۲. توجه به سود و مصلحت، هم فردی و هم جمعی ۳. قضاوت وجدان ۴. کمک‌رسانی ۵. طبیعی بودن ۶. انطباق با معادلات قطعی علمی ۷. داشتن حرکت تکاملی ۸. قدرت‌بخشی برای حرکت ۹. حرکت به سمت هدف نهایی (سعادت) ۱۰. ایجاد حداکثر آزادی و عدم وابستگی ۱۱. هماهنگی با زندگی و پذیرش شکست‌ها ۱۲. عمل به قانون و وظیفه ۱۳. حفظ جامعه ۱۴. عملکرد مشترک عمومی نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه با تفکیک میان ارزش‌های بنیادین و ارزش‌های وابسته به متغیرهای زمانی، مکانی، اشخاص و ...، می‌توان خلوص تحقیقات را در کشف واقعیت‌ها تضمین کرد. جستجو از «فلسفه احکام» معنادار است.  مکتب اخلاقی با منشاء مشروعیت دینی، منطقی و معنادار است.  گزاره‌های توصیفی، دارای دلالت التزامی انشائی و تجویزی هستند.  مباحث و مفاهیم کلیدی فلسفه‌های مضاف، فلسفه اخلاق و حقوق، حقایق و اعتباریات ، دانش و ارزش ، جهان‌بینی و ایدئولوژی ، مکاتب اخلاقی و تجویزی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبنای ارزش شناسانه.pdf
343.7K
﷽ ⚪️ مبانی ارزش‌شناختی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ انسان شبکه‌ای در شبکه هستی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی انسان‌شناختی| بخش اول. موضوع بحث «انسان شبکه‌ای» یعنی چه و بسته گزاره‌های «انسان‌شناسانه» حکمت متعالیه کدامند؟ (مبانی انسان‌شناسانه پارادایم شبکه‌ای) مساله بحث هر گونه برنامه‌ریزی برای انسان و زندگی او، در صورتی دارای اعتبار است که بر اساس موقعیت وجودی او در شبکه هستی و روابط او با دیگر عناصر شبکه هستی، انجام شود؛ نقطه مختصات انسان در شبکه هستی چیست؟ معادلات ارتباطی او با عناصر شبکه هستی چگونه است؟ فرضیه بحث ۱. انسان = موجود متفکر دارای اراده با قابلیت عبور از محدودیت‌ها و اتصال به بی‌نهایت (حیّ متالّه) ۲. انسان، در شبکه هستی، معنادار است. ۳. انسان، قدرت حرکت در شبکه هستی را دارد. (اختیار دارد) ۴. برای هر حرکتی، نیازمند تنظیم ابعاد و سطوح خود با دیگر موجودات در شبکه هستی است. (مقید به ساختار و قوانین است و اختیار محض ندارد.) ۵. انسان موجودی است با ظرفیت منطقی بودن و خیرطلبی، به‌همراه ظرفیت هواپرستی و شرّرسانی. ۶. انسان قدرت ایجاد تغییر در امور و حوادث و نتایج را در محدوده ساختارهای قابل انعطاف هستی دارد. ۷. انسان وجدان دارد و حقیقی بودن و خیر بودن برخی امور برای او قابل انکار درونی نیست و به‌همین دلیل نمی‌تواند به فضای «نسبت مطلق» تکیه کند. ۸. انسان بر اساس محاسبه نفع و ضرر تصمیم‌گیری می‌کند. ۹. این نفع‌وضرر فقط منحصر در عالم حسی فردیِ او نیست و برآیند نفع‌وضرر در کل شبکه هستی در امتداد ابدیت باید محاسبه شود. تفسیر و تبیین بحث مقصود از «انسان شبکه‌ای»: انسان شبکه‌ای = انسانی که در شبکه هستی،‌ با کلیه عناصر درونی خودش، عناصر محیطی، عناصر همنوعش، عناصر فوقانی و علل ماورایی و نیروهای مثبت و منفی جاری در عالم، مرتبط است و فعالیت‌های او برآیند نیروهایی است که بر او وارد می‌شود و نیروهایی که او وارد می‌کند. این انسان،‌ در جبر ساختاری هستی محدود است اما در داخل ساختار که ساختار قابل انعطاف و طیف‌دار است می‌تواند حرکت کند (نه مجبور محض است و نه آزاد محض)، نیروهای اجتماعی از طرف همنوع و نیروهای طبیعی از طرف بدن بر او اثرگذار هستند اما تعیین‌کننده نیستند و به او توانایی کنترل آن‌ها و تغییر آن‌ها (البته از طریق قوانین حاکم بر آن‌ها) داده شده است. ▫️ تصویر انسان شبکه‌ای را می‌توان به صورت زیر در ضمن شبکه هستی ارائه کرد: ▫️ eitaa.com/vaseti/243 (دایره وسط، تصویر موقعیت انسان‌ها در زندگی دنیایی است که از انسان، خصلت بارز اراده و اختیارش را عرضه کرده است تا توانایی او را برای حرکت در این شبکه، تحت قوانین و ساختار شبکه، نشان دهد.) مباحث انسان‌شناسی فلسفی در محورهای زیر قابل بحث و بررسی هستند: ۱. هویت انسان ۲. آفرینش انسان (آفرینش جسم، آفرینش روح) ۳. سرشت انسان (فطرت و شخصیت) ۴. جایگاه انسان در هستی (کرامت و خلافت) ۵. قوای وجودی انسان (تفکر، اختیار، گسترش تا بی‌نهایت) ۶. کمال نهایی انسان (رابطه دنیا و آخرت، قرب، عبودیت، معنای زندگی) ۷. انحرافات انسان (توهم، تمایلات، ازخودبیگانگی) ۸. معنی زندگی ۹. رشد و توسعه انسان (چیستی و چگونگی، تربیت و هدایت) ۱۰. خصوصیات انسان کامل ▫️ [تصویر لایه‌های وجودی انسان:] ▫️ eitaa.com/vaseti/253 فهرست زیر برخی سوالات اساسی در بحث انسان‌شناسی است: ۱. انسان كيست؟ چيست؟ ۲. انسان چگونه پديد آمده است؟ ۳. آيا انسان ابعاد متفاوتی دارد؟ ۴. آيا واقعا روح وجود دارد؟ ۵. ارتباط روح با بدن چيست؟ ۶. ذهن چيست؟ ۷. چه ارتباطی با روح و بدن دارد؟ ۸. فطرت چيست؟ ۹. منشاء فطريات كجاست؟ ۱۰. فطريات چه تاثيری در زندگی دارند؟ ۱۱. نيازهای انسان كدامند؟ ۱۲. اولويت‌بندی اين نيازها چگونه است؟ ۱۳. آيا غريزه، عاطفه، وجدان با فطريات فرق دارند؟ ۱۴. كاركرد هر كدام چيست؟ ۱۵. هويت انسانی چيست؟ ۱۶. بحران هويت چگونه بوجود می‌آيد؟ ۱۷. اين بحران چگونه قابل درمان است؟ ۱۸. فرآيند تصميم‌گيری در انسان چگونه است؟ ۱۹. سرچشمه‌های انتخاب و اختيار كدامند؟ ۲۰. مسئوليت و وظيفه چيست؟ ۲۱. حق و تكليف چه ارتباطی با هم دارند؟ ۲۲. تربيت چيست؟ ۲۳. آيا انسان قابل تربيت است؟ ۲۴. فرق مرد و زن در كجاست؟ ۲۵. علت تفاوت‌های حقوقی و فرهنگی آن‌ها در چيست؟ ۲۶. انسان كامل كيست؟ ۲۷. چگونه می‌توان كمال را تشخيص داد؟ ۲۸. چگونه می‌توان به كمال رسيد؟ ۲۹. هدف انسان در هستی چیست؟ ۳۰. جايگاه انسان در هستی چيست؟ ۳۱. عوامل تاثيرگذار در انسان كدامند؟ ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی انسان‌شناختی| بخش دوم. اهداف یک درس آموزشی در «انسان‌شناسی» را می‌توان به‌صورت زیر ارائه کرد: ۱. بتواند انسان‌شناسی را تعريف كند و محورهای آن را برشمارد. ۲. ضرورت انسان‌شناسی و انواع آن را تشريح كند. ۳. فهرست سوالات مطرح پيرامون انسان را ارائه دهد. ۴. انسان را تعریف کند. ۵. ابعاد انسان را تشریح کند. ۶. منشاء پيدايش انسان را توضیح دهد. (آفرينش نخستين + چگونگی گسترش) ۷. نفس و روح را تعريف كند. ۸. علائم وجود روح را برشمارد. ۹. ماهيت و سرشت انسانی را تبيين كند. (انسانيت به چيست؟ طبيعت مشترك و ويژگی‌های آن) ۱۰. لايه‌ها و ابعاد روح را برشمارد. (قوای نفس) ۱۱. نقش ذهن و ارتباط آن با روح را تشريح كند. ۱۲. ارتباط روح با بدن را توضیح دهد. ۱۳. فطرت را تعريف كند. ۱۴. شر يا خير بودن فطرت را تشریح کند. ۱۵. محتوای درونی هنگام تولد را توضيح دهد. (تولد بدون ادراك از حقايق يا با ادراكات) ۱۶. شخصيت را تعريف كند و نحوه شكل‌گيری آن را توضيح دهد. ۱۷. نيازها و اميال بشر را فهرست كند و طبقه‌بندی نمايد. (اولويت‌بندی) ۱۸. غريزه، عاطفه، وجدان و احساس را تعريف كند و جايگاه هر يك را در وجود انسان نشان دهد. ۱۹. زندگی را تعريف كند و ابعاد آن را توضيح دهد. ۲۰. تصميم‌گيری و انتخاب را تعريف كند. ۲۱. اراده و اختيار را تعريف كند. ۲۲. علائم مختار بودن انسان را برشمارد. ۲۳. نقش مختار بودن انسان در تعريف زندگانی را توضيح دهد. ۲۴. قوانين حاكم بر فرآيند تصميم‌گيری و انتخاب را تشريح كند. ۲۵. حق را تعريف كند و حقوق انسان در هستی را تشريح كند. ۲۶. مسئولیت را تعریف کند و مسئوليت انسان در اين هستی را تبيين نمايد. ۲۷. مرد بودن و زن بودن را تعريف كند و منشاء تشابه‌ها و تمايزات آن دو را توضيح دهد. ۲۸. تساوی انسان‌ها و تمايز آن‌ها و ثمرات اين تساوی و تمايز را تشريح كند. ۲۹. تربیت را تعریف کند و اصول ايجاد و يا تغيير يك رفتار در انسان را توضیح دهد. ۳۰. ارتباط انسان با اجتماع و ابعاد روحی و شخصيتی آن را توضيح دهد. (قواعد كلی تاثير و تاثر در يك‌ديگر) ۳۱. اساسی‌ترين هدف انسان در هر گونه فعاليت و تصميم را تبيين كند. (كمال‌يابی) ۳۲. كمال و سعادت را تعريف كند و معيار تشخيص آن را توضيح دهد. ۳۳. لذت را تعريف كند و نقش آن در فعاليت انسان را تعيين نمايد. ۳۴. ابديت را تعریف کند و نقش آن در زندگی انسان را توضيح دهد. ۳۵. موقعيت انسان در اين هستی را تشريح كند. ۳۶. ارتباط انسان با خالق را توضیح دهد. ۳۷. ضوابط يك انسان كامل را برشمارد. ۳۸. بينش جديدی نسبت به انسان و هويت انسانی و جايگاه انسان در هستی پيدا كرده باشد. ۳۹. اهميت دقت به تفاوت انسانِ فقط مادی و انسانِ متصل به مجردات، را در برنامه‌ريزی زندگی دريافته باشد. ۴۰. ادعای خود در مورد مادی نبودن انسان، مختار بودن او، صاحب فطرت و وجدان عمومی بودن را با استناد به دلایل معتبر نشان دهد. ۴۱. بتواند يك انسان كامل را توصیف و تفسیر كند . تقسیم‌بندی مباحث انسان‌شناسی بر اساس نفس: ۱. تعریف نفس ۲. احکام نفس ۳. انواع نفس ۴. جوهر نفس ۵. قوای نفس ۶. غایت نفس ۷. مراتب نفس ۸. کمال نفس ۹. جایگاه نفس ۱۰. آثار نفس ۱۱. آفات نفس ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی انسان‌شناختی| بخش سوم. ◽️ پاسخ مکاتب مختلف علوم انسانی مدرن به برخی سوالات اساسی در مورد انسان: 1⃣ آیا سرشت انسان ذاتا خوب است یا بد است یا خنثی؟ ۱. فرویدگرایان: انسان سرشتی اهریمنی دارد و غرائز بر او حاکم است. به ویژه غریزه جنسی و پرخاشگری که صرفا قراردادهای اجتماعی سرپوشی برای آن‌هاست. ۲. تجربه‌گرایان (هابز): انسان فقط در جهت منافع خود حرکت می‌کند. ۳. سودگرایان (بنتام و میل): همه اَعمال انسان حاصل منفعت‌جویی اوست. ۴. لذت‌گرایان (اپیکوری‌ها): انسان فقط در پی برآوردن نیاز به لذت و گریختن از مواجهه با رنج است. ۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر): خوبی یا بدی در اثر پاداش یا مجازات به انسان منتقل می‌شود نه اینکه او اساسا خوب یا بد باشد. ۶. جامعه‌گرایان (باندورا و میشل): انسان اساسا خوب یا بد نیست بلکه محیط اوست که او را می‌سازد. ۷. اگزیستانسیالیست‌ها (سارتر): انسان ذاتا خوب یا بد نیست بلکه اعمال انسان است که او را خوب یا بد می‌کند. ۸. نوفرویدی‌ها (فروم و اریکسن): انسان استعداد خاصی برای خوب بودن دارد ولی خوب بودن او بسته به شرایط اجتماعی او دارد؛ اَعمال خوب، از نیازهای فطری اوست. ۹. انسان‌گرایان (مازلو و راجرز): انسان استعداد خوب بودن و خوب شدن را دارد و اگر نیازهای او دخالت نکنند خوبی او بروز می‌کند. ۱۰. رمانتیست‌ها (روسو): انسان از بدو تولد خوبی فطری دارد و اَعمال او ناشی از شرایط مخرب اجتماعی است نه ذات او. ۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام: انسان با خوبی و گرایش به خوبی‌ها متولد می‌شود (کل مولود یولد علی الفطره) استعداد بد و بدتر شدن و خوب‌تر شدن را دارد (فالهمها فجورها و تقویها) پاداش‌ها و مجازات‌ها در تنظیم او تاثیر دارند اما الزاما تعیین‌کننده نیستند. 2⃣ آیا رفتار انسان نتیجه اراده آزادانه اوست یا تحت تاثیر محیط یا وراثت یا امر ماورائی تعیین می‌شود؟ ۱. فرویدگرایان: جبر محیطی ۲. تجربه‌گرایان (هابز): جبر محیطی ۳. سودگرایان (بنتام و میل) : جبر محیطی ۴. لذت‌گرایان (اپیکوری‌ها): تاثیر زیاد محیط ۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر): جبر محیطی ۶. جامعه‌گرایان (باندورا و میشل) : جبر محیطی ۷. اگزیستانسیالیست‌ها (سارتر): اراده آزاد ۸. نوفرویدی‌ها (فروم و اریکسن): تاثیر زیاد محیط ۹. انسان‌گرایان (مازلو و راجرز): تاثیر زیاد محیط ۱۰. رمانتیست‌ها (روسو): تاثیر زیاد محیط ۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام: محیط و جامعه در تغییر او تاثیر دارند اما تعیین‌کننده نیستند و او دارای اراده آزاد برای تغییر است و این اراده تابع قوانین و ساختار هستی است. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti