28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ معلم، مهارتهای زندگی و حل مسئله اجتماعی.
▫️ تلاش کنید قدرت فهم و تحلیل شاگردان را نسبت به علوم و معارف افزایش دهید. ارزش انسانها به میزان ادراک آنهاست، و هر چه سطح ادراک انسان درباره هستی و نسبت انسان با جهان هستی، مقام انسانیت و مسیر زندگی بالاتر میرود؛ شخصیت او عیار پیدا میکند و عیار آدمی افزایش پیدا میکند.
▫️ یک استاد یا معلم نقش مهمی در ارتقاء سطح ادراکی دانشآموختگان دارد. نه فقط صرف افزایش اطلاعات بلکه افزایش قدرت فهم، تحلیل، استدلال، نقادی، آیندهنگری، کلاننگری و واقعبینی. قدرت تحلیل مسئله این توانایی را به انسان میدهد تا مسائل اجتماعی مورد نیاز را تحلیل کند.
◽️ مصاحبه با استاد واسطی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ نگرش سیستمی به دین| بخش اول.
موضوع بحث
«نگرش سیستمی» چیست؟ چه کاربرد و کارآمدی دارد؟ «نگرش سیستمی به دین» یعنی چه؟
مسأله بحث
چگونه میتوان بیشترین ابعاد و زوایای پدیدهها را کشف کرد و به موقعیت واقعی پدیده در شبکه هستی رسید؟
پیشفرضها
۱. «نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر، و با دیگر پدیدهها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه.
۲. کاربرد نگرش سیستمی، کشف فرآیندهای فعال در پدیدهها یا تولید فرآیند لازم برای ایجاد یک پدیده است.
۳. کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته، و در نتیجه، ایجاد قدرت پیشبینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است.
۴. نگرش سیستمی به دین یعنی تحلیل شبکه بههممرتبط گزارههای دین برای کشف سازهها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدنسازانه.
۵. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن (در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل)، محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، به هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
تبیین بحث
«نگرش» یعنی جهت توجّه به ابعاد وجودی موضوعات و پدیدهها. اشیاء مادی به واسطه عناصر زمان، مکان، کمیت، کیفیت، اثرگذاری و اثرپذیری (نوع رابطه با دیگر اشیاء) در محدودیت قرار دارند، و ذهن انسان نیز قدرت دارد اشیاء را برش بزند و لایهلایه کند و ابعاد آن را از هم جدا کند و هر یک را مستقل نگاه کند؛ ذهن میتواند فقط بُعد مکانی شیء را نگاه کند و از این زاویه به بررسی آن بپردازد یا فقط جنبه کمیتی آن را نگاه کند و از این حیث به مطالعه آن بپردازد. کلماتِ: زاویه دید، جهت، حیث، بُعد، لایه، جنبه و مانند اینها همگی دلالت بر قابلیت ذهن در ایجاد نگرشهای خاص نسبت به موضوعات دارند.
از سوی دیگر ذهن انسان به واسطه انس با ماده و محدودیتهای مادی، جزئینگر است. یعنی در دید اولیه فقط متوجّه برخی از ابعاد و جنبهها میشود و برای دستیابی به یک دید کامل باید چندین بار از جوانب و زاویههای مختلف شیء را بررسی کند، سپس تصاویر به دست آمده در هر یک از بررسیها را کنار هم بگذارد تا بتواند یک دید کلّی و جامع از موضوع به دست آورد.
بنابراین میتوان گفت که نگرشهای انسان دو گونه است: نگرش خُرد و نگرش کلان.
نگرشهای خُرد فقط به اجزاء و خصوصیات آنها میپردازند و توجّهی به ارتباط اجزاء با یکدیگر و جایگاه آنها در مجموعه اصلی ندارند (دید درونی).
نگرشهای کلان به ارتباطات اجزاء و مجموعهای که این اجزاء ایجاد کننده آن هستند میپردازد (دید بیرونی).
خود را در موقعیتی فرض کنید که طاقه پارچهای را میبینید. یک وقت است به جنس آن نگاه میکنید، رنگ آن را بررسی میکنید، عرض آن را میپرسید و یک وقت به طرح لباسی که از این پارچه میتوان درآورد فکر میکنید؛ تمام بررسیهای جزئی ما برای رسیدن به یک کلّ است؛ اگر در جزئیات بمانیم و فقط خود را سرگرم بررسی جزئیات کنیم، در حقیقت مانند این است که بهترین پارچهها را بخریم و انبار کنیم و با وجود نیاز به لباس آنها را ندوزیم نپوشیم.
اگر این توجّه به برخی از ابعاد باشد، نگرش جزئی است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش کُلی است. ما در زندگی به هر دو گونه از نگرش نیازمندیم ولی نگرشهای جزئی همیشه مقدمهچین و زمینهساز برای نگرشهای کلّی هستند. بدون یک دید کلان و محیط بر موضوع، تلاشهای انسان برای رسیدن به حقیقت ناکام میماند. کشف نگرش کلانی که جزئیات موضوع برای ایجاد آن با یکدیگر مرتبط شدهاند از ضروریات فهم موضوع است.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ نگرش سیستمی به دین| بخش دوم.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت:
اصل «نگرش سیستمی» مبتنی بر پیشفرضهای زیر است:
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است.
– این اجزاء احتمالا دارای لایههای درونی و عمیقتر نیز هستند. (تجزیه تا رسیدن به ذرات بنیادین)
– ارتباط اجزاء با یکدیگر احتمالا بهصورت بُرداری و برآیندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نیست.)
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغیرهای بیرون از خود میباشد.
– ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا به صورت برداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.)
– ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز میباشد. (ترکیب تا رسیدن به علتالعللهای کلان و ریشهای در ابعاد مختلف)
– موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتمالا در حال تغییر دائمی هستند.
– موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میکند.
– موضوع، احتمالا دارای اهداف اولیه و میانی نیز هست.
– هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نیز میباشند.
– صورتبندی موضوع، احتمالا از زوایای دید مختلف، تغییر میکند.
نگرش سیستمی به دین، یعنی بررسی دین در فضای کلیه احتمالات فوق.
نگرش سیستمی به زندگی، یعنی بررسی جریان زندگی در فضای کلیه احتمالات فوق.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر دین صرفا مجموعه کنار هم گذاشته شده از تک گزارهها نباشد (جمع جبری گزارهها) بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکهای باشد (جمع برداری میان گزارهها و برآیند آنها با معادلات حاکم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستیابی به کارکرد اصلی و بهینه دین، بدون نگرش سیستمی و شبکهای ممکن نخواهد شد.
اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت:
۱. دین، مجموعهیی از عناصر و گزارههای بههمپیوسته و نظاممند است.
۲. این عناصر و اجزاء، تابع اهداف دین هستند و هدفگرایی دین، به این عناصر شکل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با یکدیگر را تعیین میکند.
۳. اتحاد مبدأ پیدایش دین با مبدأ پیدایش هستی، پل ارتباطی دین با واقعیتهاست و بر این اساس، برنامههای دین جلوههایی از معادلات واقعی است و برنامههای دین، مدل کردنِ واقعیتها است.
۴. دین، اهداف و برنامههای خود را اولویتبندی میکند.
۵. دین، با عناصر محیطی خود تعامل دارد.
۶. دین، برای شکلدهی به عناصر محیطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغییر و تحول میبخشد.
۷. دین از تضاعف نیروبخشی برای حرکت به سمت هدف برخوردار است.
۸. شناخت دین از طریق تحلیل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهکاری ممکن است.
۹. برنامههای دین، قابلیت خودتنظیمی دارد؛ تعادلگرا و تکاملی است.
۱۰. برنامههای دین، در فرآیندی پیوسته و مستمر و تدریجی تحقق مییابند.
۱۱. هویت و برنامههای دین را میتوان از منظرِ محرک_پاسخ مطالعه کرد. دین دارای شبکه عصبی منسجم و در تحت مدیریت اهداف است که نسبت به محرکها واکنش نشان میدهد.
۱۲. گزارههای دین را باید در عرصه اهداف و اولویتهای آن بررسی کرد.
۱۳. سیستم دین از سه خُرده سیستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشکیل شده است.
۱۴. این خُرده سیستمها، مسئولیت تقسیم کار و فعالیتها را در سیستم اصلی به عهده دارند.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ نگرش سیستمی به دین| بخش سوم و پایانی.
۱۵. بخش استراتژیک هر سیستمی از سه مؤلفه: تعادل حیاتی، میدانهای نیرو و برآیند بُرداری تشکیل میشود.
تعادل حیاتی، نقطه ثقلی است که مجموعه سیستم خود را بر اساس آن متعادل میکند و محیط درونی خود را ثبات میبخشد و بین نیروهای درونی و بیرونی موازنه برقرار میکند.
میدان نیرو، صافی کلیّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است که نیروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میکند.
برآیند بُرداری، ابزار اندازهگیری نیروها و عوامل علّی و محرکهای سیستم هستند.
در این تحلیل، سطوح تعامل عوامل با یکدیگر مشخص میشود. در سیستم دین نیز این سه مؤلفه به وضوح وجود دارند:
الف- تعادل حیاتی در دین، طیف اهداف دین است که نقطه ثقلِ فازیای است که مجموعه گزارههای دین را منسجم و متعادل کرده و موازنههای لازم بین محرکها و پاسخها را ایجاد مینماید.
ب- میدانهای نیرو در دین، حداقلها و حداکثرهایی است که در موضوعات مختلف توسط دین تعیین شده است. این حداقل و حداکثرها، مرزها و حدودی هستند که به عنوان صافی جهتدهنده به کلیّه ارتباطات میانگزارهای در عرصه دین و صافی فعالیتها در عرصه دینداری عمل میکنند.
ج- برآیند بُرداری در دین، گزارههایی هستند که سطوح و لایهها و معادلاتِ کلی را بیان میکنند و رابطه بین آنها را تبیین مینمایند. این گزارهها توسط علمِ “قواعد فقه” و علمِ “اصول فقه” به تفصیل تعریف و توصیف شدهاند.
اگر چنین باشد، آنگاه دین قانونگذار، ساختارساز، فرآیندآفرین، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان بر اساس شبکه گزارههای دین، سیستمهای زندگی جمعی بشر را بهزبان قابل مقایسه با سیستمهای رقیب ارائه کرد.
بر اساس نگرش سیستمی به زندگی، میتوان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهتدهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد:
▫️ دریافت قالب برنامهریزی راهبردی برای زندگی
مباحث و مفاهیم کلیدی
نگرشی سیستمی، نگرشی سیستمی به دین، دین راهبردی، مدلهای دینی، دین استراتژیک، دین تمدنساز
▫️ لینک خرید کتاب نگرش سیستمی به دین
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
قالب شناسه راهبردي -برنامهريزي استراتژيك براي زندگي.docx
19.7K
﷽
⚪️ قالب برنامهریزی راهبردی و استراتژیک برای زندگی.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ کتاب نگرش سیستمی به دین.
◽️ زیربنای الگوهای تمدن اسلامی
✍ استاد عبدالحمید واسطی
▫️ دنیا، جایگاه زندگی، و دین، ارائهدهندۀ شیوۀ زندگی برتر در دنیاست. زندگی برتر جز در سایۀ تمدّن، یا همان طراحی سیستمها و نظامهای اجتماعی مطلوب ممکن نیست. تمدّن اسلامی و خدامحور، آنگاه برپا میشود که همۀ سیستمهای زندگی، اعمّ از قضایی، دفاعی، حقوقی، فرهنگی، سیاسی و…، در یک شبکۀ پیوستۀ هماهنگ با فرامین خدا تنظیم شود.
▫️ کتاب نگرش سیستمی به دین، میکوشد با تبیین دین سیستمی و سیستمسازی دینی، ظرفیت برنامهسازی دین و پایههای الگوهای تمدّن اسلامی را ترسیم کند.
▫️ لینک خرید کتاب نگرش سیستمی به دین
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
نگرش سیستمی به دین.pdf
643.2K
﷽
⚪️ معرفی کتاب نگرش سیستمی به دین.
◽️ زیربنای الگوهای تمدن اسلامی
✍ استاد عبدالحمید واسطی
▫️ لینک خرید
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش اول
1) شما در کتاب «نگرش سیستمی به دین» سیستم یا شبکه را مجموعهای از عناصر که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و برای تحقق یک هدف تلاش میکنند، تعریف کردهاید و نوشتهاید که «در هر شبکه، تغییر هر جزء بر دیگر اجزاء و کل تأثیر دارد و هیچیک از عناصر، اثری مستقل و جدا از مجموعه نمیگذارد و نمیپذیرد.» (ص ۴۷) با این تعریف، نام اثر شما مخاطب را با این موضوع روبرو میکند که دین، سیستمی از عوامل است که همه ابعاد زندگی انسان را شکل میدهد. آیا شما این امر را در تمام دورانها اثبات میکنید؟ چگونه؟ و اثبات شما مبتنی بر چه پیشفرضهایی است؟
اصل «نگرش سيستمی» مبتنی بر پيشفرضهای زير است:
- موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با يكديگر است.
- اين اجزاء احتمالا دارای لايههای درونی و عميقتر نيز هستند. (تجزيه تا رسيدن به ذرات بنيادين)
- ارتباط اجزاء با يكديگر احتمالا بهصورت بُرداری و برآيندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نيست.)
- موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغيرهای بيرون از خود میباشد.
- ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا بهصورت برداری و برآيندی است. (موضوع، كاركردی مستقل از ديگر عناصر محيط ندارد.)
- ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نيز میباشد. (تركيب تا رسيدن به علتالعللهای كلان و ريشهای در ابعاد مختلف)
- موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بيرونی، احتمالا در حال تغيير دائمی هستند.
- موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میكند.
- موضوع، احتمالا دارای اهداف اوليه و ميانی نيز هست.
- هدف نهايی و ديگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نيز میباشند.
- صورتبندی موضوع، احتمالا از زوايای ديد مختلف، تغيير میكند.
نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای كليه احتمالات فوق.
محورهای اصلیای كه اين بررسی در آنها صورت گرفته است عبارتند از:
الف. منشاء دين (ص 91)
ب. اهداف دين (ص 91)
ج. قلمرو دين (ص 113)
د. لايههای دين (ص 118)
ه. ذاتيّات دين ( ص 127)
و. زبان دين (ص 150)
ز. شاخصهای فهم دين (ص 167)
نتيجه بررسیها در محورهای فوق را میتوان بهصورت زير بيان كرد:
- دينِ الهی، برنامه زندگی انسانها در جامعه بشری، بههدف اوليه ايجاد تعادل در فعل و انفعالات ميان مطلوبيت جسمی، فكری، روحی، محيطی و جمعی با شاخص پايداری رو به ابديت، برای حصول هدف نهايی افزايش احساس حضور خدا با شاخص گسترش رو به بینهايت است.
- دين معادلات حركت انسان در اين دنيا برای عبور به سوی ابديت را ارائه كرده است.
- حركت انسان در اين دنيا، حركت در شبكه هستی و به صورت برآيندی است.
- دين اسلام مدعی خاتميت و فراگيری برای تمام انسانها تا پايان تاريخ است.
اگر دين اسلام دارای چنين هويت، هدف و ادعايی است آنگاه بايد معادلات حركت شبكهای انسان در هستی را تبيين كرده باشد؛ تبيين معادلات حركت در شبكه هستي، تبيين در مقياس كلان است و تبيينها در مقياسهای كلان، تبيينهای استراتژيك و راهبردی هستند.
پس: دين برای تحقق اهداف خود و حركت بر اساس هويت خود، ضرورتا بايد برنامه زندگی انسان در شبكه هستی را ارائه كرده باشد، برنامهای كه كليه جوانب زندگی او را در برمیگيرد و به صورت راهبردهای بههمپيوسته عرضه میشود، راهبردهایی كه جريان متغيرها را در سيستم كلان زندگی بشر مديريت میكنند، جریانی که در بستر رو به جلوی زمان در حال حرکت است.
كليدِ دريافت مطلب، در تصوّر «كيفيت حركت انسان در شبكه هستی» است. این شكل نمايی از اين حركت را ارائه كرده است.
اگر واقعيت هستی چنين باشد، آنگاه بدون تعريف معادله نيرو در هر يك از بردارهای نيرويی كه به اراده وارد میشود نمیتوان برآيند حركت به سمت خدا را كه هدف دين است حاصل نمود.
و اگر اين مطلب، ساختارِ هستي است، امری غير وابسته به زمان و مكان و اشخاص خواهد بود پس در تمام دورانها بايد راهبردها و معادلات حركت در تمام جوانب زندگی بشر توسط دين تعريف شود.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش دوم
2) آنچه از پیشگفتار شما بر کتابتان برمیآید، این نکته است که دلیل ارجاع داده نشدن منابع با توجه به تعدد تعاریف، پیروی شما از روش «تفکر انتقادی» است. چت مایزر در کتاب «آموزش تفکر انتقادی» میگوید: «تفکر انتقادی در تمام رشتهها عناصر اصلی استدلال منطقی را به ویژه با عناصری تلفیق میکند که آن عناصر برای حصول قضاوتهای درست با امر استنباط یا بهرهگیری از استدلال استقرایی سروکار دارند.» (ص ۱۲) برای مخاطب و خواننده اثر شما ملاک تشخیص درست بودن این قضاوتها از کجا و چگونه حاصل میشود؟
در صفحه 12 کتاب چنین آمده است:
«آنچه در اين كتاب از تعاريف و يا ديدگاهها و نظرات ارائه شده و ارجاع به منبعی داده نشده است، يافتههايی است كه پس از مطالعه و بررسی منابع قابل دسترسيِ مربوط به موضوع، با استفاده از روش تفكّر انتقادی بهدست آمده است و مؤلف اميدوار است با دقت و عنايت صاحبنظران اصلاح و تكميل گردد.»
ظاهر عبارت و مقصود مولف، هر دو، بیانگر این مطلب است که اگر تعریف یا دیدگاه و نظری در کتاب آمد ولی منبعی برای آن ذکر نشد، گمان برده نشود که مولف، مطلبی را استفاده کرده ولی نگفته است از کجا نقل کرده است! بلکه مخاطب مطمئن باشد که اگر مطلبی متعلق به دیگران در کتاب آمده است حتما ارجاع داده شده و اگر مطالب نسبتاً زیادی را در کتاب مییابد که ارجاعی ندارند از باب استفاده بدون اسم و رسم از اطلاعات دیگران نیست بلکه تجربه تولیدی مولف است که استدلال یا استنادهای مربوط به خود را نیز در سیاق متن به همراه دارد.
اشاره به موضوع «تفکر انتقادی» به جهت تعیین بخشی از روش دستیازیدن به تولید مفاهیم و دیدگاههاست؛ بالخصوص در مواردی که اطلاعاتِ تولید شده از قبل، راه را همواره کرده باشند؛ یعنی اگر در کنار تعاریف و نظریاتی که توسط اهل فن ارائه شده است، مولف جسارت کرده و به جای انتخاب یکی از تعریفها و نظرها، دیدگاه دیگری را مطرح کرده، این دیدگاه، پس از بررسی و نقد دیدگاههای ذکر شده و اقدام به اصلاح نقاطی که به خیال مولف نیاز به تغییر یا تکوین داشته، ارائه شده است.
اما «ملاک تشخیص درستیِ تعریف یا دیدگاه پیشنهاد شده»، بهکار بردن آزمونهایی است که در احراز صحت تعریف یا صحت صورتبندی مساله یا صحت توصیف یا تبیین، در روششناسی وجود دارد؛ مولف سعی کرده است در قسمت مبانی ضمن پرهیز از «مسالهپنداریِ مبانی» ، مطلب را بهگونهای گسترش دهد که خواننده حداقل بتواند با مقایسه میان دیدگاهها، اطلاعات لازم برای قضاوت اولیه در مورد دیدگاه پیشنهادی را داشته باشد، و در قسمت بررسیِ اصل مساله نیز استدلال مربوطه به تفصیل ذکر شود تا با ارزیابی استدلال، فرضیه بحث قضاوتپذیر شود.
3) با توجه به تأکید شما در استفاده از «روش تفکر انتقادی» به نکته ای دیگر نزد چت مایزر در همان کتاب اشاره می کنم که وی علاوه بر اهمیت عناصر شناختی در تفکر انتقادی به اهمیت عناصر عاطفی مثل 1) گرایشهای مربوط به طرح پرسشها 2) وقفه موقتی در قضاوتهای شخصی 3) برخورداری از اسرار و پیچیدگیها نیز تأکید میکند. اما شما تا چه اندازه در نگارش، تألیف و پژوهش این اثر توانستهاید به طور موقتی در قضاوتها و آرمانهای شخصیتان وقفه بیندازید و سپس به اصل موضوع بپردازید تا از این نظرگاه نقد افراد مختلف را بر موضوع از تمام زوایا ببینید؟ چگونه این مهم برایتان حاصل شد؟
در یک تحقیقِ ضابطهمند، ذکر «انگیزه توجه به مساله تحقیق»، «پیشینه تحقیق»، «فرضیات رقیب» و «منابع و ارجاعات»، ضامن تکبُعدی نبودن نظرگاه محقق و بیانگر میزان گستردگی افق دید اوست.
مولف سعی کرده است موارد فوق را بهصراحت و با قدری تفصیل، ارائه کند تا علاوه بر احراز ملاک روششناسانه در زمینهسازی تحقیق، خوانندگان محترم نیز جوانب مساله را از دیدگاههای مختلف مشاهده نمایند.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش سوم
4) شما هدفتان را از نگارش این اثر «نگرشی از بیرون به دین به هدف دست یابی به شبکه کلان دین و ارائه تصویری سیستمی از دین و شفاف سازی نقش آن در عرصه تصمیم سازی و تدوین استراتژی جوانب مختلف زندگی» (ص ۱۷) عنوان کردهاید. تا چه اندازه به این هدف نایل شدهاید؟
نیل به یک هدف، یا از طریق عبور موفق از آزمونهای احراز «صحتِ روش» و «صدق موادِ به کار رفته برای حصول نتیجه» است یا از طریق اندازهگیری میزان انطباق اثری که تحقیق، در عمل حاصل کرده است با هدفی که در آن تعریف شده است.
همانطور که در صفحه 13 در شماره 4 از توضیحات اولیه، آمده، مولف سعی کرده است تا ضوابط منطق صورت و ماده را در دستیابی به نتایج، مراعات کند و روابط میانگزارهای را شفاف نماید تا خواننده احساس کند مطالب بهصورت حلقههای مفهومی با ارتباطی منطقی یکی پس از دیگری، به سمت نتیجه حرکت میکنند.
در بررسی میزان انطباق اثر تحقیق با هدف مورد نظر، عکسالعمل نهایی عموم مخاطبین حوزوی و دانشگاهی در کنفرانسها و جلساتی که برگزار گردید مطالبه «سیستمهای دینی» بود، این مطالبه حکایت از پذیرش ضمنی سیستمی بودن دین و امکان استخراج و طراحی سیستمهای دینی و فعالسازی دین در عرصه تصمیمسازی داشت.
5) داشتن نگاهی سیستمی به دین چه اهمیتی دارد؟
اگر دين صرفا مجموعه كنار هم گذاشته شده از تك گزارهها نباشد (جمع جبری گزارهها) بلكه داراي هويّتی مجموعی و شبكهای باشد (جمع برداری ميان گزارهها و برآيند آنها با معادلات حاكم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستيابی به كاركرد اصلی و بهينه دين، بدون نگرش سيستمی و شبكهای ممكن نخواهد شد.
6) نگرش سیستمی به دین دربردارنده چه پیشفرضهایی است؟ از دیگر سو آیا میتوان پیش فرض داشتن و تفکر انتقادی را با هم همراه کرد؟
در پاسخ سوال اول پيشفرضهای اصلِ نگرش سيستمی و نگرش سيستمی به دين بيان شد
و نتيجه گرفته شد كه نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای احتمالاتی كه در مورد اجزاء و روابط درونی و بيرونی موضوع از منهای بینهايت تا مثبت بینهايت قابل تصور است؛ و از آنجايی كه روح تفكر انتقادی، پردازش احتمالات در بررسی موضوعات است، پيادهسازی صحيح «نگرش سيستمی» به يك موضوع، نيازمند استفاده از ابزار تفكر انتقادی است.
7) آیا پیش از شما پژوهشگرانی با چنین رویکردی به دین اثری تخصصی در این حوزه تألیف کردهاند؟
در صفحه 66 تا 88 در قسمت پيشينه تحقيق گزارش مفصلی از برخی آثار قابل توجه در اين زمينه ارائه شده است.
8) کتابها و مقالاتی که در این حوزه نگاشته شدهاند چه شباهتها و اختلافهایی با اثر شما داشتهاند؟
در صفحه 89 بحثی با همين عنوان (تفاوت اين تحقيق با موارد مشابه) عرضه شده است. مركز اصلی تفاوت در ارائه و بررسی «هويت استراتژيك و برنامهساز بودنِ گزارههای دين» است.
9) در باب پیشینه تحقیق در این موضوع شما گفتهاید نگاه عالمان دینی و دیندارانی که به نحوی با مسأله حکومت و حکومتداری مواجهه بودند « ناخودآگاه به نگرش کلان و سیستمی به دین ص67 » معطوف بوده است؛ استدلال شما برای این گزاره چیست؟
حكومت و حكومتداری موضوعی است كه با كليه متغيرهای مرتبط با زندگی انسانها به صورت برآيندی سروكار دارد. يعنی ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها مستقل از هم نيستند و در يكديگر تاثير دارند و هر تصميمی در حكومت اثری مانند «اثر پروانهای» در ديگر ابعاد و جوانب دارد و فضای نهايی جامعه را برآيند تمام موارد فوق شكل میدهد.
اگر حكومت و حكومتداری دارای چنين هويتی باشد (يعنی سازه سيستمی باشد) و انديشمندی بخواهد بر اساس دين ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها را تعريف كند (طراحی نرمافزاری)، آنگاه سيستمی بودن هويت سازه و سختافزاری كه قرار است نرمافزار آن تعريف شود، طراح را به سوی اتخاذ نگرش سيستمی سوق خواهد داد.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش چهارم
10) سوال و مسأله اصلی شما در پژوهشتان این است که «دین اسلام برای مدیریت زندگی جمعی در محیط رقابت نظریات و ایدهها مدعی کارآمدی است؛ از سوی دیگر ابعاده گسترده و پیچیده زندگی مدرن که نیازها، افکار، ارتباطات و معادلهای جدید را پدید آورده است، سبب بروز ادعای کارآمدی «مدیریت علمی » و ناکارآمدی «مدیریت دینی» در این عرصه شده است. به طور اختصار بفرمایید فرضیه پژوهشی شما برای این مسأله چه بوده است؟
در صفحه 66 كتاب، فرضيه تحقيق بهصورت كادر شده چنين آمده است:
راهبرد فعالسازی كارآمدی دين در عرصه زندگي در محيط رقابت، نگرش سيستمی و استراتژيك به گزارههای دين است.
يعنی گزارههای دين، تك جملاتِ بيانكننده صرفا يك مطلب هستیشناسانه و تكوينی، يا يك مطلب قانونی يا يك مطلب اخلاقی فردی نيستند بلكه هر كدام از جملات در دستگاه مختصات شبكه گزارهها و شبكه معادلات خلقت، معنیدار میشوند و از سطوح معنايی آنها، معنای برنامهای در مقياس راهبردی است.
11) پس از گردآوری اطلاعات و دادهها و تجزیه و تحلیل آنها به چه نتایج سلبی و ایجابی در این حوزه رسیدید؟
مركز اصلی نتايج در پاسخ سوال فوق عرض شد.
در صفحه 249 تا 251 تفصیل نتايج تحقيق بهصورت زير ارائه شده است:
1. دين، مجموعهای از عناصر و گزارههای بههمپيوسته و نظاممند است.
2. اين عناصر و اجزاء، تابع اهداف دين هستند و هدفگرايی دين، به اين عناصر شكل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين میكند.
3. اتحاد مبدء پيدايش دين با مبدء پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيتهاست و بر اين اساس، برنامههای دين جلوههايی از معادلات واقعی است و برنامههای دين، مدل كردنِ واقعيتها است.
4. دين، اهداف و برنامههای خود را اولويتبندی میكند.
5. دين، به عناصر محيط خود تعامل دارد.
6. دين، برای شكلدهی به عناصر محيطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول میبخشد.
7. دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است.
8. شناخت دين از طريق تحليل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است.
9. برنامههای دين، قابليت خودتنظيمی دارد؛ تعادلگرا و تكاملی است.
10. برنامههای دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق میيابند.
11. هويت و برنامههای دين را میتوان از منظرِ محرك_ پاسخ مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محركها واكنش نشان میدهد.
12. گزارههای دين را بايد در عرصه اهداف و اولويتهای آن بررسی كرد.
13. سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است.
14. اين خُردهسيستمها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليتها را در سيستم اصلی به عهده دارند.
15. بخش استراتژيك هر سيستمی از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدانهای نيرو و برآيند بُرداری تشكيل میشود. تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را بر اساس آن متعادل میكند و محيط درونی خود را ثبات میبخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار میكند. ميدان نيرو، صافيِ كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میكند.
برآيند بُرداری، ابزار اندازهگيری نيروها و عوامل علّی و محركهای سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص میشود. در سيستم دين نيز اين سه مولفه به وضوح وجود دارند:
الف- تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازیای است كه مجموعه گزارههای دين را منسجم و متعادل كرده و موازنههای لازم بين محركها و پاسخها را ايجاد مینمايد.
ب- ميدانهای نيرو در دين، حداقلها و حداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل و حداكثرها، مرزها و حدودی هستند كه به عنوان صافی جهتدهنده به كليّه ارتباطات ميانگزارهای در عرصه دين و صافی فعاليتها در عرصه دينداری عمل میكنند.
ج- برآيند بُرداری در دين، گزارههايی هستند كه سطوح و لايهها و معادلاتِ كلی را بيان میكنند و رابطه بين آنها را تبيين مینمايند. اين گزارهها توسط علمِ قواعد فقه و علمِ اصول فقه به تفصيل تعريف و توصيف شدهاند.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش پنجم و پایانی.
12) نظریه دین استراتژیک و نظریه دین اقلّی را در ارتباط با کتابتان مقایسه کنید و بگویید با تکیه بر چه مواری می توان نظریه دین استراتژیک را به عنوان نتیجه گیری شما از اثر تلقی کرد؟
در صفحه 33 كتاب به تفصيل و با ارجاعات، نظريه دين حداقلی توصيف شده است كه روح آن را میتوان در يك جمله بيان كرد: «گزارههای دين، صرفا توصيههای اخلاقی فردی هستند.»
اگر چنين باشد آنگاه دين، قانونگذار، ساختارساز، فرآيندآفرين و برنامهده نخواهد بود و چون جامعه نيازمند ساختارها و فرآيندها و برنامههاست پس دين نمیتواند مديريت جامعه را به عهده بگيرد.
نظريه دين استراتژيك را میتوان در جمله زير خلاصه كرد:
«گزارههای دين، ظرفيت برنامهای دارند و استراتژیها را در سطوح مختلف تعريف میكنند.»
اگر چنين باشد آنگاه دين قانونگذار، ساختارساز، فرآيندآفرين، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان بر اساس شبكه گزارههای دين، سيستمهای زندگی جمعی بشر را به زبان قابل مقايسه با سيستمهای رقيب ارائه كرد.
همانطور كه در پاسخ سوال اول عرض شد مولف سعی كرده است با بحث در به موارد زير، هویت استراتژیک دین را مستدل سازد:
الف. اهداف دين (ص91)
ب. قلمرو دين (ص113)
ج. لايههای دين (ص118)
د. ذاتيّات دين ( ص127)
ه. زبان دين (ص150)
و. شاخصهای فهم دين (ص167)
ز. هويت و كاركرد گزارههای استراتژيك (ص244)
جملات کلیدی مطرح شده در این مباحث در پاسخ سوال اول عرضه گردید.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ فهرست مطالب مبانی دینشناختی.
▫️ متن مبانی دینشناختی
▫️ eitaa.com/vaseti/297
▫️ تعاریف دین
▫️ eitaa.com/vaseti/298
▫️ اهداف دین
▫️ eitaa.com/vaseti/299
▫️ قلمرو دین
▫️ eitaa.com/vaseti/300
▫️ زبان دین
▫️ eitaa.com/vaseti/301
▫️ فایل مبانی دینشناختی
▫️ eitaa.com/vaseti/305
▫️ نمودار اخلاق، دینداری و زندگی
▫️ eitaa.com/vaseti/307
▫️ متن دین حداکثری
▫️ eitaa.com/vaseti/308
▫️ فایل دین حداکثری
▫️ eitaa.com/vaseti/312
▫️ متن رویداد استراتژیک به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/313
▫️ فایل رویکرد استراتژیک به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/315
▫️ فایل اهداف دین
▫️ eitaa.com/vaseti/316
▫️ متن نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/320
▫️ فایل نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/324
▫️ برنامه استراتژیک زندگی
▫️ eitaa.com/vaseti/325
▫️ خرید کتاب نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/326
▫️ معرفی کتاب نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/327
▫️ متن مصاحبه نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/328
▫️ فایل مصاحبه نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/333
▫️ مقاله نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/334
▫️ کاربرد نگرش سیستمی به دین
▫️ eitaa.com/vaseti/336
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ خلاصه مبانی معرفتی| بخش اول.
▫️ مبانی هستیشناسانه:
هستی = شبکه وجودی گسترش یافته از وحدت بینهایت (خداوند) به کثرت (مخلوقات)، بههمپیوسته، دارای مراتب تشکیکی و حرکت از قوه به فعل و نظام علتومعلولی.
جهان، دارای ساختار و فرآیندهای ثابت ولی طیفدار و فازی است.
ساختارها و قوانین طبیعی، زیرساختهای معرفت و حرکت موجودات هستند.
▫️ مبانی معرفتشناسانه:
معرفت= باور صادق موجّه
واقعیت، قابل دسترسی ذهنی است، ثابت است در عین حرکت تکاملی، مرکب و دارای ابعاد و سطوح و مراتب است. (مبناگروی + رئالیسم پیچیده)
واقعیتهای بنیادین قابل کشف برای همگان و مشترک میان آنها وجود دارد.
ادراکات انسان بر پایه بدیهیات و علم حضوری، براساس ساختار و قانون مشخص ذهنی، گسترش پیدا میکنند و این گسترش قابل ردیابی است.
معرفتهای بنیادین بدیهی و برهان و محصولات برهانی اعتبار معرفتی دارند و کاشف از واقع هستند.
معیار صدق، مطابقت با واقع و انسجام درونی است.
تحلیل نظریهها در دستگاه ارزیابی برهانی، معتبر است.
▫️ مبانی روششناسانه:
روش= نظمدهی به فرآیند انجام یک کار
روشهای سهگانه مشاهده تجربی، برهان عقلی، شهود قلبی برای کشف واقعیتها، معتبرند.
ترکیب روشهای کمّی، کیفی به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
ترکیب روش استقرایی و قیاسی به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
رویکرد میانرشتهای به بهینهسازی فرآیند تحقیق کمک میکند.
روش الگوریتمی شش مرحلهای برای کشف واقعیتها، روش منتخب است. (الگوریتم تحقیق شش مرحلهای)
▫️ مبانی علمشناسانه:
علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههایی که توصیف یا تبیین موجّة از واقعیت را ارائه میکنند.
علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت کنترل آنها.
علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیشبینی و کنترل آنها.
علم دینی= گزارش روشمند و نظاممند از توصیف و تبیین دین نسبت به پدیدههای هستی و انسانی
علوم انسانی، عینی و ناظر به واقع هستند.
تولید علم براساس روش تجربه و برهان و شهود انجامپذیر است.
علم دینی، متن محور است و بر اساس روش برهانی شده «اصول فقه» قابل دستیابی است.
▫️ مبانی ارزششناسانه:
ارزشها اعتباری هستند ولی صِرفا قرارداد و اعتبار و توافق افراد با یکدیگر نیستند، بلکه دارای منشاء انتزاع حقیقی میباشند و تمام قواعد و قوانین حاکم بر منشاء انتزاعشان بر آنها نیز حاکم است.
گزارههای توصیفی که بیانگر دانشها هستند با ضمیمه یک گزاره توصیفکننده یک ضرورت بنیادین در ساختار خلقت یا ساختار انسان، به گزارههای توصیهای که بیانگر ارزشها هستند منتهی میشوند.
در مقام کشف حقایق، ارزشهای خاص افراد نباید دخیل باشند. (اما ارزشهای عام یا بنیادین و ساختاری، بنابه ضرورت ساختاری دخیل هستند)
▫️ مبانی انسانشناسانه:
انسان = موجود متفکر با قابلیت عبور از محدودیتها و اتصال به بینهایت (حیّ متالّه)
انسان، در شبکه هستی، معنادار است.
انسان، قدرت حرکت در شبکه هستی را دارد. (اختیار دارد)
برای هر حرکتی، نیازمند تنظیم ابعاد و سطوح خود با دیگر موجودات در شبکه هستی است. (مقید به ساختار و قوانین است و اختیار محض ندارد.)
انسان موجودی است با ظرفیت منطقی بودن و خیرطلبی، به همراه ظرفیت هواپرستی و شرّرسانی.
انسان قدرت ایجاد تغییر در امور و حوادث و نتایج را در محدوده ساختارهای قابل انعطاف هستی دارد.
انسان وجدان دارد و حقیقی بودن و خیر بودن برخی امور برای او قابل انکار درونی نیست و بههمین دلیل نمیتواند به فضای «نسبت مطلق» تکیه کند.
انسان بر اساس محاسبه نفع و ضرر تصمیمگیری میکند.
این نفع و ضرر فقط منحصر در عالم حسی فردیِ او نیست و برآیند نفع و ضرر در کل شبکه هستی در امتداد ابدیت باید محاسبه شود.
▫️ مبانی جامعهشناسانه:
جامعه یعنی همزیستی تعدادی از خانوادهها یا افراد که منجر به شکلگیری تعاملات حقوقی، مالی، انضباطی و مدیریتی، فرهنگی و ارزشی شود.
شکلگیری جامعه تابعی از شکلگیری ساختارهای ارتباطی است.
جامعه دارای ماهیت مستقل از افرادش نیست اما دارای هویت مستقل منتزع از افرادش میباشد و بههمین دلیل ارزش افزوده بر هویت فردی افراد دارد و سبب ایجاد تغییر و تحول در زندگی افراد میشود، لذا با متغیر «جامعه» و «هویت جمعی» باید مانند یک متغیر واقعی رفتار کرد و در کشف قوانین و قواعد و ساختارهایش کوشید. (قانونمندی جامعه)
در ارتباط میان اصالت فرد و اصالت جمع، قاعده اولیه «اصالت فردِ در ضمن شبکه هستی» است. یعنی هر فردی حق دارد هر چه میخواهد اِعمال کند بهشرطی که ابدیتش، روحش، محیط و دیگران ضرر نکنند.
در تعارض میان اصالت فرد و جمع، در صورتیکه بقاء جمع غیرمُجرم متوقف بر از بین رفتن فرد باشد، اصالت با جمع است.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ خلاصه مبانی معرفتی| بخش دوم و پایانی.
▫️ مبانی دینشناسانه:
دین، مجموعه گزارههای توصیفی و توصیهای است که دارای منشاء وحیانی است و خطاب به بشر برای زندگی بشر ارائه شده است.
زبان دین، واقعگراست و توصیفهای او کاشف از حقایق هستی می باشند و توصیههای او دارای منشاء انتزاع حقیقی هستند.
زبان دین چند لایه است و مراتب متعددی از معنای مطابق با واقع را در بر دارد.
دین بهصورت حداکثری، نسبت به تمام شؤون زندگی انسان حساسیت نشان داده است و نظر داده است
.
دين، مجموعهيي از عناصر و گزارههاي بهمپيوسته و نظاممند است.
اين عناصر و اجزاء، تابع اهداف دين هستند و هدفگرايی دين، به اين عناصر شكل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين میكند.
اتحاد مبدء پيدايش دين با مبدء پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيتهاست و بر اين اساس، برنامههای دين جلوههايی از معادلات واقعی است و برنامههای دين، مدل كردنِ واقعيتها است.
دين، اهداف و برنامههای خود را اولويتبندی میكند.
دين، برای تعامل با عناصر محيطی خود برنامه دارد.
دين، برای شكلدهی به عناصر محيطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول میبخشد.
دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است.
فهم دین ممکن و ضابطهمند است و رویکرد اکتشافی دارد. (کشف مراد شارع)
فهم دین، بشری و خطاپذیر و قابل اصلاح و ارتقاء است.
نتایج فهم روشمند دین، قابل استناد به دین است. (استناد مشروط به اینکه مخاطب بداند این استناد، استناد علمی است (حجیت)، نه استناد واقعیِ وجودی)
شناخت دين از طريق تحليل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است.
یافتههای قطعی عقل و تجربه بشری، مورد تایید دین هستند اما دینی نیستند (مُبرِز فعل تکوینی الهی و علم الهی در آنها، وحی نیست.)
برنامههای دين، قابليت خود تنظيمی دارد؛ تعادلگرا و تكاملی است.
برنامههای دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق میيابند.
هويت و برنامههای دين را میتوان از منظرِ محرك_ پاسخ مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محركها واكنش نشان میدهد.
گزارههای دين را بايد در عرصه اهداف و اولويتهای آن بررسی كرد.
سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است.
اين خُرده سيستمها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليتها را در سيستم اصلی به عهده دارند.
بخش استراتژيك هر سيستمی از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدانهای نيرو و برآيند بُرداری تشكيل میشود.
تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را بر اساس آن متعادل میكند و محيط درونی خود را ثبات میبخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار میكند.
ميدان نيرو، صافی كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میكند.
برآيند بُرداری، ابزار اندازهگيری نيروها و عوامل علّی و محركهای سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص میشود.
در سيستم دين نيز اين سه مولفه به وضوح وجود دارند:
تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازیای است كه مجموعه گزارههای دين را منسجم و متعادل كرده و موازنههای لازم بين محركها و پاسخها را ايجاد مینمايد.
ميدانهای نيرو در دين، حداقلها و حداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل و حداكثرها، مرزها و حدودی هستند كه بهعنوان صافی جهتدهنده به كليّه ارتباطات ميانگزارهای در عرصه دين و صافه فعاليتها در عرص دينداری عمل میكنند.
برآيند بُرداری در دين، گزارههايی هستند كه سطوح و لايهها و معادلاتِ كلی را بيان میكنند و رابطه بين آنها را تبيين مینمايند. اين گزارهها توسط علمِ قواعدفقه و علمِ اصول فقه به تفصيل تعريف و توصيف شدهاند.
▫️ مبانی تاریخشناسانه:
تاریخ مانند جامعه دارای ماهیت مستقل از جوامع و افراد نیست اما دارای ماهیت مستقل منتزع از افرادش میباشد و بر همین اساس دارای قانونمندی است.
قانونمندی تاریخ = وجود قوانین پایه در ساختار زندگی انسان که فارغ از بُعد زمانی و مکانی، بر جوامع انسانی حاکم است.
▫️ مبانی عرفشناسانه:
عرف = برآیند ادراکات ناخودآگاه دارای ساختار وجودی عمومی (سیستم پایه ذهن و تفکر و احساس و رفتار انسانی) + تمایلات + توهماتی که ذهن براساس تمایلات خلق میکند.
بنابراین «عرف» قانون و ساختارپذیر است و قابل کشف و ضابطهمندی؛ و به همین دلیل قابل ساختهشدن یا تغییر برنامهریزی شده است.
اشتراک عام انسانی در یک امر، نشاندهنده زیرساختی بودن آن در تمام انسانهاست و تغییرناپذیر است و پل ارتباط محتویات نسبی درونی افراد با واقعیات ثابت بیرونی.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ روند ادامه فعالیت کانال.
▫️ ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت مخاطبان محترم؛ با توجه به نقشه محتوایی کانال و اتمام محتوای مربوط به مفاهیم کلیدی و مبانی معرفتی، در ادامه و پیش از شروع مباحث روششناسی:
▫️ فایلهای صوتی برخی از مباحث استاد واسطی که در قالب سخنرانی عمومی و تخصصی انجام شده و میشود تقدیم میشود.
▫️ضمنا جلسات هفتگی ایشان نیز با موضوع اللهشناسی از سر گرفته شده و صوت این جلسات نیز به صورت هفتگی منتشر خواهد شد انشاءالله.
▫️ التماس دعا
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ سخنرانی و تدریس استاد واسطی
▫️ سخنرانی عمومی
▫️ سخنرانی تخصصی
▫️ تفسیر و تدریس
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ سخنرانیهای عمومی استاد واسطی
◽️ یادنامه علامه طهرانی:
▫️ اول و دوم و قدیمی
◽️ شاخصهای انسان رشدیافته:
▫️ اول، دوم و سوم.
◽️ شاخصهای زن رشدیافته:
▫️ اول، دوم و سوم.
◽️ کربلا و واقعیتدرمانی، محرم ۱۴۰۱:
▫️ اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم
◽️ جامعه، معنای زندگی و آینده؛ محرم ۱۴۰۲:
▫️ اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم، یازدهم.
◽️ درس اخلاق جلاءالقلوب:
▫️ اول،
◽️ محفل انس اخلاقی عرفانی:
▫️ اول،
▫️ بهروزرسانی میشود انشاءالله..
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti