2.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقانه
🌹اولین مکالمه تلفنی شهید
لشکری و همسرشان پس
از ۱۸سال دوری و اسارت
♦️به مناسبت ١٩ مرداد ماه
سالروز شهادت سرلشكر
شهید لشگری
✅ @vaslekhooban
#عاشقانه
🔷خواستگاری که اومد،گفت:
💠من چهارتا زن دارم،
اول با سپاه ازدواج کردم،
بعد با جبهه،
بعد با شهادت،
آخرش با تو ...
🔸راوی:همسر شهید
مهدی زین الدین
✅ @vaslekhooban
.
#عاشقانه
❤️دلتنگی...❤️
💠وقتی بابام،درباره مهریه ازم
پرسید،گفتم که:
میخوام سنت شکنی کنم...
مهریهم کلت کمری آقامهدی و
یه جلدقرآن کریم ...!
✅ @vaslekhooban
وصل خوبان
. #عاشقانه ❤️دلتنگی...❤️ 💠وقتی بابام،درباره مهریه ازم پرسید،گفتم که: میخوام سنت شکن
.
#عاشقانه
❤️دلتنگی...❤️
💠وقتی بابام...
درباره مهریه ازم پرسید...
گفتم که میخوام سنت شکنی کنم...
مهریهم کلت کمری آقامهدی و یه جلدقرآن کریم بود...!
از فردای اون روز سادگی زندگی بدون تشریفات...
مهریه،جشن عقد و عروسیمون...
شده بود زبونزد همه مردم و منبرعلمای شهر....
چند ماه بعد ازدواجمون...
بهم گفت:
"میخوام برم جنوب...
تو هم باهام میای...؟"
منم واسه اینکه نزدیکش باشم...
قبول کردم و باهاش رفتم...
تنها چیزی که تو این چند سال زندگی مشترک آزارم میداد...
دلتنگی بود...
وقتی شبا با خستگی میومد خونه...
از فرط خستگی خوابش میبرد...
میشِستم و نگاش ميكردم...
حتی وقتی توخواب پهلو به پهلومیشد،
ميرفتم سمت دیگه میشستم...
و نگاش میکردم...
✅ @vaslekhooban
#عاشقانه
🌺هوای دو نفره🌺
🌹لباسش و كه پوشيد به بچه ها گفت: بچه های خوبی باشين همين جا تو اتاق بازی كنين تا من و مامانتون بريم و برگرديم...
✅ @vaslekhooban
#عاشقانه
🌺هوای دو نفره🌺
🌹لباسش و كه پوشيد به بچه ها گفت: بچه های خوبی باشين همين جا تو اتاق بازی كنين تا من و مامانتون بريم و برگرديم...
با تعجب نگاش كردم گفتم :كجا بريم؟
:بريم حرم دعای وداع و بخونيم و بيايم.
:پس بچه ها چی؟
:بچه ها ميمونن ديگه..يه بارم من و توتنها بريم حرم...
مكث نكردم سريع آماده شدم.كوچه خلوت بودچندقدم كه رفتيم آروم دستامو گرفت.
گفتم: عه!...زشته...
گفت: ولش كن بابا يه بارم حرف دلمونو گوش بديم.!
تو كل مسير سرم و بالا نميكردم كه مبادا با كسي چشم تو چشم بشم و خجالت بكشم.نزديك حرم كه رسيديم ديدم راهشو كج كرد به طرف بازار!گفتم :مگه نميخای بريم حرم؟
گفت :چرا ولی اول يه بازار بريم يه چيز واسه خودت بخر...
بازار شلوغ بود منم بخاطر اينكه حرفش و زمين نندازم، يه روسری گرفتم و يه چادر نماز گل گلی هم واسه فاطمه
رفتيم حرم. تو همون حياط صحن رضوی نشستيم.كلی ازم عكس انداخت،كلی ازش عكس انداختم..دعا خونديم و...
اين شد آخرين باری كه آقا محمد به حرم مشرف شدند.
به اين ميگن هوای دونفره...
🔷دلنوشته همسر شهيد محمد بلباسی
(دوماه قبل اعزام به سوريه)
✅ @vaslekhooban
#عاشقانه
❤️خصوصی برای همسرم❤️
🔰صفیه، بایستی انشاءالله مرا
ببخشی من نتوانستم همسر
خوبی برایت باشم ولی ...
التماس دعا دارم
مهدی باکری
✅ @vaslekhoo
وصل خوبان
#عاشقانه ❤️خصوصی برای همسرم❤️ 🔰صفیه، بایستی انشاءالله مرا ببخشی من نتوانستم همسر خوب
#عاشقانه
❤️خصوصی برای همسرم❤️
🔰صفیه، بایستی انشاءالله مرا
ببخشی من نتوانستم همسر
خوبی برایت باشم ولی تو
خودت میدانی که من دنبال
چه کار بودم و وقت من در
چه راهی میگذاشت؟و قلبت
قوی باشد برای خدا.
سرنوشت ما دست خداست
فقط باید در راهش بود که
هر چی پیش بیاید از اوست.
امیدوارم در همه حال درطلب
جلب رضایتش باشی و خود
را به او سپرده و شکرگزار
دائمیش باش.
التماس دعا دارم
مهدی باکری
✅ @vaslekhooban