eitaa logo
ادبیات عرب و «علوم عقلی و نقلی»
223 دنبال‌کننده
208 عکس
33 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸 👈صراط الذین انعمت علیم غیر المغضوب علیم والضالین 🌺این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مى‏کند که مورد نعمت الهى واقع شده ‏اند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین 🌺در قرآن نام برخى به عنوان گمراه کننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونیاکان منحرف. 🌺فرق مغضوب و ضالین هر دوی ان ها اهل آتشند اما با توجه به درجه بندی گناهان فرق هایی با هم دارند. مغضوب به کافران و فاسقانی گفته می شود که علاوه بر انحرافشان در راه خدا ، معاند و محارب هستند و در گمراهی دیگران نقش دارند مانند یهود و مشرک و منافق اما ضال به کافر و فاسقس اطلاق می شود که غالبا سر در آخور خود دارند مانند اهل معصیت و ظالمان و کافران 🌲مَغْضُوب : غضب شده 🌲ضال : گمراه 🍂(المغضوب)، اسم مفعول من غضب 🍂(الضالّین)، جمع الضال و هو اسم فاعل من ضلّ یضلّ باب ضرب وزنه فاعل، و أدغمت عین الکلمة فی لامه 🍂(غیر) اسم مفرد مذکّر دائما، قد یکون نعتا و قد یکون أداة استثناء .. 🍂أنعمت فعل ثلاثی مزید باب افعال ماضی مذکر مخاطب ☄ریشه: نعم : نعمت داد ☄معنی: نعمت دادی 🍂عَلَی: حرف جر مبنی علی السکون ، عامل 🍂هُم : اسم ، ضمیر متصل ( مجروری ، منصوبی )جمع مذکر غایب ، مبنی علی السکون ، معرفه 🍂وَ: حرف عطف مبنی علی الفتح، غیر عام 🌻لفظ صرِاطَ بدل است از صِراط اول؛ اَلَّذینَ مضاف الیه است برای صِراطَ؛ اَنعَمتَ فعل؛ ضمیر خطاب فاعل آن عَلَیهِم جار ومجرور و متعلق است به اَنعَمتَ و این جمله فعلیه ، صله است برای اَلّذِینَ. 🌻غَیرِ بدل است از اَلَّذِینَ ؛ اَلمغضُوبِ مضاف الیه غَیرِ است؛ عَلَیهِم جار ومجرور ونایب فاعل است برای مَغضُوبِ؛ واو عاطفه؛ ضالِّینَ معطوف است بر مَغضُوبِ 🌻صِراطَ «بدل، تابع» الَّذِینَ «مضاف الیه مجرور یا در محل جر» أَنْعَمْتَ «فعل ماضی مبنی بر سکون ظاهری» «تاء ضمیر متصل در محل رفع فاعل» عَلَیْهِمْ «حرف جر و اسم مجرور» غَیْرِ «بدل، تابع» الْمَغْضُوبِ «مضاف الیه مجرور یا در محل جر» عَلَیْهِمْ «حرف جر و اسم مجرور» وَ لاَ «واو عطف» «حرف نفی غیر عامل» الضَّالِّینَ «معطوف، تابع» 🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸 👈الإمام عليّ عليه السلام :عِبادَ اللّهِ! إنَّكُم وما تَأمُلُونَ مِن هذِهِ الدُّنيا أثوِياءُ مُؤَجَّلونَ . ☀️سوال : کلمه (عباد) که در اول قرار گرفته باید مرفوع بود نه منصوب علت چیست؟ ☀️جواب : در بعضی مواقع حرف ندا از اول منادا حذف می شود این عبارت (عبادالله) منادای مضاف است 🌻هرگاه يک ترکيب اضافي (مضاف و مضاف‌اليه) را مورد ندا قرار دهيم، منادي مضاف است. 🌻اگر اسم مورد ندا (همان منادي مضاف) معرب بود که «فتحه» مي‌گيرد و منصوب به اعراب ظاهري است. 🌻یا از همه ٔ حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام حذف بجز خود یا چیز دیگری مقدر نشود مانند: یوسف اعرض عن هذا 🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸 🌺تفسیر المیزان : (الم ):اجمالابین حروف مقطعه درسوره هایی که باحروف مقطعه آغازمی شود و بین معنی کلی آن سوره ارتباطی وجود دارد و گفته شده که مراد ازآن دلالت براسماءخدای تعالی است ،والله یعلم . ☀️☀️☀️در باره حروفى که در اوائل بعضى از سوره‏ها آمده است نظریات و وجوهى بیان شده است که أهمّ آنها از اینقرار است: 🌻 1.جز خدا کسى نمیداند 🌻2. نام سوره‏ها نام‏هاى سوره‏هایى است که باین حروف آغاز شده است. 🌻3. اشاره باسم و یا صفتى از خدا 🌻4. حروف پراکنده اسم اعظم‏ 🌻5.سوگندهاى قرآن‏ 🌻6.براى ساکت کردن مردم‏ 🌻7. قرآن از همین حروف است‏ 🔥نکته : در 24 مورد از آغاز سوره هائى که با این حروف شروع شده است ، بلافاصله سخن از قرآن و عظمت آن به میان آمده ، این خود نشان مى دهد که ارتباطى میان این دو، (حروف مقطعه و عظمت قرآن ) موجود است  ☄نکته اعرابی: حروف مقطّعة لا محل لها من الاعراب   👈توضيح : و هذا اعتمادا على أصح الأقوال و أسهلها و أبعدها عن التأویل 🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸 ☄آیت الله مشکینی: این کتاب والا رتبه جای شکی در آن نیست ( تأمل در الفاظ و محتوا و حال آورنده آن تردیدی در حقانیت آن نمی گذارد ) ، مایه هدایت پرهیزکاران است ( آنها که صفات پنجگانه زیر را از طریق فطرت یا دعوت انبیا به دست آورده اند ) . ☄تفسیر المیزان (ذلک الکتاب ):مقصود ازآن کتاب قرآن است ،کتابی که شامل تمام معارف موجود احکام الهی ،ادله عقلی و مواعظ اخلاقی برای هدایت مردم به راه سعادت ایشان به سوی نظام الهی است که تمام شئون انسانی را ارتقاءمی دهد ☄تفسیر راهنما: ذلک الکتب : «ذلک» مبتدا و «الکتاب» خبر آن است. بر این مبنا «ال» در الکتاب براى استغراق صفات است و دلالت بر کمال دارد. ❇️*از امیر المؤمنین مروی است که : متقی کسی است که اگر عمل او را در طبقی نهند و بر جهانیان عرضه کنند ، از آن حیا و شرم ننم ☀️لغت : 👈رَیْب : شک و تردید 👈متقی : خود مهار، پرهیزکار ☀️نکات صرفی: 🍂(ذا) اسم للإشارة، و الألف من أصل الاسم، و فیه حذف بعض حروفه لأن تصغیره ذیّا، فوزنه فع بفتح فسکون، و ألفه منقلبة عن یاء 🍂(ریب)، مصدر راب یریب باب ضرب، وزنه فعل بفتح فسکون. 🍂(هدى)، مصدر سماعی لفعل (هدى) باب ضرب. و فی الکلمة إعلال بالقلب، أصله هدی بیاء فی آخره، لأنک تقول هدیت، جاءت الیاء متحرّکة بعد فتح قلبت ألفا فأعلّت ☀️نکات نحوی: 🌻(ذا) اسم إشارة مبنی على السکون فی محل رفع مبتدأ (اللام) للبعد (الکاف) للخطاب 🌻(الکتاب) بدل من (ذا)، أو عطف بیان تبعه فی الرفع 🌻(لا) نافیة للجنس (ریب) اسم لا مبنی على الفتح فی محل نصب 🌻جملة: «ذلک الکتاب ..» لا محل لها ابتدائیة. 🌸 @vazife110
☄ أُولئِکَ عَلي‏ هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 🌻تفسیر المیزان اولئک علی هدی من ربهم ):هدایت و دلالت همه اش ازناحیه خدای سبحان است واگر به دیگران نسبت داده شودازطریق مجازگویی است ، (و اولئک هم المفلحون ):و فلاح به معنای رستگاری و ظفرمندی است ،لذا متقین حقیقتا از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و رستگار خواهندبود. 🌻تفسیرنمونه جالب اینکه مى گوید:((على هدى من ربهم )) اشاره به اینکه هدایت الهى همچون مرکب راهوارى است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوى رستگارى و سعادت پیش مى روند (زیرا میدانیم کلمه ((على )) معمولا در جائى به کار مى رود که مفهوم تسلط و علو و استیلاء را مى رساند). ☀️لغت : 👈المفلحون: واژه مفلح از ریشه فلاح است و معناى اصلى ماده فلح، چیزى است که لازم آن رهایى از شرور و دستیابى به خیر و صلاح است و با این دو قید از ماده نجات ، ظفر و صلاح امتیاز مى یابد. 👈اولئک : آنان ☀️نحو(ترکیب) : 👈(أولاء)، اسم إشارة مبنیّ على الکسر فی محلّ رفع مبتدأ 👈(الکاف) حرف خطاب 👈(على هدى) جارّ و مجرور متعلّق بمحذوف خبر المبتدأ، و علامة الجرّ الکسرة المقدّرة على الألف للتّعذّر. 👈(من ربّ) جارّ و مجرور متعلّق بمحذوف نعت ل (هدى) 👈(هم) ضمیر فصل لا محلّ له. توضيح : یجوز أن یعرب فی محلّ رفع مبتدأ خبره المفلحون .. و جملة هم المفلحون خبر المبتدأ (أولئک). ☀️صرف(تجزیه)) 👈(أولى)، اسم إشارة یأتی مقصورا و ممدودا (أولاء)، و الواو فی کلیهما زائدة. 👈(المفلحون)، جمع المفلح، اسم فاعل من أفلح 🌸 @vazife110
🌸احکام اسم تفضیل ▫️هر گاه اسم تفضیل با (مِن) استعمال شود همیشه مفرد مذکر آورده می شود،خواه موصوفش مذکر باشد یا مونث،جمع باشد یا مفرد یا تثنیه مانند:هند افضل من عمر،الزیدان افضل من بکر. ▫️گاه (من) با ما بعدش حذف می شود مانند الله اکبر و تقدیر آن چنین است:الله اکبر من ان یوصف. ▫️هر گاه اسم تفضیل با ال استعمال شود،دیگر من همراه آن به کار نمی رود. ▫️اسم تفضیل بنا به عقیده تمامی علماء نحو ضمیر مستتر را رفع می دهد،مانند:زید افضل من عمر که در اینجا افضل به (هو) رفع داده که به زید بر می گردد. 🌸 @vazife110
🌻زیارت جامعه کبیره : 👈سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا 🌲❇️نوع (إِنْ) را مشخص کنید؟ شرطیه است؟ نافیه است؟ یا...؟؟؟ 🌻جواب : 👈ان( مخففه از مثقله ) است ☄نشانه : لام فارقه 🔥🔥🔥لام فارقه لامی است که بر سر خبر ان مخففه می آید تا فرق بگذارد بین ان مخففه و ان نافیه یعنی اگر در خبر(ان)لام امده ، نمی تواند (ان) نافیه باشد 🌸 @vazife110
صحیفه‌ی سجادیه 🍀 و بِقُدْرَتِك أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِك وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. 🍀 و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای. 👈«واو»: استینافیة 👈 جمله «أورد…»: محلّی از اعراب ندارد. (جمله‌ی مستأنفه) 👈جمله «وَجَّهتَه»: محلّی از اعراب ندارد؛ عطف به جمله‌ی «أورد» ☄☄سوال: 🌻جمله مستانفه چه نوع جمله ای است؟ 🌻اعراب جمله مستانفه چیست؟ 🌻جمله ای که بر جمله مستانفه عطف می شود چه نوع اعرابی دارد ؟ ☄☄توضیحات: 🍂"استئناف" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "أنف" و در لغت به معنای آغاز و شروع کردن است.  🍂استئناف در اصطلاح نحو عبارت است از آغاز و شروع کردن کلام با جمله‌ای که یا در ابتدای کلام واقع شده و یا در لفظ جدا و مستقل از کلام سابق است واو: این حرف از ادات استئناف بوده که در کتاب‌های نحوی به کاربردهای دیگر آن در غیر استئناف اشاره شده است. از نشانه‌های "واو" استئنافیه آن است که در اثنای کلام آمده و در صورت حذف آن، معنای کلام تغییری نمی‌کند 🌸 @vazife110
اصول کافی : ☘عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: يَوْمُ اَلْأَضْحَى فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي يُصَامُ فِيهِ وَ يَوْمُ اَلْعَاشُورَاءِ فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي يُفْطَرُ فِيهِ . الکافي ج ۴، ص ۵۴۷ الجزء الرابع كِتَابُ اَلْحَجِّ بَابُ اَلنَّوَادِرِ. 🍂توجه : این روایت است و عاشوراء الف و لام گرفته است ☄☄اشکال : العاشوراء چون معرفه است «ال» بر سر آن وارد نمی‌شود ( علم شده برای روز دهم ماه محرم) ☄الف و لام برای زینت است و هیچ کاری ندارد مگر اینکه مدخول خودش را مزین کند.  🌲مثلا الحسن و الحسین از این قبیل هستند. الف و لام در این گونه موارد نمی تواند برای تعریف باشد زیرا مدخول آنها علم و معرفه می باشد. 🌲مثال دیگر :ان کان کالخلیل فکالخلیل در صمدیه 🌸نکته: الف و لام همه جا نمی تواند زینت باشد بلکه فقط در مورد اعلام می تواند برای زینت باشد.  🌸ایت ا... مکارم شیرازی می فرمایند : استاد ما، عبارت معروف (صمدیه) ☄(والمبرّد ان کان کالخلیل فکالخلیل والاّ فکیونس والاّ فکالبدل) را از من سؤال کرد و سفارش کرد آن را حل کنم، من صمدیّه را از میان کتابهاى جامع المقدّمات تا آن روز نخوانده بودم در حالى که از پیچیده ترین کتابهاى جامع المقدّمات است، تصمیم گرفتم آن را با مطالعه حل کنم، در مدّت «سی وشش ساعت» یعنى کمتر از دو شبانه روز، تمام آن را مطالعه و جواب سؤال استاد را تهیّه کرده و براى ایشان بیان کردم و ایشان تعجّب کرد و مرا تشویق نمود. 🌸 @vazife110
🌻" إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ(بقره/6) 🌸آیت الله مشکینی: بی تردید کسانی که کفر ورزیدند ( و بر کفر خود اصرار دارند ) بر آنها یکسان است چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی ایمان نخواهند آورد. ☄لغت : 🌸اَنذَرتَ(نَذر) : بیم دادی،هشداردادی لَم تُنذِر : هشدار ندادی 🌸سَواء : یکسان،برابر ☄نکات صرفی: 🍂(الذین) اسم موصول، جمع الذی- على رأی ابن یعیش- و (ال) فیه زائدة لازمة 🍂أَنْذَرْتَ فعل ماضی مفرد مذکر مخاطب ثلاثی مزید از باب إفعال است و متعدّی می باشد. 🍂لَمْ تُنْذِرْ : وقتی "لم" بر سر فعل مضارع می آید آنرا مجزوم نموده ، معنای آن را هم به ماضی منفی تبدیل می کند.(إنذار نکردی) 🍂(سواء)، مصدر؛ فیه إبدال حرف العلّة بعد الألف همزة، و أصله سوای ☄نکات نحوی : 🌲(إنّ) حرف مشبّه بالفعل للتوکید ینصب المبتدأ و یرفع الخبر 🌲(الذین) اسم موصول مبنی على الفتح فی محلّ نصب اسم إنّ 🌲(سواء) خبر مقدّم مرفوع و المصدر المؤول (أ أنذرتهم) مبتدأی موخر 🌸 @vazife110
☀️☀️الحمدلله رب العالمین.ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین.لاسیما بقیة الله فی الأرضین. 🌟اعراب بقیه ا... چیست؟ 🌸اعراب اسم پس از «لا سِیَّما» اسمی که پس از «ولا سیّما» قرار می‌گیرد، دو حالت دارد: یا اسمی نکره و یا اسمی معرفه است. 👈الف) هنگامی که اسم پس از «لا سِیَّما» نکره باشد. «أحِبُّ الطُّلاّبَ ولا سِیَّما طالبٍ یَدرُسُ جَیِّداً.» به ترتیب اولویت می‌توان اسم بعد از سیما را مجرور، مرفوع یا منصوب کرد؛ مجرور:«ما»: زائدةٌ و اسم بعد از آن مضاف الیه است مرفوع:«ما»: اسمُ مَوصول و اسم بعد از آن خبر برای مبتدای محذوف است . منصوب:«ما»: زائدةٌ کافّةٌ و اسم بعد از آن تمییز برای سیّ می باشد . 👈ب) هنگامی که اسم پس از «لا سِیَّما» معرفه باشد. «أحِبُّ الطُّلاّبَ ولا سِیَّما عليٍّ.» می‌توان آن را مجرور یا مرفوع کرد و نصب آن جایز نیست. نکته : نصب جایز نیست چون نصب به خاطر تمییز است و تمییز هم نکره است نه معرفه 🌻🌻کثرت به کارگیری "و لاسیّما"در کلام، سبب تصرفاتی در لفظ آن شده است. این تصرفات که در کلام مانعی از آن‌ها نیست بر پنج گونه‌اند: ۱. تخفیف "یاء" (و لاسیما) ۲. حذف "واو" (لاسیّما) ۳. حذف "واو" و تخفیف "یاء" (لاسیما) ۴. حذف "واو" و "لا" (سیّما) ۵. حذف "واو" و "لا"و تخفیف "یاء" (سیما) 🌸 @vazife110
🌺خَتَمَ اللَّهُ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلي‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلي‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ(7 / بقره) ☄تفسیر المیزان: ( ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه ):(خداوندبر دلهای آنها مهر زده است و بر گوشها و چشمهای آنان پرده ای است )، خداوندمهر زدن به قلب را به خودش نسبت داده است و پرده و غشاوه بر چشم و گوش رابه خود آنها نسبت داده است .پس یک بار کفر ازناحیه خود آنهاست که حجابی دارند که حق را نمی بینند ویک بار خداوند برای مجازاتشان بردلهای آنها مهر زده ، بخاطر کفر و گناهکاری و فسق آنان .لذا اعمال کفار بین دوحجاب قرار دارد،یکی ازناحیه خودشان و دیگری ازناحیه پروردگارشان و دیگرآنکه کفر هم مانند ایمان دارای مراتب شدت وضعف است که هریک آثار متفاوتی دارد،(و لهم عذاب عظیم)(و برای آنان عذابی بزرگ است )،به سبب اعمالشان و به سبب اینکه فیض الهی رارد کرده وانکار نموده اند برای آنها عذاب بزرگی می باشد. 🌻لغات : 👈خَتَمَ اللهُ : خدا بر دلها وگوش هایشان مهر نهاد 👈غِشاوَة : پرده،حجاب 👈سَمع : شنیدن،شنوایی و به معنای گوش نیز می آید 🌻نکات صرفی: 👈قلوب : اسم مشتق - مذکر مجازی - ثلاثی مزید - جمع مکسّر - اصل : ق ل ب 👈سمع : اسم جامد - مذکر مجازی - ثلاثی مجرد - مفرد - اصل : س م ع 👈غشاوة : اسم مشتق - مؤنث مجازی - ثلاثی مزید - مفرد - اصل : غ ش و 🌻نکات نحوی 👈عَلى «حرف جر(محلی از اعراب ندارد)» 👈أَبْصارِهِمْ «اسم مجرور یا در محل جر» «هاء ضمیر متصلی است در محل جر و مضاف الیه است» «خبر مقدم » 👈غِشاوَةٌ «مبتدای مؤخر» 🍂نکته : جمله (وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ) ، عطف بر جمله مقدم است و به اصطلاح عطف جمله بر جمله است 🌸 @vazife110