eitaa logo
ولایت(سه شنبه)
427 دنبال‌کننده
589 عکس
273 ویدیو
28 فایل
اعلام جلسات کلاس مباحث ولایت
مشاهده در ایتا
دانلود
ضرورت حرکت جبهه‌ای در راستای مشارکت حداکثری همراه با تبیین برنامه‌های میدانی.mp3
10.83M
🔊 🔹نشست انتخاباتی با موضوع: ضرورت در راستای همراه با تبیین ⏰ پنج‌شنبه ۱۴۰۰/۰۲/۳۰ 🔸با گوش دادن به این صوت می توانید اهمیت مردم در انتخابات را دریابید. 🔹این صوت حاوی پیشنهادهای است. ✔️ 💢اینجا رسانه گفتمان انقلاب اسلامی است🔻 https://eitaa.com/rasaneh_enqelab
بسم الله الرحمن الرحیم جلسه روز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ الرعد ... إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ .... ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺘﻲ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺑﻠﺎ ، ﻧﻜﺒﺖ ، ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ] ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ] ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ .(١١) در جامعه ما مرسوم هست که "ما بانفس" خود را تغییر نمی دهیم(عیوب وخطاهای خود را برطرف نمیکنیم) و با مشکلات و سختیها و موقعیتهایی که در آنها قرار داریم کنار می آییم ؛ اما دوست داریم دست دیگران را بگیریم و آنها را یاری کنیم . قرآن کریم می فرماید که "ما بانفس" خود را نخواستی تغییر بدهی و اگر تغییر می دادی ، "ما بقوم" زندگی شما ودیگران و حوائج و بیماریها را شفا می دادیم.(همه چیز را تغییر می دادیم) ما به جای اینکه خودمان را بفهمیم، ابتدا دیگران را می فهمیم و این بسیار صدمه آور است. افرادی که سالیان سال در این زمینه فعالیت و خدمات داشتند، وقتی کلاس مباحث ولایت را شرکت می کنند ، به هیچ عنوان نمی توانند با خود کنار بیایند . مثال : بنده بالغ بر هفده سال در حوزه طلبه بودم . در دوران طلبگی که برای تبلیغ به مناطق مختلف می رفتیم ، گمانم این بود که می توانیم مردم را هدایت و زمینه ساز بهشتی شدن افراد را فراهم‌ کنیم . زمانی که به کلاسهای مباحث ولایت رفتم ، استاد از این فعالیتها منع کردند . اگر فکر کنیم که دیگران با عمل ما هدایت می شوند ، این امر توهمات ماست . بنده برای برگزاری این کلاسها از طرف استادم موظف هستم و بر من واجب کرده اند و یقین هم دارم و بعد از فوت مرحوم حاج خانم توفیقی هم که به خواب آمدند این امر برایم قطعیت یافت. ایشان در خواب دقیقا فرمایش استادم را گفته بودند که که گمان نکنید بحثی را در کلاس مطرح می کنند ، دیگران یاد می گیرند ، دیگران خودشان بلدند و هر فرد هر مقدار عمل کرده باشه به همان میزان از مباحث بهره مند می شود . و اگر فردی عمل نکرده باشد ، هر مطلبی هم که در کلاس بشنود ، دست او گرفته نمی شود. بارها برای خودم‌پیش آمده که در سخنرانی استادی حضور داشته ام و با فردی که از طریق غیر حضوری و مجازی همان سخنرانی را دریافت کرده هم کلام شدم ، جمله ای را از سخنرانی مطرح کردند که من در جلسه حضوری اصلا متوجه آن کلام‌نشده ام . عزیزان هر فردی باید به باطن خودش توجه کند و سعی کنیم خودمان را بفهمیم . خودمان در شرایط زندگی خود مانده ایم و فردای قیامت هم باز خودمان مانده ایم . هر کسی خیلی سعی می کند که دستی از دیگران بگیرد و با توجه به این فراز "اجرکم عندالله " در تلاش برای امور دیگران باشد و اینها اصلا ارزشی ندارد و برای انسان هیچ چیزی را به همراه ندارد . اساتید بنده هم بعد از سالیان درس در حوزه بنده را از تبلیغ منع کردند. روایت داریم که اگر به آنچه آموختی عمل کنی خدا به تو می آموزد آنچه را که نمیدانی. عزیزان من با حضور در مباحث کلاس ولایت ، آموزه های دینی شما تغییر می کند و باید بتوانی این تغییرات را بپذیریدو ضخامت به خرج ندهید و اصرار و پافشاری روی خواسته های گذشته و رفتارهای قبلی خود نداشته باشید. اگر مطلبی به من رسید و توجه نکردم مصداق "و هم معرضون" هستم.
از نکات اعجاز قرآن این هست که رو به همه مردم و در تمام زمانها جاری است و صرفاخاص مردم عصر نبوی نیست. به عنوان مثال :سوره کافرون فقط رو به امت آن زمان نبوده است . بنده رو به فرزندان خودم هم زمانی که خواسته ای دارند و از راهی که باب میل خودشان هست می خواهند به آن برسند ، میگویم که این راهش نیست و مسیر این استغفاریه که باید قبول کنی و شما نمی خواهی بپذیری و بنده هم "لا اعبد ما تعبدون" . مثال: اگر یک ماه مبارک رمضان را در کلاس حضور نداشتی و الان توقع داری که مباحث گره کارت رو باز کنه؛ عرض بنده این است که یک ماه مبارک روزه گرفتی و در پی دین خودت بودی( دین خودت:مثلا در پی افطار و سحر به دیگران بودی ) حالا بعد از ماه مبارک آمدی ببینی از چه راهی مشکلاتت حل می شود؟! اگر از عزیزی درخواست می کنم که در کلاس حضور داشته باشند و به سوالات شما پاسخ دهند ، عزیزان حق ندارید مشکلات زندگی خود را برای او تعریف کنید و دنبال راه حل باشید . مباحث ولایت مخالف صددرصد این هست که کسی به دیگران شرح جزییات زندگیش را داشته باشد . هیچ فردی حتی اساتید بنده هم نمی دانند که دیگری باید در زندگی خودش چه عملکردی داشته باشد. مباحث ولایت استاد ندارد به این دلیل که استاد همان فردی است که شنونده هست . شنونده با شنیدن مباحث خودش باید نسخه زندگیش را بفهمد نه فرد گوینده . هر راه حلی که گوینده ارائه دهد غلط هست . هیچ فردی نمی تواند تمام زندگیش را برای دیگری بازگو کند؛ اما کل زندگیش را خودش می فهمد . مثال: جوانی بود از گروه های ابتدایی کلاس ما ، تقریبا ۲۰ سال پیش ، خیلی بیقرار و بی تاب از رفتار و اخلاق همسرش بود. و من هم کاملا متوجه این امر شده بودم که ایشان اذیت می شوند . یکبار مشاهده کردم که وقتی این جوان برای کاری درب منزل ما آمد ، تلفن منزل را گرفت و با همسرش تماس گرفت که من منزل خانم اسدی هستم و بعد از اینجا هم ، مکان دیگری که قرار است بروم ، از انجا هم با شما تماس میگیرم.(گزارش لحظه به لحظه حضورش در هر مکانی را به همسر می داد) . بنده احساس کردم که چقدر این همسر ، خانمش را اذیت می کند. به قدری ناسازگاری و آزار و اذیت این‌مرد ادامه داشت که یک روز این خانم از منزل پدرش تماس گرفت که من خانه را ترک کردم و تحمل آن شرایط را ندارم. بنده هم تایید کردم که خوب واقعا شرایط سختی داشتی. چند روز بعد از ماندن در منزل پدرش، مجدد با بنده تماس گرفت که بنده اشتباه کردم منزل پدرم آمدم و شما دعا کنید همسرم دنبال بنده بیایند. علت را که جویا شدم گفتند که من و همسرم از زمان مجردی در یک محل ساکن بودیم (همسایه) و بنده در زمان‌تجرد با افراد نامحرم ارتباط داشتم و علت مراقبت همسرم از بنده همین امر است. عزیز من اگر ایشان این جمله را نمی گفت ، بنده اصلا نمی توانستم علت این رفتارهای آزاردهنده مرد را بفهمم . هیچ فردی دیگری را نمی فهمد . از عزیزان کلاس هم تقاضا دارم فقط از مباحث سوال کنید وبرای کسی شرح زندگیتان نداشته باشید . هیچ فردی نمی تواند شرح کامل زندگی خود را داشته باشد و حتی اگر کامل هم عنوان کند دیگری قادر به درک او نیست و اگر هم او را درک کند پاسخی که می دهد پاسخ صحیحی نخواهد بود.
استاد بنده به هیچ عنوان اجازه نمی دادند که راجع به امور زندگی خود از ایشان سوال کنیم. اگر هم در مضیقه بودیم و سوالی می پرسیدیم ایشان که استاد بودند می گفتند که هر فرد خودش باید بفهمد در زندگی چگونه رفتار کند. مثال: سالیان قبل که سال اول حضورم در مباحث ولایت بود، در منزلی مستاجر بودیم . سابقا منازل اینگونه بود که حیاطی وجود داشت و در حیاط سرویس بهداشتی قرار داشت و همه مشترک استفاده می کردند. صاحب خانه نسبت به اطفالش سهل انگاری می کرد و زمان نیاز به سرویس به آنها میگفت کنار حیاط کار خود را انجام دهند . بنده هم در تردید بودم که آیا این حیاط حکم پاکی دارد یا با این رفتار کودکان محکوم به نجاست است. استاد که اجازه پرسش نمی دادند و مساله من هم شرعی بود . زمانی نزدیک ایام نوروز ، همسرم به تقاضای خواهرانم برایشان بلیط قطار برای مشهد گرفتند و به بنده هم گفتند که امکان رفتن ما به مشهد هست به این دلیل که فضای خالی مناسب وجود دارد بنده هم بسیار از این امر استقبال کردم . آن ایام هم زمان با بارداری فرزند دومم بود. فشار صاحبخانه و مستاجران دیگر و کلی فشار و سختی دیگر هم داشتم . زمانی که بلیطها را درب منزل خواهرم بردیم و بیان کردم که ما هم امکان حضور داریم ، ایشان به علت بارداری مرا از این سفر نهی کردند . بنده هم بسیار ناراحت بودم و درگیر مشکلات فراوان ، شب در خواب دیدم که آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام کاغذی برای بنده فرستادند که در آن نوشته شده که اگر قرار بود به مشهد بیایی چه خواسته ای داشتی که الان دلت شکسته؟ بنده هم پایین کاغذ نوشتم که مشکلاتم زیاد است اما این مساله فقهی برایم پیش آمده که آیا این حیاط منزل ما پاک است؟ بلافاصله جواب سوالم زیر کاغذ نوشته شد که آیا حیف نیست که خود را به این مسائل مشغول می کنی ؟ عین نجاست را که ندیدی ؟ پس حیاط محکوم به پاکی است. متوجه شدم که به هیچ یک از اعمال این صاحبخانه و مستاجر نباید فکرم مشغول باشد . در واقع نباید ذهن مشغول رفتارهای دیگران باشد . عزیزان من آنچه سبب لطمه به ما می شود ، تفکر به دیگران است . مثلا دنبال این هستیم که ببینیم امروز چه امری ثواب دارد ؟ مثلا خیاطی کردن و دوختن ماسک ، زندگی خود را کنار بگذارم و از امورات زندگی خود غافل شوم. (البته عزیزانی داشتیم که خوب در این امور درخشیدند و ضمن توجه کامل به زندگی خود از وقت اضافه خود صرف این امور کردند ) . عزیزان من ما یا دنبال ثواب می گردیم وبا توجه به ایه "قو انفسکم و اهلیکم نارا" انفس ( خود واهل خانواده) خود را رها می کنیم و یا دنبال رفتارها و اشتباهات دیگران هستیم. (مثلا این چه اخلاقی است که فلانی دارد یا هر چه به او محبت می کنم باز ایجاد فتنه می کند) عزیز من چرا به دیگری توجه می کنی؟
بنده در خواب سوال خود را در آن کاغذ نوشتم و همانجا نوشته شد که حیف نیست ذهنت را مشغول دیگران می کنی ؟ ذهن فقط باید مشغول خود باشد . (من در این دنیا چه می کنم؟ چکاره هستم؟ ) اگر ذهن مشغول خودم شد و واجباتم را فهمیدم و ترک محرماتم را درک کردم و رفتارهای خودم را متوجه شدم ، بعد از اصلاح امور خودم، به دیگران بپردازم و مثلا به دست آنها افطار و سحر برسانم . (البته این افطار و سحری دادن مثال هست ، برخی کلاس داریها و ارشاد به دین و فعالیتهای دیگر می کنند ) بحث امروز تا به اینجا : هر مقدار از خود غفلت کنیم چه مشغول ثواب و پاداش باشیم و چه مشغول اشتباهات دیگران ، اشتباه هست. در سوره انبیاء احوالات انبیای مختلف بیان شده است . قبل از شرح حال انبیاء ذکر شده که هر لحظه اعمال شما به خودتان عرضه می شود و باطن خودتان آینده شما می شود . بفهمید و غفلت نکنید. مثال : اگر من در زندگی سختی و مشکلی دارم ، خدا برای من خواسته که مثلا خانه نداشته باشم و هر تلاشی کردیم نتوانستیم خانه دار شویم . پس حالا متوجه دیگران شوم و سایر مستاجرین را یاری کنم؟ خیر اگر برای خودت نتوانستی ، برای دیگران تلاش نکن . قرآن کریم می فرماید از خودت غفلت نکن . سوره أنبياء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ [ ﻫﻨﮕﺎم ] ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ [ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ] ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ [ ﻓﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ] ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ [ ﺍﺯ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﻌﺎﺩ ] ﺭﻭﻱ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ .(١) (واو) در زبان عربی چندین معنا دارد که در این ایه واو حالیه است. اگر کلمه "معرضون" ذکر نشده بود ، آیه اینگونه معنا می شد که افراد در غفلتند و نفهمیدند و متوجه نشدند که حسابشون به آنها عرضه می شه . با بیان " معرضون" در واقع عنوان می شود که اعراض و رویگردانی داشتند. در واقع به این معنا که هر لحظه فهمیدند حسابشان را به آنها عرضه می کنیم و فهمیدند که حسابشون نزدیک شده به آنها و متوجه شدند که اشتباه می کنند در حالی که در غفلت خودشان هستند و دوست دارند که اعراض کنند. ما گمانمان این است که فردی که کاری را انجام می دهد نمی فهمد که اشتباه است . همه متوجه اشتباهشان هستند . مثال پرواضح: قشر عظیمی از مملکت ما جوانهای نخبه هستند و علیرغم اینکه می توانند در کشور خود خدمات علمی داشته باشند به کشورهای خارجی برای ادامه تحصیل و کار و زندگی سفر می کنند .
یکی از این عزیزان از اقوام‌ بسیار متمول ما هستند که دختر آنها برای تحصیل به آلمان رفته است و بسیار به این امر مفتخرند و این افتخار را صرفا متعلق به خانواده خود می دانند . در تصاویری که مادر این دختر ، در موبایل از دخترش به من نشان می داد ، محل اقامت این دختر در حد یک انباری کوچک بود که نظافت و رنگ آنجا را هم این دختر به عهده داشت. وقتی علت این نوع زندگی را از این مادر پرسیدم گفتند که فرهنگ و رسوم زندگی در آنجا به همینگونه است. در هفته گذشته عزیزی که به محل اقامتش افتخار می کرد ، و همسرش هم دکترا گرفته ، اذعان داشت که منزلش ۳۹ متر می باشد. نیازمندان ما در ایران منازلشان این متراژ را دارد. چرا به زندگی در آنجا مفتخرید؟ آیا حاضرید با این متراژ در ایران زندگی کنید؟ خیر ایران که نه "معرضون " افرادی هستند که زندگی در خارج از ایران را افتخار می دانند. خارج از ایران مگر چه خبر است؟ سیاهچاله هایی با متراژ کم را خودشان باید رنگ و لعاب دهند و اقامت کنند."فی غفله معرضون" عزیزی داریم که بالغ بر ۶۰ سال هست در آمریکا زندگی می کنند (از دوستان) همسرشان پروفسور سازنده اتم هستند . در سطح زندگی بسیار فقیرانه زندگی می کنند . اما در کشور آمریکا برای ترددشان هواپیمای خصوصی قرار دادند که سفرهای ایشان را کنترل کنند و مانع از آمدنش به ایران شوند. از خانم ایشان علت سر کار رفتنش را پرسیدم. گفتند که فرهنگ اینجا حکم می کند . حتی والدین بعد از اتمام تحصیلات وظیفه اداره امور فرزندان را ندارند و خود فرزند باید مخارجش را تامین کند. عکس فرزندانشان را نشان دادند در نهایت فقر زندگی می کنند. در ایران والدین افتخار می کنند که اداره مایحتاج فرزند را تا بزرگسالی داشته باشند و حتی بعد از ازدواج هم کمک آنها باشند. فرهنگ حاکم بر خارج از ایران فرهنگی فقیرانه و نهایت ذلت هست. در آنجا در نهایت فقر و گرسنگی کار می کنند ایرادی ندارد و اما در ایران با همان شرایط حقوقی و منزل متراژ پایین پذیرش کار نمی کنند. در ایران زیورآلات خانمها بسیار زیاد هست در حالی که دخترخانمی که در آلمان ازدواج کردند حلقه را در آنجا رسم‌نمی دانند و به علت گرانی گل فقط یک شاخه گل هدیه می کنند . مادر ایشان پذیرایی عروسی را که توسط خود کشور انجام شده بود فقط کیک و ساندیس عنوان می کرد. چقدر باید انسان در نهایت ذلت باشد که زندگی در آنجا را افتخار بداند و در واقع این دید آخرین قسمت نادانی و فقر فهمیدن است. تامین مایحتاج و خوراک به راحتی و داشتن زیورآلات را رها می کنند و به زندگی در آنجا را هنر می دانند . اینها مثالهایی است که بفهمیم در آنجا چه خبر است . همسر یک پروفسور هم باید کار کند تا اقل زندگیش را داشته باشد . "اقترب للناس" هر لحظه حسابمان را کف دستمان قرار می دهند و ما در غفلت و اعراض هستیم و رویگردانی می کنیم در حالی که می فهمیم و می دانیم و چشمانمان باز هست و میبینیم و دوست داریم اعراض کنیم.
الأنبياء مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﻫﻴﭻ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻭ ﭘﻨﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﮔﺮم ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ [ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ](٢) ذکر و یادآوری جدید هر چند اندک که به آنها می رسد به بازیچه مشغول می شوند. کودکی که مشغول بازی هست بارها او را صدا کنیم برای مثلا غذا خوردن ، مشغول بازی هست و می شنود اما بی توجهی می کند . (واو حالیه) الأنبياء لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ [ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺎﺩﻱ ، ﺧﻮﺷﮕﺬﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﻣﻌﺼﻴﺖ ] ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺘﻢ ﭘﻴﺸﻪ ﺍﻧﺪ ﺭﺍﺯﮔﻮﻳﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ [ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ] ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺸﺮﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎﺳﺖ ؟ ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻭﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭﺁﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺳِﺤﺮ ﻣﻰ ﺭﻭﻳﺪ؟ !(٣) آقا بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چرا در پس پرده غیبتند؟ به این دلیل که اگر ظاهر شوند همان رفتاری که با یازده امام قبلی شد با ایشان هم می شود. ما دوست داریم ایشان در پرده غیبت باشند و ما همان فردی که بودیم باشیم. هر فردی بعد از ماه مبارک اگر خواهان این است که عیدی عید فطرش ظهور آقا باشد ، در اولین بحث ماه مبارک اشاره شد که باید اجازه دهیم آقا در قلب ما حاضر شوند که ظهورشان در بیرون هم رخ دهد. هر فرد باید اجازه دهد که آقا در قلبش حاضر شود. آقا چگونه ظهور می یابند؟ با استغفاری که تبدیل به شکر شود و نه استغفار تنها. در سطح زندگی اگر مشکلی هست ، کنار آمدن با ان مشکل و اکتفا به استغفار لفظی ، استغفار حقیقی نیست بلکه استغفار یعنی فهم خطاهایی که متجر به این مشکل شد . آن مشکل برای من هست و خودم ایجاد کردم. (لاهیه قلوبهم یعنی قلب به لهویات مشغوله) آنچه که در محیط زیست و جامعه و دنیای ما قرار دارد فقط ساخته و پرداخته عمل خودمان می باشد و خواسته ما بوده که پیش روی ما قرار می گیرد. خود را می بینیم و اعراض می کنیم . (هر فرد باید بفهمد چند درصد می پذیرد که آنچه در عالم هست خواسته خودم بوده) مثال: در ایام نوروز به همراه یکی از عزیزان در راه بازگشت از منزل یکی از دوستان بودیم . در راه حرف از بیماری کرونا شد و راننده به ما گفت که قبلا مبتلا به کرونا شده و ریه هایش به شدت اذیت شده . بنده یک لحظه به خودم اجازه دادم که به ایشان بگویم اگر سیگار را ترک می کردید برایتان بهتر بود و منظورم این بود که در کرونا هم کمتر اذیت می شدیدچون دود سیگار در ریه هم هست و ایشان چیزی نگفتند. (در میدان فرمانداری بودیم که این کلام را گفتم) تا از میدان فرمانداری به منزلمان رسیدیم آقای راننده به بنده گفتند که شما هم اگر کلاسهایتان را کنار بگذارید راحت می شوید . در لحظه اول شیطان انسان را وسوسه می کند که از کجا متوجه کلاسهای من شده و چه حقی داشته این مطلب را عنوان کند و به ایشان چه ربطی داشته؟ در همین افکار خداوند متعال یادم آورد که تو به این راننده چیزی نگفته بودی؟ با اینکه به راننده گفتم که کلاسهای من که صدمه ای ندارد و اموات و شهدا رو با این کلاس یاد می کنیم . در منزل با خودم در ستیز بودم که به همسرم بگویم چه کسی جریان کلاس من را به این راننده گفته ؟ خداوند متعال به من فرمود که مقصر خودت هستی که در سیگار کشیدن او دخالت کردی ، اگر نمی گفتی او هم به تو نمی گفت که کلاست را ترک کن. وابستگی تو به کلاست چگونه است ؟ او هم سالیان سال به این سیگار وابستگی دارد . بحث امر به معروف و نهی از منکر هشت شرط دارد که شرط اول آن احتمال اثر در طرف مقابل است. این فرد پنجاه ساله سیگار را ترک نکرده ایا تا بنده بگویم‌می پذیرد؟ (ما عادت کردیم هر چه به ذهنمان رسید به زبان بیاوریم) این امر به بنده ربطی نداشت. "لاهیه قلوبهم" دوست داریم هر چیزی را بیان کنیم و با دیگران هر برخوردی داشته باشیم و راجع به زندگی دیگران هر فکری داشته باشیم اما دیگران حقی ندارند که در زندگی ما کنجکاوی کنند . عزیز من سرت را درون زندگی خودت بیاور تا بفهمی کسی با زندگی تو کار ندارد بلکه چون تو سرت بیرون از زندگی خودت هست دیگران با تو کار دارند.(قلب مشغول این لهویات است) سوره انبیاء تا انتها مطالعه شود.
سوره طه در این سوره خداوند متعال متذکر می شوند که هر مقدار که متوجه خود باشید متوجه من هستید و هر مقدار متوجه من باشید من هم متوجه شما هستم. اگر خود را رها کنید و مشغول دیگران شوید من به شما کاری ندارم و اگر معترض باشی می گویم که تو هم مرا رها کردی. سوره اشاره به این امر دارد که ذکر خداوند متعال یعنی اینکه اگر متوجه خود باشیم خدا هم متوجه ماست. حدیث داریم که اگر می خواهی بدانی چه مقام و جایگاهی نزد خداوند متعال داری ببین خداوند چه جایگاهی نزد تو دارد. چه نمره ای به او می دهی ؟ همان مقدار هم متقابلا تو نزد خدا جایگاه داری. از ایات ۱۲۰ به بعد قصه حضرت آدم و حوا علیهماالسلام شروع می شود . خداوند متعال به آدم و حوا امر کرده که در بهشت باشند و از آن درخت ممنوعه تناول نکنند. طه فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ ﭘﺲ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻛﺮﺩ ، ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﺁﺩم ! ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﻭ ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻬﻨﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ، ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻢ ؟(١٢٠) شیطان آدم و حوا را وسوسه می کند وعده "ملک لایبلی" که ابدا از بین نمی رود و "شجره خلد" را می دهد. عزیزان من بسیار بسیار پیش آمده در سطح زندگی ‌می دانستیم و ندای درونی هم به ما گفته وظیفه ما در آن مقام سکوت کردن است ، مثلا این آقا از راه آمده و در موقعیت اجتماعی فشار زیادی را متحمل می شود و حالا در منزل دو بار پرخاش می کند ، ما رفتار او را بدون علت می پنداریم در حالی که ناشی از فشارهای وارده بر اوست، این فریادهای او که پاسخ ندارد. "فوسوس" شیطان می گوید جواب او را بده . جواب او را می دهیم : طه فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ ﭘﺲ ﻫﺮ ﺩﻭ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ] ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﺁﻥ [ ﺩﺭﺧﺖ ] ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﺮﻣﮕﺎﻫﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮ [ ﺷﺮﻣﮕﺎﻩ ] ﺧﻮﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﻭ ﺁﺩم ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ [ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻘﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ] ﻧﺎﻛﺎم ﻣﺎﻧﺪ .(١٢١) در واقع این گمراهی همان گمراهیهای ما در سطح زندگی است. این موبایلها در دست فرزندان وسوسه است که میخواهی شجره خلد به تو بدهم ؟ از هر جوانی علت توجهش به موبایل را بپرسی توجیه دارد که مثلا راههای درآمدزایی فراوانی در آن هست که در واقع این توجیهات پوچ هست. طه ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﺮﺩ .(١٢٢) قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ [ ﺧﺪﺍ ] ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻣﻴﻦ ]ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺧﻲ ﺩﻳﮕﺮﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﻦ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﻴﺪ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺘﻢ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ ، ﻧﻪ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﻘﺖ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺪ .(١٢٣) جمیعا:یعنی نسلهای آینده تا قیامت "بعضکم لبعض عدو" آدم و حوا وارد زمین شدند و همین خصلت را در اولین کلمه خداوند به انها فرمود . یعنی خصلت آدمی این است که در هر جا قرار بگیرد نسبت به دیگری عداوتی برایش پیش می اید . تمام دختر و پسرهایی که با هم قبل از ازدواج رابطه دوستی دارند و به خانواده ها فشار وارد می کنند برای ازدواج ، به محض ورود به زندگی مشترک از هم‌جدا می شوند. (علیرغم عشق فراوانی که داشتند ، چرا به علت همین عداوت) ما این‌چنین خلق شده ایم که هر فرد نسبت به دیگری شعاعی از عداوت داشته باشد.حتی مادر و دختر هم اینگونه اند. مادر و دختری که عاشقانه کنار هم هستند ، اگر دختر مادرش را اذیت نکند مادر او را شوهر نمی دهد.(البته هم دختر و هم پسر وقتی که مانند میوه درخت رسیدند موقع چیدنشان فرا می رسد )
"فاما یاتینکم منی هدی..." شما از بهشت بیرون بروید و با هم عداوت پیدا می کنید ولی از جانب من خدا به شما هدایت میرسه هر کدام از شما تبعیت کردید از هدایت من گمراه نمی شوید . طه وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻦ [ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ] ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﻨﮓ [ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ] ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ .(١٢٤) هر فردی از ذکر من (نفس خود ، فهم خود،تقوای خود) اعراض کند ، هر فردی از ولایت الله و از ذکر خدا که در حقیقت فهم نفس خودش می باشد دوری کند ، زندگی بسیار تنگی خواهد داشت. روز قیامت هم نابینا محشور می شود. طه قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻪ ﻣﺮﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻛﺮﺩﻱ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ]ﺑﻴﻨﺎ ﺑﻮﺩم ؟(١٢٥) حدیث داریم که هر گونه زندگی کنی همانگونه میمیری و هر گونه بمیری همانگونه محشور می شوی. در قیامت نابینا محشور شوم در حالی که قیامت وحشتناک هم هست . (خدایا چرا مرا نابینا محشور کردی در حالی که در دنیا بینا بودم) طه قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ [ ﺧﺪﺍ ] ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ : ﻫﻤﻴﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻱ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻰ ﺷﻮﻱ .(١٢٦) آیات ما به به شما رسید و فراموش کردی فهمیدی باید چه کنی اما فراموش کردی امروز ما هم تو را فراموش می کنیم . هر کس نفس خودش را و فهم خودش را و هدایت خودش را فراموش کند روز قیامت خداوند متعال به او می گوید ما هم تو را فراموش می کنیم. آیا روز قیامت اینگونه می شود؟ در همین دنیا همینگونه هست. بارها عرض شده که احوالات قیامت در دنیا حاکم هست . اگر در سطح زندگی از همان آشپزی و نظافت منزل و فرزند داری بفهمی که من نیستم و خداوند متعال هست که این امور را انجام می دهد. خداوند متعال رو به رسول الله صلوات الله علیه و آله می فرماید"نحن نرزقک " ای پیامبر ما تو را روزی می دهیم و مردم را ، تو غصه روزی مردم را نخور . ما خانمها فکر می کنیم چه قدر مقتصدیم و با این فشار اقتصادی، با قناعت و درایت و فهم زندگی را پیش می بریم. همین فهم ما آسیب رسان است .
حدیث داریم که در قیامت دری وجود دارد به نام "باب الفرح" یک سری از بهشتیها از این در وارد بهشت می شوند . کسانی که بچه ها را خوشحال کردند و ملاحظه اطفال را داشتند. این به معنای این نیست که برای بچه های دیگران همه جا شکلات ببریم بلکه همین که فرزند خودم را بفهمم . این فرزند نعمتی است که خدا به من عنایت کرده و بسیاری از زندگی ها حسرت داشتن یک فرزند را دارند.برخی بسیار ناشکرند که با این دو سه فرزند ما چه کنیم؟ خداوند رو به رسول الله فرمودند روزی تو مردم را ما می دهیم . ما متوجه نمی شویم که از صدقه سر این بچه ها روزی می خوریم . اگر این مرد فشارها را متحمل می شود برای روزی حلال صدقه سر این فرزندان است‌. باید فرزند را فهمید . وقتی نمی خواهیم او را بفهمیم ، نه فقط در قیامت بلکه در این دنیا خداوند می فرماید : وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ ﻭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺣﻖ ] ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ، ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺧﺮﺕ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ .(١٢٧) مجازات می کنیم کسی را که در نفس خود اسراف کرده و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده است. در دنیا با او اینگونه ایم ، عذاب اخرت سخت تر است . در دنیا هر فردی را بفهمی خدا را می فهمی و خدا هم شما را می فهمد . (هوای هر فردی از طفل صغیر تا شیخ کبیر را داشته باشی) عزیزی از کلاس سه شنبه موردی را عنوان می کردند که پدر و مادری در سن کهولت هستند و فرزندانشان در شمال شهر زندگی می کنند و برای والدین پرستار گرفته اند و خودشان با والدین در ارتباط نیستند. (حتی حاضرند در صورت رضایت والدین آنها را آسایشگاه کهریزک بگذارند ، این فرزندان برای والدین آژانس هم می گیرند که آنها را در طی روز در شهر بچرخانند ) از بین این فرزندان تنها یک پسر به والدینش مرتب سر می زد . اخیرا شنیدم که قبل از ماه مبارک رمضان یک فرزند جوان مجردشان از دنیا رفته است . در ماه مبارک هم جوان متاهلی از این خانواده از دنیا رفت.مشکل پدر و مادر هم حل شد . چون این فرزندان از شمال شهر باید بهشت زهرا سلام الله علیها بروند و در مسیر منزل والدینشان می روند و در کنار آنها هستند."کذلک نجزی من اسرف" عزیزان گمان نکنید در قیامت ما را مجازات می کنند ، این چنین در دنیا ما را مجازات می کنند . چگونه مجازات می کنند؟به انچه در دلهایمان میگذرد. (این والدین تنها بودند جوانی از دست رفت حالا فرزندان نزد والدین می آیند)
"لم یومن بایات ..." لن در عربی نفی ابد می کند و لم ماضی نقلی است . یعنی تا به حال چنین نشده . علت این مجازات ها این است که به ایات رب ما ایمان نیاوردند. عذاب اخرت ما شدیرتر است . در دنیا هم برایش" ابقی "خواهد بود در جان و روح و نفسش . فشار به او وارد می شود و نمی فهمد. دیروز نماز ظهرمی خواندم و به قدری حالم بد بود اصلا از نمازم راضی نبودم که چگونه خواندم. هر چه فکر می کردم علت را متوجه نمی شدم چون نفس "لاهیه قلوبهم" و نفس میخواد توجیه کند. کمی که فکر کردم متوجه شدم که بنده خدایی در قصه هایی که برای کلاس پیش می اید خیلی اذیتم کرده است و از او خیلی حرفها شنیدم . چون دلم به او بد شده بودنمازم مناسب خوانده نشد. دل من نسبت به رفتار و گفتار او نباید بد می شد. این فرد سابقا به گردن ما حق داشته و باید استغفار می کردم . حوالی غروب از ان فرد مجدد پیام آتشینی به من رسید . هر فردی با ما هر برخورد و خواسته و حرفی دارد ، در حقیقت حرفهای درونی ماست. این فردخیلی به ما بد کرده و حقوق ما را ضایع کرده و هر جور خواسته رفتار کرده،روزی بوده که من به او نمره ۲۰ دادم که فقط ایشون فرشته هست و نایاب .خداوند می گوید: روزی می رسه که این فرشته کامل پیامهایی به تو بده که بگی نمی فهمم مردم رو. مجموعه مباحث ماه مبارک و تتمه اش این هست که به دیگران (مثال بچه کوچک زده شد تا بزرگسال و پدر و مادر کهنسال) هر کسی هر گونه برخورد کرد ما یک وظیفه ای داریم و در قبال برخوردش رفتاری کنیم. من هم بعد از پیام آتشین آن فرد خوشحال نشدم و جواب حرف را دادم که خود فرد می فهمه جواب حرفش چیه و از اونها خواستم جنبه شرعی ماجرا رو دقت کنند و من هم ببخشم کل جریان رو اگر دین خدا را قبول دارند باید به جنبه فقهی مساله توجه کنند . اما اگر در دل ناراحت می شدم نماز مغرب و عشاء بنده هم به مشکل می خورد. عزیزان من با افرادی که از خردسال تا کهنسال در ارتباطید اعم از دوست و رفیق و اشنا و فامیل و همسایه رفتار وگفتار همه انها فرآورده های دل ماست. . قرآن کریم فرمود از این بهشت بیرون بروید(اهبطوا) ، برای ما اینجوری برش خورده که وقتی آمدیم روی زمین خدا هر کدام نسبت به دیگری شعاعی از تنش رفتاری داشته باشیم. (بعضکم لبعض عدو) هیچ گاه در هیچ جا گل و بلبل نیست . شما اگر تصور کنید که فلان علامه با همسر آنچنانی و فرزندان اینچنانی کاملا اوضاع ایده آل و گل و بلبل هست ، باید بدانید که ما سختیهای انها را نمی فهمیم . آنها به واسطه معارفی که دارند سختیهایی می کشند . استاد ما فرمودند که علامه ایت الله بروجردی هر سال عید غدیر ولیمه می دادند . سالی بعد از جمع کردن سفره ولیمه به ایشان خبر دادند که فرزند جوانشان در حوض افتاده و مرحوم شده است . ایشان گفته بودند که یعنی ولیمه مرا خدا پذیرفته؟ عزیزان من حرف ایشان را نمی فهمیم . ایشان اندازه معرفت خود این رفتار را داشتند نه اینکه اگر ما پولی گم کردیم گمانمان این باشد که نمازمان پذیرفته شده‌ است. ایشان باید جوانشان را انگونه از دست می دادند و اندازه معرفت هر فردی هر فرد سختی خاص خودش را دارد.
مباحث به اینجا رسیده که هر سختی به ما رسید بفهمم برای چه بوده و چه دلیلی داشته و چه اشتباهی مرتکب شدم که باید آن را ترک کنم. هیچ کجا گل و بلبل نیست و همه زندگیها آسمان یک رنگ هست و همه جا سختی وجود دارد. هر که بامش بیشتر برفش بیشتر. هر فرد پول و ثروت و موقعیت ردیف تری داشته باشد برفش بیشتر است . ما برف او را نمی بینیم . همین فردی که مثال زدم که دخترشان در آلمان هست ، در نهایت ثروت هستند . اما ثروت علیه خودشان به کار رفت. این خانم در بین دیکران به گونه ای برخورد می کند که فرزندانم درخشیدند و دکترا گرفتند . فقط رو به من می گوید که دیدی پول های ما کجا ریخته شد و فرزندانم چه بر سر من آوردند ؟ فرزندان بقیه در ایران مدارج عالی را می گیرند و خوشبخت می شوند و اما من باید به دیدن تصویر فرزندم اکتفا کنم و از انها دور باشم . عزیزان من هر چه از دیگری از خوشبختی و خوش ثروتی و... می بینی ظاهر است. در ابتدای سوره انبیاء بیان شد که نه به پاداش و ثواب اعمال ثواب دار مشغول شو و نه به اعمال و رفتار بد دیگران. آدمی باید با خودش کنار بیاید و بفهمد تمام انچه دیگران با من می کنند فراورده های دل خودم است که این نتیجه را داده و هر فردی تو دلی خود را باید پیدا کند. اگر دل خود را بیابیم همیشه پیدا هستیم و خدا برایمان پیدا می کند و اگر پیدا نکردیم تو دلیهایمان را ، در ان مثال که اقوام بنده گفتند کلاس را تعطیل کن تا راحت باشی اگر از تفضل خدا متوجه نمی شدم که اول من به ایشان ترک سیگار را گفتم و یادم نیامده بود ، ذهنم به این سمت می رفت که چرا این حرف را زده و به او چه ربطی داشته و کی به او گفته و...‌ گم می شدم . عزیزان من گم نشوید ، بینا باشیم تا در قیامت نابینا محشور نشویم . ببینیم آنچه در رفتار و گفتار و برخورد دیگران هست فرآورده دل خودم هست . در جریانی که گفتم فشار رویم بود فقط خدا رو شکر میکردم که بعد از ماه مبارک هست و این حرفها رو شنیدم و اگر حالم بد شود توان خوردن چیزی دارم . خداوند متعال گفت تا بالاترین افقی که گمان نمی کنی حرفهایی به تو می زنند که باید انها را بشنوی. عزیزان من فقط خدا به بنده میرساند که همان فردی که این حرفها را می زند روزی بهترین نمره را از تو گرفته بود. مباحث ولایت می گوید: که در دلت همه باید مساوی باشند و یکی خوب خوب و دیگری بد بد نباشد. همه خوبند و یکسان مانند امواج دریا که طوفان در نقاط مختلف آن پیش می اید . انسانها همینند امروز این فردی که در زندگی من بدی می کند و رفتارها و صدمات دارد روزی خیر عظیم از او به من می رسد . باور کنید از بدترین بدها به ما خیر می رسد. روزی با دیدن افغانیها در کشور ناراحت بودیم. وقتی جوانهای برازنده افغانی سوریه سپر بلای جوانان ایرانی شدند فهمیدیم که هر یک از این افراد افغانی را در کشور می بینیم خانواده شهدا هستند و از برخورد خود پشیمان شدیم. هر خوب خوب روزی بد میشود مگر امثال مقام معظم رهبری و پدر و مادر و همسر که به انسان ولایت دارند . (در غیر این صورت هر خوبی روزی بد می شود.) والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته