ای علی بن یقطین! کفاره خدمت در دربار ظالم، نیکی به برادران دینی است.
سپس به وی فرمود:
تو یک چیز را برای من ضمانت کن! من در مقابل سه چیز را ضمانت میکنم.
اما آنچه تو باید ضمانت کنی این است که هر وقت یکی از دوستان ما به تو مراجعه کرد، هر حاجتی داشت برطرف کنی و برای او احترام و عزت قایل شوی.
و اما آنچه من باید ضامن شوم عبارتند از:
۱. هیچوقت زندانی نشوی.
۲. هرگز با شمشیر دشمن کشته نشوی.
۳. هیچ وقت فقر و تنگدستی نبینی.
ای علی!
هر کس مؤمنی را شاد کند، مرحله اول خدا، مرحله دوم پیغمبر صلی الله علیه و آله و در مرحله سوم همه ما را خوشحال نموده است. [۱]
----------
[۱]: ۶۳. بحار: ج ۴۸، ص ۱۳۶، و ج ۷۵، ص ۳۷۹ با اندکی تفاوت.
ايمان مؤمن به درجه كمال نرسد مگر آنكه در وى سه منش پديدار شود: و آن شيوه و طريقه اى از خداوندش، و راه و رسمى از پيغمبرش، و روشى از ولىّ و رهبرش مى باشد؛ امّا راه و رسم پروردگارش رازپوشى است كه خداوند عزّ و جلّ فرموده: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ (او داناى پوشيده و غيب است و أحدى را بر آن آگاه نگرداند، مگر آن كسى را كه پسنديده و برگزيده باشد از پيغمبران- جنّ ۷۲: ۲۶ و ۲۷) اما شيوه پيامبرش با مردم به نرمى و ملاطفت رفتار كردن است. چون پروردگار پيامبرش را به مدارا با مردم دستور داده و به او فرموده: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ (فرا گير صفت بخشودگى را و دستور ده مردم را به نيكوئى و از نادانان روى گردان-
معاني الأخبار / ترجمه محمدى، ج ۱، اعراف ۷: ۱۹۹) و امّا روشى كه از امام خود بايد آموخت، شكيبائى نمودن در سختى و زيان است، خداوند مى فرمايد: وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ در دسترس گير و داد نبرد، آنان كسانى هستند كه راست گفتند و ايشان همان پرهيزكاران مى باشند- بقره ۲: ۱۷۷)./1 [متن و ترجمه معانی الاخبار - باب معنى روشى از پروردگار عزّ و جلّ، و شيوه اى از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سنّتى از ولى «ع»]
[
معنى غيبت و بهتان
۱- عبد الرّحمن بن سيابه گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا غيبت آن است كه در باره برادرت عيبى را بگوئى كه خداوند بر او پوشيده باشد، و بهتان آن است كه به برادرت عيبى نسبت دهى كه در او نيست.
متن و ترجمه معانی الاخبار - باب ۱۶۹- معنى روشى از پروردگار عزّ و جلّ، و شيوه اى از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سنّتى از ولى «ع»]
امام علیه السلام فرمود:
اکنون از ابو هارون بپرس که مرا میبیند یا نه؟
من از او پرسیدم:
امام باقر را دیده ای؟
پاسخ داد: آری!
آنگاه به حضرت اشاره کرد و گفت:
مگر نمی بینی امام اینجا ایستاده است.
پرسیدم:
از کجا فهمیدی؟ (تو که نابینا هستی. )
پاسخ داد:
چگونه ندانم با اینکه امام نوری درخشان است؟ [۱]
آری حقیقت را با چشم دیگری باید دید.
----------
[۱]: ۴۴. بحار: ج ۴۶، ص ۲۴۳.
تقدیر وسرنوشت بر اساس حکمت وتدبیر رقم می خورد نه بر اساس جبر واجباراما نقش انسان چیست. میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی چه در جانب خیر وچه در جانب شر، یک نوع تلازم است. مردمی دارای ایمان واطاعت وشکر باشند خداوند هم نعمت های ظاهری وباطنیش را به ایشان ارزانی بدارد وهمین که ایشان کفر وفسق ورزیدند. خدا هم نعمت خود را به عذاب ونقمت تبدیل می کند
شب قدر، طرح باید بریزی، نیاز به متمم (امام) نعمت داری. تو که یک پارچهٔ یا زمینی را بدون طرح ونقشه دست به کار نمی شوی والا به خرابکاری ودوباره کاری می شوی. پس چه شده. در سرزمین عمرت بدون تقدیر دست به کار شده ای هر کاری بدون امام، کاری معلق ودر هوا وبدون طرح است وبه سلام وسلامتی نمی رسی
رسول خدا (ص) به معراج رفت، خداوند او را به علم گذشته و آینده آگاه کرد و قسمت زیادی از آن علم، مجمل و سربسته و کلی بود که توضیح آن (و روشن نمودن مصادیق آن) در شب قدر میآمد.
علی (ع) نیز همان علم را بطور سربسته و کلی میدانست، ولی توضیح و
شاخههای روشن آن علم، در شب قدر برای او میآمد.
پرسنده: مگر آن علوم که در نزد پیامبر (ص) بود، تفسیری نداشت.
امام جواد: چرا، همانها دارای تفسیر بود، ولی دستور آن و پیاده نمودن جزئیات آن در شبهای قدر برای اوصیاء میآمد.
[داستان های اصول کافی - چگونگی علم اوصیاء در شب قدر - صفحه۸۴]
امام علیه السلام فرمود:
هرکس به عیب خود بنگرد از عیب جویی دیگران بازمی ماند و هرکس به آنچه خدا به او روزی داده راضی شود بر آنچه از دست داده اندوهناک نمی گردد، و آن کس که تیغ ستم برکشد (سرانجام) خودش با آن کشته میشود و کسی که (بی مقدمه) به سراغ کارهای سخت رود هلاک میشود و هرکس خود را در گردابهای خطرناک بیفکند غرق میشود و آن کس که در موارد سوء ظن وارد شود متهم میگردد.
[پیام امام امیرالمومنین علیه السلام: شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه - گفتار حکیمانه ۳۴۹_ ۱۴، صفحه ۷۷۹]
در گذشته برادری الهی و دینی داشتم (که وصفش چنین بود): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه میداد کوچکی دنیا در نظر او بود. او از تحت حکومت شکم خارج بود، ازاین رو آنچه نمی یافت اشتهایش را نداشت (و به دنبال آن نمی رفت) و آنچه را
می یافت زیاد مصرف نمی کرد. بیشتر اوقات زندگانی اش ساکت بود و (در عین حال) اگر سخنی میگفت بر گویندگان چیره میشد و عطش سؤال کنندگان را فرو مینشاند. (به دلیل نهایت تواضع بر حسب ظاهر) انسان ضعیفی بود و مردم نیز او را ضعیف میشمردند؛ولی هرگاه کار مهم و جدی به میان میآمد همچون شیر بیشه میخروشید و مانند مار بیابانی به حرکت درمی آمد.
[پیام امام امیرالمومنین علیه السلام: شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه - اشاره - جلد ۱۴، صفحه ۳۹۱]