eitaa logo
👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
332 ویدیو
4 فایل
💥 هو الرزاق 💥 جهت رزرو تبلیغ فقط و فقط 🔴به ایدی زیر مراجعه کنید 👇 خانم ترکی مدیر گسترده ونوس @z_t1369 کانال واریز👇 @venus_variz
مشاهده در ایتا
دانلود
شوهرم تازگیا صدام میزنه بچه رئیس!😑😂 بهش میگم این چه لقبیه آخه!!!!😑😱 میخنده میگه والا با قشنگ سلطنت میکنی تو خونه خانممممم مگه میشه بهت نه گفت یا نارحتت کرد؟؟؟؟😁 قبلنا اینجور نبودیمااااا😢 کلی حرصم میداد😔 اینجا قلق همسرجانو یادم داده😉😁👇 https://eitaa.com/joinchat/2829713701C38b946826b
متخصصِ گُل خُشکوندن بودم!😫 لامصب هرچی گل و گیاه میخریدم به ماه نمیکشید میپلاسید!😳😢 تو آپارتمان زیر پنجره بگی گذاشتم😑 کود تقویتی حتی قرص LD هم بگی دادم😐 ولی گل تو خونه ی من نموند که نموند😳 تااینکه اینجارو مادرشوهرم بهم داد😍 بخدا هیچکدوم ازون کارارم دیگه نمیکنم ولی خونم مث جنگل شده😍😅 لینکش 😁👇 https://eitaa.com/joinchat/339476729C80319ae823
100 کا پست آخر بانوان جز رمان کایی 18,000 50کا بنر اول 50کا بنر دوم
گسترده ونوس💫💫 پست آخرررررر گروه هفتم👇 18,000😍 ,بانوان https://eitaa.com/joinchat/3418620183C1207c7590e .
بزن رو خواننده و گوش بده آهنگشو 🤷‍♂ ⭐️پاپ⭐️ ⭐️دیس لاو⭐️ ⭐️شاد⭐️ 🦋رضا صادقی🦋 🦋بیس دار🦋 🌈یـــــاس🌈 🦋بهنام بانی🦋 🦋سیستمی🦋 🌈ماکان بند🌈 🦋ریمیکس🦋 🦋آرون افشار🦋 🌈سامان جلیلی🌈 🦋سالارعقیلی🦋 🦋خارجی🦋 🌈فرزادفرزین🌈 ⭐️آسرایی⭐️ ⭐️سنتی⭐️ ⭐️راغب⭐️ این همه آهنگ یه جا بعیده !
پست آزاد نامحدود 🤩✔️ عمومی جز رمان اولین دومین آخرین 10,000 🤩🤩 سومین 9000 🤩 معمولی 8500 😍
بنر پست آزاد تا 150کا خالیه❌
قسمتی از زندگی واقعی ابراهیم با یک دست دست دیگرم و با پاهاش پاهامو قفل کرده بود و یک چیز داغ رو کف دستم گذاشت از انتهای حنجره ام داده بلندی کشیدم _ برای اولین و آخرین بار بهت میگم کاری به کار من نداشته باش از این به بعد دهن گشادتو می بندی و هیچ کاری به کار من نخواهی داشت وگرنه خودم میکشمت دست‌ها و پاهامو ول کرد با چشمهای اشکی به دستی که انگار قلبم بود و به شدت میزد نگاه کردم ابراهیم با دسته ی یک قاشق به کف دستم داغ گذاشته بود تا سکوت کنم و.... https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df ادامه در این کانال 👆👆
100 کا پست آزاد عمومی جز رمان کایی 8000😍
🔴تازه عروس و خیانت همسر🔴 دوماه از ازدواج من و همسرم نگذشته بود که اختلافات ما شروع شد، کم کم فهمیدیم که سلایق ما با هم خیلی تفاوت دارد، زندگی ما روز به روز بدتر و بدتر می شد من دیگر از زندگی با او دلزده شده بودم، مدتی گذشت و همسرم حامله شد،در این هنگام دوستی در محل کارم داشتم که از روابط من و همسرم با خبر بود دختری را به من پیشنهاد داد واز من خواست با او حرف بزنم، و من نیز مدتی بود با او تلفنی حرف می زدم، منتظر هر چیزی بودم که زنم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم تا اینکه یک شب همسرم ...😳👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1217003671Ca757e75241
وقتی پسر سید همسایه اومد خواستگاریم اصلا چهره اش رو نپسندیدم ولی شنیدم که پدرم داشت میگفت اگر به خاطر چهره ردش کنیم عمه ی سادات ناراحت میشه اونجا دلم لرزید و رفتم دخیل بستم به امام زاده ی محلمون بلکه خودش راهی جلوی پام بذاره آنقدر اشک ریختم که بدنم ضعیف شده بود دست گرفتم به پنجره های ضریح تا بلند شم که انگشتری رو زیر دستم احساس کردم وقتی خواستم بذارم سرجاش همزمان صدایی رو شنیدم که گفت ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0 ای وای خدای من معجزه همینه😞❤️ خانومای مجرد حتما بخونن توسلش رد خور نداره👆