eitaa logo
👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
331 ویدیو
4 فایل
💥 هو الرزاق 💥 جهت رزرو تبلیغ فقط و فقط 🔴به ایدی زیر مراجعه کنید 👇 خانم ترکی مدیر گسترده ونوس @z_t1369 کانال واریز👇 @venus_variz
مشاهده در ایتا
دانلود
200 کا پست آزاد عمومی جز رمان اولین آزاد کایی 16,000😍 معمولی 6000😊
📌گسترده ونوس💫💫 گروه اول👇16000😍 اولین عمومی جز رمان 🚫 https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 گروه دوم 👇9000😍 عمومی جز رمان https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93 .
🔵چگونه غذای حرم امام رضا (ع) را بگیریم؟ دریافت غذای حضرتی با کد ملی بدون قرعه کشی میهمان امام رضا(ع) شو😍 مراحل رزرو غذای حضرت اینجا سنجاق شده👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2193031199Cc5511b3cbf
100 کا پست آزاد عمومی جز رمان کایی 9500😍
♥⃢ 💰 💎به نام خداوند بخشنده💎 به فرشته ی پول و ثروت (آریل مقرب) تو را تقدیس می کنم و برایت برکت می طلبم. و از تو سپاسگزارم ، که مرا غرق در پول و ثروت کرده ای و خدا را شکرگزارم که تو فرشته ی عزیز توانگری و ثروت را برای کمک به من فرستاده است... 📃نحوه نوشتن نامه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/214630639Cbf5213ffca 💯تضمینی جواب میده
🧚‍♀ 🛎چگونه با شخص ديگر ارتباط برقرار کنیم؟ 🛎 سرنوشت چگونه شکل میگیرد ؟ 🛎 چطور میتونم را دریافت کنیم ؟ https://eitaa.com/joinchat/214630639Cbf5213ffca 🛎راز چیست؟ 🛎چطور عشق را به سمت خودم جذب کنم؟ 🔴الکی نیست هر کی عضو میشه دیگه لفت نمیده🤩
100 کا پست اخر بانوان جز رمان کایی 20,000😍
📌گسترده ونوس💫💫 پست آخر داریم گروه سوم👇19,000😍بانوان https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c .
پست آزاد نامحدود 🤩🤩 عمومی جز رمان کایی 8000😍
پنچ سال بود عروسی کرده بودم مجبور شدم بخاطر کار همسرم بیام شهر بزرگی زندگی کنم.واحدروبه رویمون خانوم ۴۰ ۵۰ ساله بود به چشم مادر بهش نگاه می‌کردم چون تنها بود هر روز می‌اومد خونه ما همیشه هم آرایش کرده و شیک پیک باهاش خیلی راحت بودیم تا اینکه هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتم خواب سنگینی منو می‌گرفت سرشب از خواب بیهوش میشدم یه روز شک کردم مثل همیشه رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون نیم ساعت گفتم خواب میاد دیدم لبخندی زدی رفتم خونه بعد یه ساعت........ https://eitaa.com/joinchat/857276829Cbc06131f03
😍کیان خیلی حواسش به من بود شایدم داشت بهم ترحم می کرد و این به مذاق زندایی که دختر خواهرش رو واسه کیان لقمه رفته بود خوش نمی اومد .😒 فردای اونشب کیان اومد دنبالم و ازم خواست باهاش برم. این سردرگمی داشت عصبی میکرد . بهش گفتم آخه چرا باید باهات بیام ⁉️ با مشت به فرمون کوبید و داد زد : اون بابای بی غیرتت میخواد تورو با اون مردی که شب دیدی ...❌😱 👁‍🗨🔜https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7