eitaa logo
وصــال'
165 دنبال‌کننده
728 عکس
453 ویدیو
1 فایل
کاش فصل پنجمی در راه بود کاش نامش فصل وصـلِ مـ🌙ـاه بود... لذلك قل دائما : یقیناََ کله خیرا 🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح قیامت از تو، به تو می برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند :)
محمدسهرابی
امشب از خدا خونه و ماشین نخوایم ازدواج و بچه نخوایم قبولے تو کنکور و استخدام تو فلان شرکت رو نخوایم! ازش بخوایم هرچے که باعث نزدیک شدنِ ظهور اماممون میشه، اتفاق بیفته…! اگه خونه‌دار شدنم زمینه‌سازےِ ظهور آقاست، مے‌خوامش…! اگه حاجتم زمینه‌سازےِ ظهور آقاست، مے‌خوامش…! ...
التماس‌دعــــا:)
روز بیست و سوم از ماه بندگی رو به یاد شهید: ♥️محمد عبدی♥️ شروع میکنیم :)
شهیدی که بعد از شهادت هم به مربی گری ادامه داد :) ‌______________ ‌‌•.🥀➺@vesaal_12‌‌
درباره شهید :) : در سالهای آخر دبیرستان و با توجه به جوّ مسموم فرهنگی جامعه، فعالیتهای پایگاه به سوی امر مهم فعالیتهای فرهنگی و مخصوصاً امور بسیج نوجوانان سوق داده شد.علاقه شهید به شغل شریف معلمی باعث شد که پس از اتمام دبیرستان به این مهم بپردازد. تمام منطقه از وجود پربرکت ایشان استفاده می بردند. ایشان روحیه بسیجی و شهادت طلبی را در بین پرسنل نیرو به شدت تقویت نمود. پس از عملیاتهای مختلف، توسط اشرار شناسایی و ترور شد و مورد اصابت گلوله از ناحیه پا گردید. ایشان در یک عملیات تعقیب و گریز (با قاچاقچیان مواد مخدر) با فریاد یا حسین (ع) و الله اکبر قصد یورش به تیرباچی نوک قله را داشت که با گلوله اشرار که به قلب مطهر ایشان اصابت کرد، به شهادت که سالها به دنبال آن بود رسید.
درباره شهید :) : شهید محمدعبدی را آن‌ها که دغدغه «بچه‌های مردم» را دارند، خوب می‌شناسند. محمد عبدی، مربی و معلم و دلسوز نوجوان و جوان بود. عمر کوتاه و پرمخاطره او بر سر تربیت نسلی گذشت که قرار است در آینده بسیار نزدیک، علمدار عرصه فرهنگ و تربیت این انقلاب باشند. او با آتش درون، پیوسته در مخاطره سوختن و در سودای رفتن بود؛ و عاقبت سوخت و رفت... در تمام این سال‌ها ضرورت پرداختن به زندگی او و جمع آوری خاطراتش دغدغه شاگردان او بوده است. این مهم به لطف الهی در یکی دو سال گذشته منجر به تولید کتاب «همیشه مربی» شد. • در یکی از خاطراتی که از سوی دوستان شهید عبدی نقل شده است، می‌خوانیم: یک روز وقتی فهمید جمعه بیستم ماه رمضان قرار است شهداء را تشییع کنند، شب نوزدهم با تعدادی از بچه‌ها به معراج شهداء رفت و آنجا ماند و شب قدر خود را با شهداء سپری کرد؛ آن شب به یکی از دوست‌هایش گفته بود: «من آنچه را که می‌خواستم، بدست آوردم و گرفتم
وصیت نامه شهید رو میزاریم به عشق اون شهیدی که همیشه وصیت نامشو میداد به نیروهاش بخونن ... که عشقش این شهید بود... ثوابش برسه به همون شهید :)♥️.
بِسمِ ربِّ الحسین (ع) سخنی چند دارم با همه بسیجی ها و هیئتی ها که با هم بوده ایم. با معلمانم، استادانم وهر کسی که مرا می شناخت. برادرانم، رفقا و دوستان و آشنایانم هیچ گاه حرمهایی که با ذکر می رفتیم یادم نمی رود- بازار رضا رفتن ها- قم و جمکران رفتن ها- اردوهای زیارتی یا سیاحتی و گردشی- جنگل رفتن ها – کوه رفتن ها- سد لتیان ها- شب ها حاج منصور رفتن- مراسمات سعید رفتن- رفتن به نماز جمعه ها- در اتوبوس همراه با صلوات ها- دستهای همدیگر را گرم فشردن بعد از نمازها. و آه، شرکت در مراسم تشیع جنازه شهدا، خداوند هیچگاه این فیض را از ما نگیرد دویدن پشت سر جنازه شهدا، ذکر گفتن ها و گریه کردن ها بر کول گرفتن تابوتها. وای وای ایام فاطمیه خونة احمد چه حالی می داد. یادتان هست آن شهید گمنام (سید محمّد) که کسی را نداشت چه حالی کردیم، چه صفایی داشتیم. چه حالی می داد وقتی پیکر یکی از بچّه ها را می آوردند. حال حرف اصلیم: جمع خوب و با صفایتان را با نفاق و دروغ و هر پلیدی دیگری عوض نکنید. نگذارید برادریتان به دشمنی تبدیل شود. با هم بخندید، با هم بگریید. سعی کنید مراسم سالگرد شهدای محل، پایگاه و هیئتتان را بگیرید. نمایشگاه بزنید راستی در مراسمات و برنامه هایتان یک خواهش کوچک دارم یک کار کوچولوهم به نیت حقیر انجام دهید. در هر مراسم یا برنامه هایی که بود قول بدهید با اخلاص باشید. خیلی نیاز به دعای خیر و عمل صالح دارم، چشم به راه هستم. برادران و دوستان نزدیکم با همه شما هستم، اسم نمی برم چون نمی خواهم کسی از قلم بیافتد و همچنین بچه های نوجوان به شما سفارشی عرض می کنم، خیلی سفارشی، مسجدها را خالی نکنید، درس بخوانید، کار کنید همگی شما را اگر لیاقت یافتم دعا می کنم «دعایم کنید» در هیات ، جلسه بسیج و ... امیدوارم همه با هم در صف شهدا در روز قیامت پشت سر امام خمینی (ره)و حضرت زهرا (س) وارد بهشت شویم. بسیجیها، هیئتها، بزرگترها و کوچکترها حلالم کنید از طرف یک بسیجی یک کمی..... نه خیلی زیاد .... .
و حال سخنی چند با شما برادران، دوستان و آشنایان: بچّه های پایگاه سلام حرفی برای زدن ندارم الا اینکه شب جمعه ها جلسه یادتان نرود.نمیدانم امیدوارم که پایگاه ساخته شده باشد. انشاءالله با عنایت خود حضرت زهرا (س) مسجد هم به زودی ساخته می شود. در جمع خود منافق را راه ندهید. دوستیهایتان را محکم تر کنید و با هم مثل برادر رفتار کنید و اخلاص در کارها، یقین در عمل و تقوی الهی را فراموش نکنید. حال با همة شما که صدایم را می شنوید هستم. سلام مرا بپذیرید. باز هم خواهش می کنم مرا حلال کنید. بسیجیها، بسیج پشت و پناه شما باشد انشاءالله قرآن و ذکر اهل بیت (ع) را فراموش نکنید. نماز اول وقت و به جماعت یادتان نروید. جوانهای خوب، روزه مستحبی بسیار برای کنترل نفس خوب است. به نوافل بپردازید که تقوای شما را زیاد می کند، نماز جمعه وحدت آفرین است، آنرا از دست ندهید. خوب دیگر عرضی ندارم. نمی خواهم اسم ببرم. با همه شما هستم، دست پدر و مادرتان را ببوسید.