فردا از اون روزاییه که قراره مدتها تو تاریخ ازش حرف بزنن. پس نماز جمعه یادتون نره.
نوشته بود: "خیلیها دارن یواشکی چکت میکنن تا ببینن توی کدوم مرحلهای. لطفا جا نزن."
محمود درویش یه جایی میگه: همین مجازات تو را بس که من دیگر تو را آنطور که میدیدم، نمیبینم.
از دیروز تا به امروز.
دیروز انگار دنیا تمام قدرتش را در مشتش چنبره کرد تا مرا از پای بیاندازد. از شنیدن اخبار بد و چوب لای چرخ کردن بگیر تا بیهدف زیر باران در خیابانها پرسه زدن. شبش هم بسیار سخت گذشت، از آن لحاظ میگویم که غذا از گلویم پایین نمیرفت و همانجا در دهانم میماسید. در همین اوضاع تمریناتم را انجام دادم، کلاسم را شرکت کردم. تا آخرین قطره شب غصه خوردم. ولی وقتی صبح شد این عزا بازی را تمام کردم. برنامه جدیدم را نوشتم و میان خودم و خدا قاضی شدم. حالا برای رسیدن به اهدفم که بعد از سالها در دو قدمیاش بودم باید بیشتر از قبل تلاش کنم. یک سال پیش رو، یعنی تا شهریور سال بعد برای من یعنی زمان طلایی. ظهر به مادرم خبر دادم. او همیشه به من دلگرمی میدهد. ناراحت شد اما بلافاصله تشویقم کرد برای دوباره تلاش کردن. شهریور سال بعد مصادف با زمانیاست که قرار است از ایران به مقصد کشور چین بروم. برای تحصیل در رشتهای که به آن علاقه مندم و زخم های زیادی بابتش خوردم. حالا این یک سال هم برایم بسیار مهم و دوست داشتنی است، هم بسیار پر کار و سخت. دوری از خاکم مرا غمگین میکند درست، اما افتخار آفرینی برای کشورم را بیشتر دوستدارم. شما دعاگوی من و من دعاگوی شمایم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر خانواده و رفقا نسبت به من بعد از هر شکست و سرپا شدن:
#وعده_صادق سه؟
باید بگم ما ایرانی ها به تعدد عملیاتمون معروفیم. من دوتاش و میگم بقیه رو خودتون بگردین. عملیات کربلا ده بار، والفجر یازده بار.
Ali Dj - Teriyak (320).mp3
3.06M
تحلیلتون نسبت به این آهنگ چیه دوستان؟
تحلیلها و پیاما رفتن تو این کانال.
مُرتاح
تحلیلتون نسبت به این آهنگ چیه دوستان؟ تحلیلها و پیاما رفتن تو این کانال.
انشاءالله بعدازظهر به ادامه تحلیل خواهیم پرداخت.
گوشکن: «منظم باش. راه راحتی وجود نداره. فقط سخت کار کردنه. آخر شب، صبح زود، با جیب خالی، بدون هیچ دوستی. فقط خودتی و باورهات و خدا.»
مُرتاح
تحلیلتون نسبت به این آهنگ چیه دوستان؟ تحلیلها و پیاما رفتن تو این کانال.
از وقتی یادگیری ماشینلرنینگ و شروع کردم دیگه فقط با سیخ و سنگ میتونم بقیه کارام و پیش ببرم.
چقدر از دیدن این پوستر خوشحال شدم. کنار هم بودن اسلام و ادبیات و احترام. سه چیزی که از هم به هیچ عنوان جدا نمیشن.
یکی از اساتیدم همیشه اول کلاس این تک مصرع رو گوشه تخته مینویسه. به رسوا کردنِ ایوب مشغولم، صبورم من. این بار ازش پرسیدم دلیل نوشتن این متن چیه؟ گفت: توهم برای رسیدن به اهدافت باید ایوب رو رسوا کنی و صبور تر از اون باشی، مگه نه؟
پس از این به بعد منم به رسوا کردن ایوب مشغولم، صبورم من.
خوندن زبان انگلیسی رو شروع کردم. برخلاف چیزی که فکر میکردم اونقدرها هم ازش متنفر نیستم. دیشب یکی از دوستان عربم ویدیو کال کرد و ازم گلایه داشت که چرا تماس نگرفتم. (سعی میکنم باهاشون ارتباطم رو حفظ کنم تا بیشتر به زبان عربی مسلط بشم) گفتم که این روزها سرم خیلی شلوغه و باید زبان هم یاد بگیرم. نباء از زبان انگلیسی به شدت متنفره. به چه دلیل؟ چون عراقی ها از کلاس اول شروع به یادگیری زبان انگلیسی میکنن و جزو کتاب های درسیشونه. و دقیقا مثل ما ایرانی ها بعد از این همه سال زبان خوندن چیزی بلد نیستن. جز یس و نُه. و کاش این ضعف آموزشی انقدر زیاد نبود.
خدا میدونست من اگه خیاطی بلد باشم کل پارچه های شهر و میخرم و پارچه فروشارو خوشبخت و خودم و بدبخت میکنم واسه همین وقتم انقدر پر کرده که نتونم برم سمتش.
یه پروژه خیلی بدقلق داشتم که پریشب تمومش کردم. شناسایی چهره برای یه قفل امنیتی بود. صبح که بیدار میشم و یادم میاد تموم شده و دیگه هیچ ربطی به اون پروژه ندارم میخوام از خوشحالی بال بال بزنم برم مریخ.
من فکر میکنم لذتبردن از تاریکی و شب هم یکجور هنره. این هنر رو هرکسی بلدش نیست. اما اونکسی که بلدشه رستگاره.
مهم استراتژیه، نه ابزار. آدمی که استراتژی داره حتی اگر دست و پاشم قطع کنی بازم کارش رو به سرانجام میرسونه، چون محدود به یک ابزار خاص نیست، بلکه با حداقلترین چیزهایی که داره کارهاش رو پیش میبره.
سلام جوان ایرانی، عید اول هفته مبارکت باشه. شنبه خوبی رو پشت سرگذاشتی؟ بلاخره اون شنبهای که میگفتی رسید؟ "ایندفعه دیگه واقعا از شنبه شروع میکنم"