eitaa logo
مُرتاح
2.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
197 ویدیو
7 فایل
کهکشان آبی مات💙 مجذوب نجف | سخت‌جون | تاخرخره‌امیدوار ماه‌طلب | مکتب‌نشین‌خمینی‌و‌یاران | تکنولوژیسم کتاب‌خور‌ِ قهار | ز گهواره تا گور علم‌دوست | در غمِ غزه | باید به خود جرات داد - شهیدحسن‌باقری- https://daigo.ir/secret/63273253
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا سخنرانی آقا رو باید به صورت زنده گوش داد نه بازپخش.
دیشب سعدی می‌خوندم به یه بیت قشنگی رسیدم که امروز چند بار زیر لب تکرارش کردم: لایق بندگی نی‌ام بی‌هنری و قیمتی ور تو قبول می‌کنی با همه نقص فاضلم و به نظرم مفهوم زیادی تو خودش داره و میتونه یه بحث خیلی عالی تو شب‌ شعر ها باشه.
عزیز می‌گفت یه زمانی واسه رفتن به کربلا دست و قطع می‌کردن. حالا الان نه دستی قطع می‌کنن نه چیزی. تازه بِرسی اونجا حلوا حلوات می‌کنن. ولی باز لیاقت رفتن نداریم🤌🏻
من بعد از حساب‌رسی اینکه چقدر کولم خالیه واسه آخرت: خب بلاخره باید یه فرقی باشه بین منی که امام حسین‌ع و امام‌ علی‌‌ع و دوست دارم و اونی که لعنشون می‌کنه. هنوز برگه برنده دست ماست.
در حالی که همه ادمینا پست می‌نویسن، بلاخره اولین بارون پاییز، پاییز بلاخره شروع شده. ما شمالیا باید بگیم که شمال کلا دو فصل بیشتر نداره. یا زمستونه یا تابستون. و ما الان مدتی در زمستونِین‌پاییزی زندگی می‌کنیم. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما قبلا هم بارون داشتیم ولی الان اینجوریه که، بارون که می‌زنه انگار خدا سر شیلنگ و باز کرده و یادش رفته ببنده. تا یه‌هفته هم داستان همینه. اسمش و نمیشه گذاشت بارون باید گفت سیل. به اضافه‌ی باد و رعد و برق شدید. ولی قشنگ ترین داستان اینه که شب با صدای لالایی بارون خوابت می‌بره و متاسفانه صبح با صدای رعد و برق.
مُرتاح
چند ثانیه آخر این فیلم، نشانگر کل ساعات مدرسس😂🤌🏻. این مدرسه تو یه روستای منطقه محرومیِ که تو یه شهر دیگست و مختلطه. یعنی فکر کنین پسرای کلاس دومی و سومی میان دخترای کلاس شیشمی و میزنن و افتخار میکنن. چهارشنبه ها کلاس شیشمیا معلم ندارن و قراره من باهاشون باشم. و خدارررروشکر این کلاس شیشمیا فقط دخترن و تفکیک جنسیتی شدن وگرنه غیر قابل کنترل باقی می‌موندن. بعدش برای روز اول با یه سیستم صوتی نابوود این سرود و تمرین کردیم و باگوشی‌ خودم فیلم گرفتیم و تا غروب تدوین کردم و فرستادیم اداره. با اینکه گلویی واسم باقی نموند با این امکانات کم چیز خوبی شد. برام گلای رنگا‌رنگ اوردن و تاازه به مدیرشون می‌گفتن کاش همه‌ی روزا معلم ما می‌موند. خیلی زود به معلمشون خیانت کردن. داشتم صدارو ریکورد می‌گرفتم که بچه‌ها تو سالن خیلی سر و صدا می‌کردن رفتم بهشون گفتم آروم تر باشین و تازه من و دیدن بعد زنگ تفریح پسرای کلاس پنجمی که خیلی شررن و معلمشون یه آقای مسّن برگشتن گفتن تروخدا بیا معلم ما شو و متاسفانه اونام به آقا حسینی خیانت کردن. خلاصه مشتی هستم و پر طرفداار تو مدرسه.
و بـه راهِ آرزوها همه عمر جستجوها.
خدایا دلمون و به دل کسی نخ‌کش کن که رزقمون باشه نه شَرّمون.
نه خیلی گرم، نه خیلی سرد. آب واسه دوش گرفتن باید ولرم و خنک باشه. میانه باشه. زیاد گرم باشه به پوست آسیب میزنه و از گرما خفه می‌شی و زیاد سرد باشه سینه پهلو می‌کنی و یه دوتا سکته ریز پشت هم می‌زنی. بعضی از روابط انسانی هم همینه. نه باید خیلی گرم باشی نه خیلی سرد. باید میانه و عادی باشی. زیاد گرم باشی شوخی از حد می‌گذره و زیاد سرد باشی اون رابطه از هم می‌پاشه. می‌خواد رابطه‌های فامیلی یا رفاقتی باشه. فرقی نداره جفتش. ولی بعضی رابطه ها باید گرم باشه. اگه میانه و سرد باشه از اون‌طرف بوم میوفته. اصلا گرم بودن این رابطه‌هاس که می‌چسبه. درست مثل زمانی که دوساعت تموم زیر بارون پیاده روی کردی و میری زیر دوش آب گرم. آخ که چه کیفی میده اون خوابِ بعدش. ولی بعضی رابطه ها باید همیشه سرد باقی بمونه. انقدر سرد که مثل لوله شیر آب سرد تو حموم روش قطره‌قطره بشه. یخ. مثل آب بازیایی که تو ظل آفتاب تابستون انجام می‌دیم.
اره نوشته های اینجا رو من می‌نویسم ولی اگه حال داشته باشم اسمم زیرش می‌زنم، اگه نه که نمیزنم وگرنه اینجی همه‌چیش ماس ماس، جز بعضی از تک خطیا و شعرا.