📌خاطرهی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا
📝 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ، پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین ، سنگین و باوقار .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ،
آنرومز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #موشن_گرافیک | تولد در پاریس، شهادت در مرصاد
⭕️ میدانید تنها شهید اروپایی دفاع مقدس کیست و مزارش کجاست؟
⭕️ روایتی از مسیر پر پیچ و خم ۷ سالهای که از ژروم ایمانوئل کورسِل فرانسوی الاصل، شهید «کمال کورسِل» ساخت ...
✅ «مهجوریت قرآن کریم» ۱
❣امام جواد عليه السلام :
وَ كُلُّ اُمّةٍ قَد رَفَعَ اللّه ُعَنهُم
عِلمَ الكتابِ حِينَ نَبَذوهُ
وَ وَلاّهُم عَدُوَّهُم حينَ تَوَلَّوهُ،
وَ كانَ مِن نَبذِهِمُ الكتابَ
أن أقاموا حُروفَهُ
وَ حَرَّفُوا حُدودَهُ،
فَهُم يَروُونَهُ وَ لا يَرعُونَهُ؛
وَ الجُهّالُ يُعجِبُهُم حِفظُهُم لِلرِّوايَةِ؛
وَ العُلَماءُ يَحزُنُهُم تَركُهُم لِلرِّعايَةِ.
هر امّتى،
آن گاه كه كتاب آسمانى خود را رها كرد و كنار افكند، خداوند علم آن را از آنان گرفت
و آن گاه كه دشمنان خود را به دوستى و سرپرستى گرفتند، خداوند آن دشمنان را بر ايشان ولايت و حكومت داد.
از جمله به كنار افكندن كتاب، اين بود
كه حروف و كلمات آن را بر پا داشتند
و معانى اش را تحريف كردند.
كتاب را مى خوانند
و روايت مى كنند
اما آن را رعايت نمى كنند
و به كار نمى بندند.
نادانان از اين كه آن را خوب مى خوانند و حفظ مىكنند، خوشحالند
و دانايان از اين كه آن را رعايت نمى كنند و به كار نمى بندند، اندوهناكند.
▫️منبع : کتاب الكافي : 8/53/16.
🏴 تصویری از یکی از دیوارنگارههای میادین بغداد/ «سپاه یزید به میدان آمده؛ کربلایی دیگر در راه است
🇮🇷 به کانال #اخبارجبهه مقاومت بیپوندید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4247126026Cd39d2ddc2a
لقمه در خون
کودک فلسطینی که در بمباران رژیم صهیونیستی و هنگامی که نان خانوادهاش را به خانه میبرد، به شهادت رسیده است.
@BisimchiMedia
🔺 موجودی ۱۸.۵ همتی مثبت خزانه و بدهی صفر به بانک مرکزی بابت تنخواه
🔹️سید احسان خاندوزی وزیر امور اقتصادی و دارایی در نامه به محمد مخبر سرپرست ریاست جمهوری، آخرین وضعیت حسابهای خزانه در پایان دولت سیزدهم را تشریح کرد.
┄┅═☫ همیشه با خبر، با ما ☫═┅┄
@iraan_ma
حاج اسماعیل دولابی ره:
سجدهی طولانی، اخلاق را عوض میکند. در هر شبانه روز لااقل یک سجده طولانی داشته باشید. هیچ عبادتی مثل سجده نیست. به تربت امام حسین علیه السلام، زیاد سجده کردن، اخلاق را عوض میکند.
کانال معرفتی و اخلاقی نمازشب
🆔️ @namazeshab_net
01.pptx
4.4M
✅#مکمل_دروس_معارف
✅#محتوای_اساتید
🖇#پاورپوینت #انقلاب_اسلامی
⬅️فصل اول
📗(زمینه ها و پیامدها)
🖌 مولف : منوچهر محمدی
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
ma raaito ela jamila.javadiamoli.mp3
5.64M
🎧ما رأیت الا جمیلا
🎙️آیت الله #جوادی_آملی
#محرم
✨سخنان ناب بزرگان🖤 👇
https://eitaa.com/joinchat/2675376147Cf3633b8e45
📖 #معرفی_تحلیل_کتاب
📍کتاب اهالی تپه ندبه: «فرجامشناسی کوفه در نهضت عاشورا»
▪️ مولف: محسن قنبریان
▪️ناشر: دفتر نشر معارف
▪️سال نشر: 1403
▪️تعداد صفحات: 296
🔸این کتاب تحلیل نویی از قیام عاشورا توسط استاد قنبریان است که در تلاش است گروه سومی را در کربلا روایت کند که کمتر از آن شنیدهایم. گروهی که بعدها به اهالی تپه ندبه معروف شدند و در روز عاشورا خود را کنار کشیدند.
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
💢چرا خداگرایان و مبلغان دین باید بیش از دیگران کتاب های مربوط به الحاد را بخوانند؟
✍حجت الاسلام دکتر حسینعلی رحمتی
گرچه تفکرات دین ستیزانه در طول تاریخ وجود داشته ولی امروزه به مدد فضای مجازی در مقیاسی وسیعتر و روش هایی جذاب تر معرفی می شود. به علاوه که روش ومنش خداناباوران هم تا اندازه ای تغییر کرده تا جایی که آن را #الحاد_مدرن نامیده اند.
از این رو روحانیون و دیگر مبلغان دین باید با مبانی، اصول و مدعیات این الحاد آشنا باشند، آنها را نقد کنند، و از همه مهم تر آن را با زبانی قابل فهم برای نسل جدید بیان کنند.
با توجه به #تحولات_نسلی در جامعه ایران، اگر برای این کار از نظرات متفکران غیرایرانی استفاده شود امکان پذیرش آن از سوی برخی جوانان بیشتر است.
📌پ ن:برای آگاهی از الحاد مدرن و نقد آن به کتابهایی که در تصویر مشاهده میکنید و آثار مشابه آنها می توانید مراجعه کنید.برای یک تعریف ساده از الحاد مدرن، مطلب کوتاه زیر را بخوانید:
https://iict.ac.ir/1399/10/elhaad/
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلسله کلیپ های آموزشی و #سواد_رسانه ای در تربیت فرزندان
👈توسط استاد امیری
2⃣قسمت دوم
https://aparat.com/v/pmhog99
لطفا پیگیر باشید
ادامه دارد....
🎤 پایگاه نشر آثار" #استاد_امیری"
@aasarostad
📚 تحلیل های صوتی، تصویری و نوشتاری روزانه #استاد_امیری را در این کانال دنبال کنید.
🔹 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است.
🔸 لطفا برای آگاهی دیگران، حتی المقدور با لینک نشر دهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فواید پزشکی و فیزیکی نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⚠️ خطر بزرگ برای ایران، از زبان جناب دکتر ساروخانی - پدر جامعهشناسی ارتباطات ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دیدن این ۳ دقیقه به اندازه مطالعه چندین کتاب، محتوا دارد!
🔻ماجرای خاورمیانه جدید چه بود؟ میزان خسارت ناشی از جنگ جهانی دوم.
بودجه #نظامی ایران چقدر است؟چه ميزان ایران به کشورهای محور مقاومت کمک کرده؟
بازنشر برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی،
. ┄┅═✧☫ سیاسی معنوی ☫✧═┅┄
🇮🇷_تحلیل_سیاسی_معنوی👇👇👇
🔸eitaa.com/tahliliciyaci
🔸ble.ir/join/Av22dDbLeo
راز خودکشی ویدا افشار فاش شد / ناگفتههای آبراهام از سفر شمال
اولین اظهارات آبرهام بعد از خودکشی ویدا افشار بلاگر معروف تهران منتشر شد.
«سرش را روی پایم گذاشته بود و به سختی نفس میکشید. بیحال بود اما هنوز میتوانست حرف بزند.
گفت من همه را میبخشم اما کسانی را که در فضای مجازی پشت سرم صحبت کردند هرگز نمیبخشم.»
آبراهام خواننده و بلاگر مشهور که این روزها به خاطر مرگ همسرش ویدا نامش بیشتر از همیشه بر سر زبانها افتاده است در شرح زندگی کوتاهش با ویدا این جمله را میگوید.
شوهر ویدا که این روزها در فضای مجازی مورد هجمه عده زیادی از کاربران قرار گرفته است، ساعتی با خبرنگار ما به گفتوگو مینشیند.
آبراهام در حالی که اشک میریزد ادامه میدهد: «در فضای مجازی به راحتی میشود با یک کامنت آدم کشت.»
بعد انگار افکار او میلغزد در روزهای زندگی مشترک کوتاهش:«خیلی وقتها شب که خوابم میبرد بعد از چند ساعت از خواب میپریدم و متوجه میشدم همسرم بیدار است.
سرش در گوشی بود و اشک میریخت و کامنت کسانی را که به او فحاشی کردند پاک میکرد.
حالا همان افرادی که یک روز نه چندان دور ویدا را مورد قضاوت قرار دادند برای من کامنت منفی میگذارند و در حال قضاوتهای نابجا در مورد من هستند. عدهای من را مقصر مرگ همسرم میدانند در حالی که او خودش قبل از فوتش با پیج فیک کامنتی برای من گذاشته و در آن نوشته بود که هرگز نباید به خاطر مرگش خودم را سرزنش کنم.»
ویدا که بود؟
ویدا نام دختر ۲۲ سالهای است که یک خواننده رپ و بلاگر مشهور فضای مجازی بود.
عصر روز دوشنبه یازدهم تیرماه امسال خبر خودکشی خانم بلاگر مشهور تهرانی در فضای مجازی پیچید و ساعتی بعد این خبر به تایید بازپرس جنایی رسید.
این خانم بلاگر جوان ویدا نام داشت که همسر پیمان آدیداس بود. همین یک سال پیش بود که خبر فوت بلاگر معروف تهرانی به نام پیمان کوچکی ملقب به پیمان آدیداس سر تیتر اخبار حوادث قرار گرفت.
پیمان آدیداس جوان ۲۷ سالهای بود که در فضای مجازی او را به نام خالق سوسماس میشناختند و کلیپهای طنز او که عمدتا به همراه همسرش به نام ویدا منتشر میشد در میان کاربران اینستاگرام به حدی طرفدار پیدا کرد که رقم فالوئرهای او را به بیش از یک میلیون نفر رساند.علت مرگ پیمان سکته قلبی اعلام شد و بعد از اینکه این مرد جوان به کام مرگ فرو رفت طرفداران او در بدرقهای باشکوه مراسم ترحیمش را انجام دادند.
در همه این مراسم ویدا همسر پیمان صاحب عزا بود و بعد از فوت شوهرش در استوریها و کلیپهایی که در فضای مجازی منتشر میکرد یاد پیمان را زنده نگه میداشت.
البته شهرت ویدا تنها به این دلیل نبود که او همسر پیمان بود بلکه او یک خواننده رپ بود که صفحه شخصی او نیز در اینستاگرام بیش از یک میلیون فالوئر داشت.
او با گذشت یک سال از فوت شوهرش با یکی از دوستان نزدیک پیمان به نام آبراهام ازدواج کرد که آبراهام نیز یک خواننده و بلاگر مشهور است.
زمانی که او در اینستاگرام تصاویری از زندگی جدیدش منتشر کرد کاربران و طرفداران او از تصمیم زودهنگامش برای ازدواج مجدد شوکه شده بودند و برخی افراد واکنشهای تندی نشان دادند
خودکشی ویدا افشار
ظهر یازدهم تیرماه خبر خودکشی ویدا طرفداران او را شوکه کرد. رسیدگی به این موضوع با اعلام از سوی ماموران کلانتری تجریش در دستور کار موسی رضازاده بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.در بررسیهای ابتدایی مشخص شد اخیرا ویدا به همراه آبراهام به شمال سفر کرده بودند اما به دلیل اختلافاتی که داشتند در میان راه از یکدیگر جدا شده بودند.
ویدا به دلیل فشار روحی ناشی از اختلاف با شوهرش روز حادثه در استوری اینستاگرام خود به مخاطبانش اعلام کرد که یک سورپرایز برای آنها دارد و در استوری بعدی عکس قرص برنج گذاشت. سپس او با مراجعه به شوهرش در خانه یکی از اقوام آبراهام واقع در تجریش؛ با مصرف قرص برنج به زندگی خود پایان داد. رسیدگی به این پرونده برای طی روال قانونی در دستور کار بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران قرار دارد.
ناگفتههای آبراهام
حاشیههای فضای مجازی تمامی ندارد! یک روز ویدا به خاطر تصمیمش برای ازدواج با آبراهام مورد هجمه و واکنشهای تند و تیز کاربران قرار گرفت و حالا هم آبراهام از سوی کاربران متهم است به مقصر بودن در مرگ همسرش! این حاشیهها کام اینفلوئنسر جوان را به حدی تلخ کرده که میگوید:«سالها قبل دلم میخواست مشهور شوم اما حالا از این شهرت متنفرم و فکر میکنم اگر من و همسرم مشهور نبودیم شاید زندگی خیلی بهتری داشتیم.» همه حاشیهها برای آبراهام و ویدا درست از زمانی شروع شد که آنها در فضای مجازی نامزدیشان را اطلاع رسانی کردند.
حالا بعد از شوک مرگ پیمان برای ویدا، فشار روحی و روانی این کامنتهای منفی هم بر آزردگیهای او اضافه میکرد. آبراهام میگوید:«دوستان ویدا میگفتند که حال ویدا با تو خیلی خوب است.او به خاطر فشارهای روحی یک سال اخیر چند بار اقدام به خودکشی کرده بود که هر بار من نجاتش دادم و پرونده پزشکیاش هم موجود است.اما به هر حال ما هم مثل هر زن و شوهر جوان دیگری با هم اختلاف سلیقههایی داشتیم که حال ناخوش همسرم به آن دامن میزد.» آبراهام ادامه میدهد:«ویدا حساسیتها و خصوصیات منحصربهفردی داشت.
من تمام تلاشم را میکردم که برایش کم و کسری نگذارم اما خیلی وقتها زود از کوره در میرفت و حرفهایی به من میزد که ناراحتم میکرد اما فردای همان روز پشیمان میشد.حتی از من خواسته بود با خانوادهام در ارتباط نباشم و من هر کاری میکردم که به او اثبات کنم دوستش دارم. او هم دختر وفاداری بود و همیشه به من میگفت که تو همه کاری کردی تا علاقهات را به من اثبات کنی. با این حال حساس هم بود و مثلا اگر از طعم قورمه سبزی مادرم تعریف میکردم ناراحت میشد!»
قهر ویدا و آبراهام
بین ویدا و آبراهام قهر و آشتیهای زیادی وجود داشت:«حدود شش ماه از مرگ پیمان گذشته بود که ما با هم عقد کردیم.از مرگ پیمان تا پنج ماه بعدش من به دلایلی با ویدا قهر بودم اما دوباره به من پیام داد و سر صحبت که بین ما باز شد به هم علاقهمند شدیم.من برای اینکه به او عشقم را اثبات کنم در پیجم با یک استوری شروع رابطهمان را اعلام کردم. قرار بود روز تولد ویدا جشن عروسی هم بگیریم که دیگر نشد.هر چند در تمام مدتی که از عقد ما گذشته بود بارها بین ما دعوا و قهر رخ داده بود اما من هنوز دوستش داشتم.»
او درباره آخرین قهرشان میگوید:«حدود بیست روز قبل از فوت ویدا بود که دوباره با هم جر و بحثمان شد.این بار دیگر از توهینهای او به شدت ناراحت شدم و با هم قهر کردیم.هیچ وقت اینقدر قهر ما طولانی نمیشد.تا اینکه هشتم تیرماه درست روز انتخابات با من تماس گرفت و یک ساعت حرف زدیم.گفتم میخواهم به کاندیدایی که کد ۷۷ دارد رای بدهم. اگر تو هم همین کار را بکنی همدیگر را میبینیم!
باورم نمیشد اما او از برگه رای خودش عکس گرفت و استوریاش هم کرد.بعد گفت خانهای در ولنجک اجاره کرده که من را به آنجا دعوت کرد. ویدا میدانست که من عاشق غذاهای سالم هستم.لیسانس تربیت بدنی دارم و عاشق ورزش شنا و زندگی سالمم.جایی که اجاره کرده بود سونا و جکوزی داشت و برایم غذاهای سنتی سفارش داده بود.زرشک پلو با مرغ و قورمه سبزی! من همیشه به عشق همسرم از استانداردهای خودم دست میکشیدم و فست فود میخوردیم و حالا او با این بزم میخواست علاقهاش را نشانم دهد.»
آخرین آرزوی ویدا
آبراهام در ادامه میگوید:«آن شب ویدا به من گفت دلش میخواهد پاراسل سواری را با من تجربه کند.من هم پرس و جو کردم و فهمیدم در استان مازندران جایی هست که پاراسل اجاره میدهد.بعد بدون برنامهریزی قبلی با هم راهی شمال شدیم.قبلش ویدا گفت که به یکی از دوستانمان عینک و مانتو سفارش داده که با هم رفتیم آن را بگیریم.دوستمان به نام سجاد وقتی ما را با هم دید و فهمید آشتی کردهایم خوشحال شد و با دعوت ما همراهمان راهی سفر شد.او شاهد تمام چیزهایی است که بین ما در سفر رخ داد.»
ساعتهای خوش سفر برای ویدا و آبراهام باز با قهر پایان یافت:«سفر یک روزهمان خیلی خوب بود اما در مسیر برگشت باز هم ویدا شروع به بدخلقی کرد.تراپیست ویدا میگفت که این حالتش نویز خلقی است.او دوباره به من توهین کرد و من دو بار از ماشین پیاده شدم که با وساطت دوستمان دوباره سوار شدم.یک بار وقتی به ماشین برگشتم دیدم در ماشین نیست و وارد جنگل شده بود. بعد که پیدایش کردیم و دوباره سوار ماشین شدیم خودش را از ماشین پایین انداخت که من او را گرفتم و نجاتش دادم.»
خودکشی با قرص برنج
زوج جوان با قهر از یکدیگر جدا شدند:«نزدیک تهران از ماشین پیاده شدم.قسم خوردم که به خاطر توهینهای ویدا دیگر به ارتباط با او بازنگردم.آنجا بحثی هم بین ما پیش آمد به خاطر فردی که ویدا نام او را در گوشیاش دخی عمو سیو کرده بود که عدهای میگویند موضوع به خاطر دختر عموی من بوده است با اینکه اصلا چنین چیزی نبود.این هم یکی از شایعات آزار دهنده است.»
آن شب آبراهام به خانه یکی از اقوامشان در تجریش رفت:«سجاد که در سفر همراه ما بود میگفت من شاهدم که تو مقصر این دعوا نبودی.با این حال من به دوست ویدا زنگ زدم و از او خواستم با ویدا تماس بگیرد و کنارش باشد تا حالش بد نشود.دوست ویدا که فهمید من نصفشب بدون وسیله در خیابان هستم دنبال من و سجاد آمد و من را به خانه یکی از اقوامم در تجریش رساند.بعد هم به ویدا گفته بود که من کجا هستم.صبح روز بعد ویدا مقابل خانه فامیل ما آمد.
مرگ ویدا
بیرون رفتم و تا چشمم به او افتاد مقداری از محتویات داخل یک آب معدنی را سرکشید.میگفت قرص خورده و من اول حرفش را باور نکردم.با هم سوار ماشین شدیم و سر کوچه مردی را نشانم داد و گفت این مرد به من قرص فروخت و به خاطر من در ناصرخسرو گاریاش را دزدیدند.به او گفتم بیاید تا تو هزینه گاریاش را بدهی.»
آبراهام در ادامه میگوید:«من آن مرد را سوار کردم و سمت بیمارستان راه افتادم.هر لحظه حال ویدا بدتر میشد.به قفسه سینه خودش ضربه میزد و میگفت پشیمانم خدایا کمکم کن.من هم گریه میکردم و هول شده بودم.دعا میکردم برایش اتفاقی نیفتد.در خیابان ولیعصر مرد قرص فروش میخواست فرار کند اما من نمیگذاشتم از ماشین پیاده شود که یکدفعه چشمم افتاد به خودروی گشت پلیس.سریع پیاده شدم و به ماموران گفتم این مرد به همسرم قرص فروخته است!همان جا او را دستگیر کردند.اورژانس هم خبر کردند که ویدا را به بیمارستان منتقل کنند و من هم به کلانتری منتقل شدم تا مشخص شود همسر ویدا هستم و در خوراندن قرص به اونقشی نداشتم.»
آخرین لالایی برای ویدا
آبراهام در مورد آخرین حرف ویدا میگوید:«ویدا از قضاوتهای نابجا خیلی رنج کشیده بود و گفت هرکسی را که در موردم حرف بدی زده نمیبخشم.وقتی داشتند او را وارد آمبولانس میکردند هم اسم من را صدا میزد.من بعد از بیرون آمدن از کلانتری سراغش رفتم.روی تخت بیمارستان با حال بدی افتاده بود.مرد قرص فروش گفت ویدا به او گفته میخواهم همسرم را بترسانم.دست کشیدم روی پای ویدا و به او گفتم تا آخر عمرم ترسیدم.در همان حال اشک میریختم.دکتر گفت همسرت صدایت را میشنود.چیزی بگو آرام شود.من هم برایش لالایی مورد علاقهاش را زمزمه کردم.»
آبراهام میگوید که مردقرص فروش یک مجرم سابقهدار و تحت تعقیب بوده است که شکایت قضایی از او در حال رسیدگی است.همچنین آبراهام میگوید که این مرد با بهانه گم شدن گاریاش همراه ویدا سراغ آبراهام آمده تا اگر در طول مسیر حال ویدا بد شد از فرصت استفاده کرده و از او سرقت کند.رسیدگی به اتهامات این مرد در جریان قضایی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سمت دریا تو میکشونی
دارم میام نه، تو میرسونی
شروع راهپیمایی اربعین از حاشیه اروند خلیج فارس فاو سپس بصره عراق
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
💠 اهمیت روضهخوانی
❖ آیت الله شبیری زنجانی:
در اهمیت روضه خوانی همین بس که رضاخان وقتی میخواست جلو دین را بگیرد و ایران را به سمت غرب سوق دهد، اوّل روضه خوانی را قدغن کرد و جلو مجالس روضه را گرفت.
📚جرعهای از دریا؛ ج۳؛ ص۶۱۷
🔰 @Sajedi_ir
❓️چرا #عزاداري حسینی پس از قريب به 14 قرن؟
▪️به دليل بركات فراوان، از جمله موارد زیر (تبیین علمی و تجربی آنها در لینک ذیل هر یک آمده است):
1️⃣تقويت و نهادينه سازي عشق حسینی، در دلها
2️⃣آرامش روان
3️⃣تحول قلبي دانشمندان
4️⃣بهبود سيستم ايمني بدن
5️⃣عاقبت به خيري پس از اشتباهات فراوان
6⃣دريچه هدايت، بيدارسازي فطرت و پيوند با ولايت (نماز خوان شدن دوستان يا فرزندان)
7️⃣گشايش امور و استجابت دعاها
8️⃣پلكان سلامت معنوي فرد و جامعه
9️⃣كاهش آسيبهاي اجتماعي و تقويت صفات برجسته اخلاقي (مانند تواضع، تعاون، همياري و ايثار):
(یک) (دو)
(سه) (چهار)
0️⃣1️⃣انسجام اجتماعي مسلمين جهان
1️⃣1️⃣حافظ اسلام، كشور و انقلاب
2⃣1⃣احیاگر حماسه ای تاریخی که با فرهنگ و ارزشهای اسلامی گره خورده است
3⃣1⃣نهادینه کننده بصیرت، قیام، مقاومت و شهادت، در تاریخ و جامعه
(#بسته_معرفتی فلسفه عزاداری حسینی)
🖌 ابوالفضل ساجدی
🔰 @Sajedi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گزارش قرمز شدن تربت ناب کربلا که از صبح تاسوعا آغاز شد
❣از عصر عاشورا، شدت قرمزی شروع کرد به کم شدن، گرچه تا آخر ماه صفر مقداری قرمزی، باقی بود
▪️گزارش این جریان به شهید سلیمانی در اتاق تربت کربلاء در کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر امام حسین علیهالسلام
▪️صلي الله عليك يا ابا عبد الله
🔰 @Sajedi_ir
کتاب طرح درس نسل حسینی.pdf
6.11M
⭐️ درسنامه زیبای «نسل حسینی»
ویژه والدین، مبلغان و مربیان کودک و نوجوان
شامل موضوعات:
درس اول: شیرینی کنار هم بودن!
درس دوم: به من همکاری بده!
درس سوم: دختران فرشتهاند!
درس چهارم: از تنهایی بدم میآید!
درس پنجم: با هم قویتریم!
درس ششم: ما همه با هم هستیم!
درس هفتم: به کسی نگو، ولی... !
درس هشتم: کشتی نجات!
درس نهم: فقط به عشق حسین(ع)!
درس دهم: برای ظهور کاری کنیم!
🔰 @Sajedi_ir