محمد درویش در سخنانی به مقایسه تکان دهنده حجم تجارت غیرنفتی ایران و امارات متحده عربی پرداخت. حرفهای درویش را میبینید و میشنوید
البته در زمینه سیاسی حمایت از مظلومان و ... نقدهای جدی بر امارات وارد است که خود حدیث مفصل می طلبد
آستانه ظهور در مصاحبه با علامه کورانی ، قیام نهایی بعد از انقلاب اولیه و مهار شورش ها
» ابتدای نظرات (1163)
ما در هیچ روایتی سخن از ورود ارتش وسپاه خارجی به ایران نداریم. با توجه به متن روایت یادشده، خارجیها از ایرانیها میترسند نه اینکه به ایران حمله خارجی بشود. به نظر بنده نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به داخل ایران لشکر کشی کند. نکته بعدی موجود در این روایت بحث آشوب داخلی ایران است که ایران درگیر مشکلات داخلی خواهد بود.
گفتوگو با علامه علی کورانی (نقش ایران در نقشه ظهور)
استاد نویسنده محقّق حجّتالسلام والمسلمین شیخ علی کورانی، از جمله صاحبنظران معدودی هستند که در حوزه سرزمینهای درگیر در عصر ظهور دارای اثر میباشند. خوانندگان گرامی پیش از این نیز گفتوگوهایی در همین موضوع را با این شخصیّت علمی و محقّق در مجلّه خواندهاند.(منبع سایت موعود)
ایرانیان چه نقشی در حوادث پیش از ظهور دارند؟
نقش ایرانیان برای زمینهسازی ظهور نیز در روایات، پررنگ ترسیم شده است. در میان تمام زمینهسازان و گروههای مختلف زمینه ساز، اوّلین نقش را ایرانیان بر عهده دارند. پس از آن گروههایی دیده میشوند که مقابل یهود میایستند؛ مانند گروهی در عراق که مقابل نواصب میایستند و علاوه بر آنها از یمانیها نیز صحبت به میان آمده که خیلی تصویر دقیقی درباره آنان ارائه نشده و به عکس درباره ایرانیان و زمینهسازی آنان برای انقلاب حضرت مهدی(ع) روایات متعدّدی ذیل حدود نه عنوان، به دست ما رسیده است:
ـ قوم سلمان؛
ـ سرزمین مشرق؛
ـ پرچمهای مشرق؛
ـ پرچمهای سیاه؛
ـ جبال طالقان؛
ـ اهل سبلان؛
ـ و …
امّا حدیث معروف «رایات سود» (پرچمهای سیاه) و سرزمین مشرق در منابع مختلفی آمده است که من بیش از همه به روایت امام باقر(ع) اعتماد کردهام که در «الغیبه» نعمانی(ص۲۷۳) آمده است و به نظر من صحیحترین روایت است. در این روایت، ابوخالد کابلی از ایشان نقل میکند که فرمودند: «گویی قومی را میبینم که از خاور خروج کردهاند و خواستار حقّاند ولی به آنان داده نمیشود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنین بینند شمشیرها برهنه کنند و بر گردنها گذارند. این وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولی آنان نپذیرند تا آنکه قیام کنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، کشتگانشان شهیدند. هان که اگر من آن روز را درک میکردم جان خود را برای یاری صاحب این امر نگاه میداشتم.
با توجه به روایات متعددی که نقل فرمودید، شرایط سیاسی ایران در آستانه ظهور چگونه خواهد بود؟
میتوان با همان حدیث امام باقر(ع) که عرض کردم، این پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده میکنم؛ اوّل اینکه ما در هیچ روایتی سخن از ورود ارتش وسپاه خارجی به ایران نداریم. با توجه به متن روایت یادشده، خارجیها از ایرانیها میترسند نه اینکه به ایران حمله خارجی بشود. به نظر بنده نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به داخل ایران لشکر کشی کند. نکته بعدی موجود در این روایت بحث آشوب داخلی ایران است که ایران درگیر مشکلات داخلی خواهد بود. قراین متعددی در این رابطه وجود دارد. عبارت «فلا یعطونه إلّا …» بیانگر آن است که درباره رساندن و تحویل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنین روایت با این عبارت شروع میشود که «کأنّی بقومٍ قد خرجوا…» سپس در ادامه آمده «…حتّی یقوموا..» که نشانگر قیام پس از آن انقلاب اوّلی است. در آن مقطع یمن در دست یکی از یاران حضرت(ع) قرار میگیرد. یمانی، نماینده تامّ الاختیار حضرت خواهد بود که همه مؤمنان جهان حتّی ایرانیان باید از او تبعیّت کنند. در این روایت صحیح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما میکند، و هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او (یمانی) به سوی حقّ و راه مستقیم فرا میخواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حکومت فلان خاندان، همانند شکستن کاسه سفالین است، و همچون مردی است که در دستش کاسهای سفالین بوده و او مشغول راه رفتن باشد که ناگاه در حالی که غافل است کاسه از دستش فرو افتد و بشکند، پس هنگامی که فرو افتاد بگوید: آه ـ همچون خود باختهای ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنین است که به کلّی از زوال آن بیخبر باشند
برای یمانی چه ویژگیهایی در روایات نقل شده که مردم او را با آن ویژگیها بشناسند؟
بیتردید او دلایل و معجزاتی برای معرفی خود به مردم ارائه خواهد کرد. در این ایّام اختلاف میان ایرانیها بالا میگیرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراری رابطه با علماست و آنان ایشان را میبینند و شرایطی مشابه دوران غیبت صغری پیش میآید و به تصریح روایات در آن مقطع ادّعای نیابت و سفارت حضرت مهدی(ع) منعی ندارد: ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السّفیانیّ و الصّیحه فهو کذّابٌ مفتر؛ بدانید، هر کس که قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادّعای مشاهده (رابطه و نمایندگی امام زمان(ع)) کند، دروغگوی افترازننده است».
این مرحله را باید یک امتحان بدانیم که افرادی صادقانه ادّعای نیابت حضرت مهدی(ع) را دارند. د
ر این مقطع، ایران دو دسته میشود: دستهای میگویند باید پرچم را به دست حضرت(ع) بدهیم و دستهای که با عقاید ناسیونالیستی، اعتقادی به این امر ندارند و با آن مخالفت میکنند. بین این دو درگیری سیاسی و احتمالاً درگیری نظامی محدودی رخ میدهد که در نهایت، با پیروزی دسته اوّل و سپاه سیّد خراسانی و شعیب بن صالح خاتمه مییاید. پس از این پیروزی، شعیب بن صالح و خراسانی با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهه پیش از آن، این اختلافات و درگیریها وجود خواهد داشت. خراسانی حاکم وقت ایران است نه اینکه الزاماً از منطقه خراسان باشد و نام شعیب بن صالح را امام(ع) که در آن مقطع در عراق به سر میبرند برای او انتخاب میکند و با توجه به اینکه پس از بیعت، فرمانده کلّ قوای امام عصر(ع) میشود و خراسانی حاکم ایران باقی میماند باید مقام او را بالاتر از سید خراسانی بدانیم.
پراکنده میسازند.
بحرانها، جنگها و شورشهای عصر ظهور چه مناطقی از جهان را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد؟
قیام امام زمان(ع) در مرحله اوّل، هشت ماه به طول میانجامد که در این مدت امام مشغول جهاد با دشمنان و دفع خطر آنان است. قبل از این مرحله، آن حضرت دو ماه در مکه حضور دارند. میتوانیم بگوییم؛ که در همان سال نخست ظهور، همه سرزمینهای عربی و اسلامی در اختیار امام(ع) قرار میگیرند، به این ترتیب که آغاز ظهور از مکه است، یمن به همراهی آن حضرت(ع) میآید و سپاه یمانی، مکه را برای امام به تصرف درمیآورد و در شبه جزیره عربستان حکومتی باقی نمیماند و تنها درگیریهای قبیلهای جریان دارد. (قبل از ظهور، نظام سیاسی آن فروپاشیده و هیچ فردی نتوانسته است وفاق جمعی را به دست آورد.) به همین دلیل، اهل حجاز، از ارتش سوریه برای ایجاد امنیت در شهر مکه، درخواست و دعوت میکنند، امّا امام مهدی(ع) حاکم یمن را که از اصحاب و یاران ایشان است، برای این امر منصوب میکنند. سپاه یمانی مکه را در اختیار میگیرند و در آنجا باقی میمانند و زمان این باقی ماندن به طول میانجامد.
اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، امام مهدی(ع) در روز عاشورا قیام نموده، حدود مدت ۲ ماه (یعنی محرم و صفر) در مکه اقامت میکنند و سپس وارد شهر مدینه میشوند. در آن شهر اماکن منسوب به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) را تکریم میکنند و اتفاقاتی رخ میدهد، آنگاه وارد عراق میشوند. میلیونها نفر در آن کشور به استقبال حضرت(ع) میآیند. هر چند مخالفانی هم در آنجا وجود دارند، ولی اکثریت مردم به یاری امام میآیند.
در هنگام حضور امام(ع) در عراق، پرچمها و سپاهیانی از مصر به نزد آن حضرت میآیند. این سپاهیان حکومت جائر مصر را سرنگون ساخته، حکومتی حامی امام(ع) تأسیس نموده و برای یاری امام نزد آن حضرت(ع) آمدهاند. همچنین از جانب ایران نیز سپاه خراسانی که فرماندهی نظامی آن را شعیب بن صالح به دست دارد، با امام مهدی(ع) بیعت میکنند و ترکیه نیز چنین است. در نتیجه میبینیم در همین مدت کوتاه، عربستان، یمن، عراق، مصر، ایران، ترکیه و کلیه حکومتهای حاشیه خلیج فارس در اختیار امام زمان(ع) قرار میگیرند و جملگی با آن حضرت همراه میشوند.
در نقطه مقابل، دشمنان حضرتش در سوریه (محل حکومت سفیانی) گرد میآیند. پس از آنکه امام(ع) قیام میکنند، به شام (سوریه) میآیند و به نبرد میپردازند. منظور از جنگ شام و جنگ قدس، مصداقاً یکی است؛ یعنی هنگامی که امام در نبرد با سفیانی در سوریه پیروز شدند، وارد قدس میشوند و حکومت یهودی (اسرائیل) را سرنگون ساخته، آنجا را در اختیار میگیرند.
در این هنگام، غرب با مشاهده انهدام حکومت صهیونیستی در قدس، به حرکت درمیآید. در مورد سران رژیمهای عربی نیز باید گفت که آنها، قبل از تسلیم به امام(ع) حامی حکومت یهودی هستند و نحوه تسلیم شدنشان به امام چنین است که مردم آنها تظاهرات وسیعی در حمایت از امام(ع) انجام میدهند و رژیمهای خود را ساقط میکنند و بدینوسیله به حمایت و همراهی امام(ع) میپردازند.
پس از آنکه غرب به حرکت درآمد و سپاهیانش را به نبرد با امام گسیل داشت، حضرت عیسی مسیح(ع) نزول میکند و غربیان از ایشان استقبال میکنند. مسیح(ع) به طرح مسئله صلح با امام مهدی(ع) میپردازد. و این روایت را همه ـ شیعه و سنی ـ از پیامبر خدا(ص) نقل کردهاند که: «آخرین صلحی که بین شما و رومیان [غربیان] واقع خواهد شد، به وسیله فرزندم ـ مهدی(ع) ـ خواهد بود؛ به مدت ده سال که هفت سال دیگر نیز ادامه خواهد یافت.
یعنی اصل توافق ده ساله است، امّا تا هفت سال دیگر نیز ادامه پیدا میکند. در این مدّت، امام مهدی(ع) حکومت خود را برپا مینمایند و عیسی(ع) نیز در میان غربیان به انجام اقداماتش میپردازد. و در این مدت هیچ درگیریی اتفاق نمیافتد. امّا بعد از این مدّت، نبردی بزرگ بین غرب و امام مهدی(ع) به وقوع میپیوندد.