eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
<♥️🌱> دلٺ‌ڪه‌گرفٺ، بارفیـقی‌دردودل‌ڪن، ڪه‌آسمـانی‌باشــد این‌زمینی‌هـآ؛درڪارٍخـودمانده‌اند" -شهید‌ابراهیم‌هادی
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب های جمعه میگیرم هواتو حسین دلم داره می ترکه برای کربلا
. شبهاىِ جمعہ ◽️سر به هوا ◽️ميشود دلم ◽️از بس كہ ◽️ميزند ◽️بہ سرِ من ◽️هواى تو...😭 ♥️ ◽️.......♥️):
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب سردیست، هوا منتظر باران است وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است.. 🌴🕯🌴
banifatemeh-bahane-too.mp3
760.3K
همه جا بروم ٬ به بهانه ی تو که مگر برسم در خانه ی تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یااباصالح٬ یا اباصالح مددی مولا یااباصالح٬ یا اباصالح مددی مولا یا اباصالح مددی مولا یه بار دیگه٬ داری با امام زمان حرف میزنی یا اباصالح مددی مولا همه جا بروم ٬ به بهانه ی تو که مگر برسم در خانه ی تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یا اباصالح مددی مولا همه درد و غمم٬ چو دوای منی آقا نکنه بمیرم و نبینمت٬ لب تشنه اگر آب نبیند سخت است٬ نوکر رخ ارباب نبیند سخت است یا صاحب الزمان٬ ما گریه کن های عمه ات زینبیم آقا همه درد و غمم چو دوای منی تو صفای صفا تو منای منی تو گل زیبا ی منی مهدی ٬ تو مه شب های منی مهدی تو می مینای منی مهدی 😔
من‌همان‌خستہ‌بۍحوصله‌ۍغم‌زده‌ام دختࢪِ‌بد‌قلقے‌ڪہ‌رگ‌خوابش‌حرم‌است...!꧇) الزقنا زیارت
「✨🌸•°•°」 ڪاش میدانستے هوایت کہ بہ سرم مے‌زند دیـگـر در هـیـچ هـوایـے نمے توانم نـفس بڪشم! عـجـب نـفـسـگـیـر است هواے بے تو ....🙃💔 🌱.•° ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترانه ی عشق بهانه ی عشق تو میراث جاودانه ی عشق !♬ زِ دیده نهان امیر جهان به دور تو گردم امام زمان !♬ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
❤️🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃❤️ ✅داستان عجیب یکی از بچه هایی که برای جشن تکلیف مهمان حضرت آقا بودن 🦋داستان زهرا فرزند شهید مدافع حرم عبد المهدی کاظمی🦋 ✍عبد المهدی قبل رفتنش بهم گفت وقتی من شهید شدم اگه رفتی دیدن رهبرم به ایشون بگو عبد المهدی گفت آقا جون یه جان نا قابل بیشتر نداشتم اینم دادم در راه از شما .... 🦋همش تو ذهنم بود و منتظر که کی نوبت ما میشه و مشرف به دیدار اقا میشیم.... چند سال گذشت و خبری نشد،ولی این خواسته عبد المهدی از ذهنم پاک نمیشد .. یه روز یکی از دوستام زنگ زد گفت عازم حرم اربابم ،عازم نینوا...🕌 دلم پر کشید سمت حرم ،،بغضی گلو گیر داشتم اشکم جاری بود همونجا گفتم اقا جان خودت کمک کن من بتونم خواسته عبد المهدی رو انجام بدم.... 🦋یه نامه نوشتم کتبا از اقا امام حسین ع طلب کمک کردم و لیاقت حضور محضر آقا رو ازشون خواستم تا بگم حرف شهیدمو ... نامه رو دادم دوستم و گفتم بندازش تو شیش گوشه ی ارباب💔 دوستم رفت و نامه رو انداخت و برگشت خیلی از اون ماجرا نگذشته بود که باهامون تماس گرفتن و گفتن اماده بشین برای دیدار با رهبر انقلاب👌 شوکه شده بودم،،خوشحال ،،متعجب ،،راضی ولی استرس داشتم ،، ذوق داشتم لحظه شماری میکردم واسه اونروز... به بچه هام گفتم و اماده شده بودیم واسه رفتن دل تو دل هیچ کدوممون نبود ،،اخه بچه ها همیشه حسرت این رو داشتن ... آرزوشون بود و الان اون ارزو براورده شده بود حس غریبی بود سر از پا نمیشناختیم مخصوصا ولی شب رفتنمون به دیدار ... 🦋 دختر کوچیکه چشمش مشکل پیدا کرد قرمز شد ،،چرک کرد،،آب و چرک شدید از چشمش سرازیر بود ... همونجا تو مسیر بردمنون بیمارستان پانسمان و دارو .. ولی افاقه نکرد ،،هیچ دارویی اثر نداشت چشمش بد تر و بد تر شد و به شدت باد کرده بود حتی دل نگاه کردن به چشمشم نداشتم مونده بودم چرا...چرا امشب...چرا اینجا..چرا اینجوری شد‌.... 🦋خلاصه با همین چشم مجروح حاضر شدیم تو اتاق مخصوص دیدار با نشستیم تشریف اوردن نشستن بچه ها همشون رفتن نزدیک با اقا حرف زدن ایشون بغلشون کرد... همه رفتن جز 😓 هر چقدر بهش اصرار کردم که پاشو برو جلو نرفت... گفت روم نمیشه با این صورت برم جلو جلو بقیه😭❤️ نرفت تا اینکه ..... ✅ادامه دارد.....