eitaa logo
شـهــود♡
36 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  [ ♡قـنـوت♡ ]
یعنی توی تقدیر امسالم کربلامــو امضا میکنی!!؟💔 اربعین؛مشایه...💔 ♡🌱
❣شهیدسرافراز حجت فتوره چی❣ ✴️فرمانده محور عملیاتی لشکر 31 عاشورا مدت‌ها در کردستان با ضد انقلاب مبارزه می‌کرد. ♻️یکی از همرزمانش درباره این شهید بزرگوار می‌گوید: شهید فتوره چی بارها می‌گفت: خدا نکند حجت با گلوله کلاش و ترکش شهید بشود,😎 حجت باید با گلوله توپ 💣کشته شود.😎 و الا آبرویم می‌رود.🙂 🔅همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی تلقی می‌کردند.😅🙂🙃 🔱در مرحله دوم عملیات والفجر 4 بود که راهی 🚶منطقه عملیاتی که حجت در آنجا بود، شدیم. سراغ وی را از حمید باکری گرفتم و حمید آقا با دست به محلی که پر درخت 🌳🌳🌳🌳بود اشاره کرد و گفت شاید آنجا باشد. ✳️چون بیسیم اش 📞 قطع شده بود. بعد با شهید صالح الهیارلو به جستجوی منطقه‌ای دیگر کردیم تا اینکه سر بی بدن او را پیدا کردیم. 😔 بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع کردن نبود😭😭😭
➰🌷➰ 🔸حکایت آن پیرمرد در کوههای صعب العبور🏔⛰ در پی پیکرهای مطهر شهدا بودیم. 😞در میان راه به پیر مردی 👴 برخوردیم که معلوم نبود در آن حوالی چه کار می­کند.🤔 او بعد از سلام و مصافحه از ما پرسید: در این کوهها 🏔⛰به دنبال چه می­گردید؟ 😐گفتیم: برای پیدا کردن پیکر شهدا آمده­ایم.😞 خیلی خوشحال شد😊 و ضمن قدردانی از برادران گروه­های تفحص گفت: در این ارتفاع رو به رو مدتهاست چیزی توجه مرا به خود جلب کرده است. و گاهی حلقه­ای از نور✨ هم مشاهده می­شود که مثل ستاره ⭐️می­درخشد. بد نیست به آنجا هم سری بزنید. حرفهای پیر مرد ما را امیدوار کرد. برای همین به سمت آنجا حرکت کردیم. 🚶ارتفاع صعب العبوری بود 🏔⛰و تأمین مناسبی هم نداشت. بعد از ساعتها پیاده روی 🚶🚶به محوطة بزرگ سرسبزی🏞 رسیدیم. در کنار درختچه­ای تجهیزات انفرادی رزمندگان به چشم می­خورد. 😒و این باعث شد تا منطقه را به دقت وارسی کنیم. پس از ساعتها تلاش، پیکر مطهر چهار شهید را پیدا کردیم😭 و آنها را جهت انتقال به عقب، آماده نمودیم. آنگاه به دنبال شش ساعت⌚️ پیاده روی، به نقطه­ای که پیرمرد را در آنجا ملاقات کرده بودیم، رسیدیم. پیرمرد هنوز آنجا بود.👴 تا ما را دید، پرسید: آیا موفق شدید؟😌 ماجرا را برای او شرح دادیم، لبخندی زد 😊و گفت: اما هنوز آن ارتفاع، نورانی✨ به نظر می­رسد. سخن پیرمرد برای ما جالب بود. 😇قرار شد به مقر بازگردیم و فردا صبح در همان ارتفاع به کار ادامه دهیم. فردا بعد از نماز به راه افتادیم.🚶 با عشق و علاقة زیاد، مسافت زیادی را در کمترین فرصت ممکن طی کردیم. پای کار که رسیدیم، ناگهان یکی از بچه­ها گفت:🗣 شهید، شهید، الله اکبر، صلوات بفرستید! وقتی پیکر مطهر را از زیر خاک⛏ بیرون آوردیم، پیشانی بندی به روی جمجمة شهید به چشم می­خورد. 🙁چفیه سفید رنگی آغشته به خون دور استخوان گردنش پیچیده شده😞 و شال سبز رنگی دور کمرش بود؛ شالی که نشانة سیادت و بزرگواری او به شمار می­آمد.😞😔😭 ➰🌷➰🌷➰🌷➰🌷
هدایت شده از  [ ♡قـنـوت♡ ]
. بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر "تــو" بیزار کرده است ♡🌱
هدایت شده از  [ ♡قـنـوت♡ ]
ضربه‌ ای زَد‌ عَـدو‌ُ فرقِ‌ سَرَش‌ ریخت بِهَم، رستگآر‌ شُد‌ عَلیُ هَستیِ مآ ریخت‌ بِهَم😭💔 ♡🌱
هدایت شده از  [ ♡قـنـوت♡ ]
کوفه خشکسالی شده بود رفتند پیش علی؛ گفتند:چه کنیم؟ فرمود: بروید و به حسین بگویید دعا کند امام حسین دعا کرد. باران آمد کوفیان گفتند: جبران می کنیم اری جبران کردند آن هم چه جبرانی ...!! ♡🌱
‍ ‌🌸بسم رب الشهدا🌸 ✨✨ ✨ 🌷🍃بچه که بودم همه میگفتن:"مشت آدما اندازه قلبشونه".❤️ 🌷🍃مامانم میگفت: شهیدا وسعت قلبشون اونقدر زیاده که قابل توصیف نیست". 🌷🍃اون موقع با خودم فکر میکردم یعنی دست شهیدا باید چه اندازه ای باشه که به وسعت قلبشون برسه؟! 🌷🍃شاید اصلا حرفم خیلی خنده دار بود اما قسمت جالب داستان اونجاست که فهمیدم بعضی شهیدا اصلا دست نداشتن!!! 💫وای خدا!یعنی وسعت قلبشون اونقدر زیاده که کار از دست و این چیزا گذشته؟!! واما شما برادر شهیدم!❤️ 🌷🍃بی آنکه بدانم،آرام آرام تمام ذهنم را تسخیر کردی و جای در قلبم باز کردی. در کوتاه زمانیکه حتی فکرش را هم نمیکردم ...! 🌷🍃کاش پیشتر از این عکست را به دیوار قلبم می آویختی. 🌷🍃با شما بود که آموختم باید فاصله بین حروف ع ش ق را بردارم تا حایلی نباشم بین عاشق و معشوق ... 😭بغضی در گلویم و غمی در قلبم ... 💠نغمه ای بر لبم و عشقی در عملم ... نه نه 🌷🍃تو اشکی ،تو اشک چشمان گناه آلودمی!پاک کننده چشمانم. 🌷🍃تو لبخندی،آری راز لبخندی!لبخندت بوی گل نرگس میدهد. 🌷🍃چه زیباست لبخند نورانیت وقتی نگاهم میکنی ... 🌷🍃نگاهت را از تهی دستی که هیچ ندارد جز آه دریغ مکن که نور عشق خدا در چشمانت موج میزند. 🌷🍃آسمان تاریک و غمگین قلبم را ستاره باش و نور افشانی کن ... 💝 ✨ ✨✨
🚀اگر خمپاره60 بگذارد 🚀 📝 «در عملیات کربلای (1) بعد از مرحله ی اوّل، بچه ها گوسفندی🐏 را پیدا کردند و آوردند برای قربانی کردن که بتوانند بخورند. شهید گفت 🐏را به تدارکات تحویل دهید تا همه ی بچه ها از کباب گوسفند بخورند. پس از مدتی حاج حسین بصیر پیغام داد که منطقه هنوز کامل پاک سازی نشده. بچه ها بروند جلو برای پاک سازی. علی اصغر تصمیم گرفت با تعدادی از رزمنده ها به سمت جلو برود. بعضی از بچه ها گفتند: آقا! پس کباب را کی بخوریم؟ 😳شهید در جواب گفت: اگر خمپاره شصت بگذارد، می خوریم. آن روز بچه ها هر کاری می کردند و هر سؤالی می پرسیدند، شهید علی اصغر می گفت: «اگر بگذارد» و بالاخره با همین خمپاره 60 به شهادت رسید.» 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔹|سردار شهید علی اصغر بصیر|
مهریه تو چیست...؟؟ مهریه قُطام خون علی بود... دلبری کرد ... و ابن ملجم، قاری قرآن زمان، شد قاتل علی... آری خواهرم رفتار تو، حجاب تو، حیای تو شمشیر است... یا زینب وار، فریادی حیدری سر میدهی، و نامردان را به سکوت وادار میکنی، و چشم بستن از خودت... یا تیغی میشوی بر فرق سر امام زمانت... مهریه تو چیست...؟؟ 💛💛