eitaa logo
ولایت مداران فاطمی 💚
87 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
18.2هزار ویدیو
115 فایل
سلام😊 به کانال 🌷 ولایت مداران فاطمی 🌷خوش آمدید. إنشاءالله که بتوانیم در کنار هم شرایط ظهور امام زمان 🌼مهدی صاحب الزمان عج🌼را فراهم کنیم. هدف ما دفاع از ولایت ومهیا ساختن شرایط ظهور هست إنشاءالله💚 🌸شما دعوت شده ی مادرمون زهـرایی🌸 sadeghi31312
مشاهده در ایتا
دانلود
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیا ای عزیز دل فاطمه... 🎙 مداح:حاج مهدی رسولی  🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹 🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
‍ ❄️🌼صبح یکشنبه تون ‌معطر به ‌عطر خوش صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص) و خاندان مطهرش🌼❄️ 🌺❄️🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺❄️🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺❄️🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ‌‌ ✦✧✾═✾🌹✾═✾✧✦ 🕊اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🤲😭
حیفِ مجلس آقا امام زمان باشه و آخرش دعای فرج خونده نشه...!!💔 رفقا یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه همه باهم دعای فرج رو بخونیم😊🌹
بسم الله ☆الرحمن ☆الرحیم ♥︎♧♧♧♧♧♥︎ ============= امام خمینی (رحمت الله علیه ): ■ یکی از مهم ترین آثار گناه این است که آرامش را از اتسان سلب می کند. ■ گناه باعث اضطراب و استرس در انسان می شود. ■ نیم ساعت گناه در شبانه روز باعث می شود کل بیست وچهار ساعت شباته روز انسان دچار اضطراب و تشویش خاطر گردد . ■ تمام خواب و بیداری انسان را این نیم ساعت گناه دچار اضطراب می کند. ♥︎♧♧♧♧♧♥︎ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✨﷽✨ ✍دو دوست با هم برای سفری مهیّا شدند. روز نخست سفر، شب را برای استراحت و در امان ماندن از گزند درندگان و حیوانات در کاروانسرایی اتراق کردند. در کنج کاروانسرا مرد جوان معلولی را یافتند که گرسنه بود. یکی از آنان طعام خود با آن جوان تقسیم کرد و دیگری همه طعام‌اش را خورد و گفت: تو دیوانه‌ای که در این سفر طعام خود به کسی می‌دهی و نمی‌دانی در این بیابان از گرسنگی تلف می‌شوی و از طیِ طریق باز می‌مانی و کسی نیست به تو رحم کند و طعامی به تو دهد. چون صبح شد به راه خود ادامه دادند. نزدیک ظهر بود که متوجه شدند مشک آب خود در کاروانسرا جای گذاشته‌اند که نه توانِ برگشت به آنجا داشتند و نه توانِ طی طریق برای یافتن آبی در بیابان برای زنده ماندن! هر دو از مرکب پایین آمدند و به سجده رفتند و از خدا طلبِ نشان دادن آبی در بیابان نمودند. رفیق بخیل چون دقت کرد دید رفیق صاحب سخاوت‌اش در سجده گریه می‌کند. چون از سجده برخاستند پرسید: من هرچه کردم مرا اشکی نیامد، تو به چه فکر کردی و خدا را چگونه خواندی که گریه کردی؟! رفیق مؤمن گفت: من زمانی که سجده رفتم و خود را نیازمند خدا یافتم، یادم آمد شب طعام خود با بنده‌ای تقسیم کرده‌ام پس جرأت یافتم تا از خدا طلب حاجتی کنم و گفتم: خدایا! تو را به عزت‌ات سوگند بخاطر آن که بر من رحم نمودی و عنایتی کردی که طعامی از خویش بخشیدم، بر من رحم فرما و در این بیابان آبی بر ما بنمای. تو هم از خدا این را بخواه، بگو: خدایا! شب من طعام خود سیر خوردم و به کسی ندادم، به حرمت آن شکمی که شب سیر کردم و خوابیدم دعای مرا اجابت فرما و مرا آبی نشان ده!!! رفیق از این کلام دوست خود احساس تمسخر شدن کرد و گفت: مرا مسخره کرده‌ای، این چه دعایی است که مرا به آن سفارش می‌کنی؟ رفیق مؤمن گفت: دوست من! بدان ما در سختی‌های زندگی به خورده‌ها و خوابیده‌ها و لذت‌هایی که از زندگی برده‌ایم نزد خدا تکیه نمی‌کنیم تا حاجتی از او بخواهیم؛ بلکه به سختی‌هایی که در راه او کشیده‌ایم در خود احساسِ طلب از رحمت او کرده و در زمان دعا به آن تکیه می‌کنیم. پس باید سعی کنیم در دنیا کاری برای رضای خدا کنیم تا در زمان سختی، تکیه‌گاهی برای دعا و خواستن از خدا داشته باشیم.... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 🌸 🌺🌸🌺🌸
🥨🥨 سویق سنجد برای درد زانو و التهاب مفاصل 👇👇 🍪 سویق سنجد به همراه هسته بهترین گزینه‌ی گیاهی برای درمان این نوع مشکلات است 🍪 وجود ترکیبات ضد التهابی قوی در هسته سنجد برای از بین بردن التهابات مفاصل و درمان دردهای آرتروزی معجزه می‌کند به همین دلیل توسط پزشکان طب سنتی تجویز می‌شود 🥨🥨🥨 پودر سنجد برای لاغری و تناسب اندام 👇👇 🍪 سویق سنجد دارای مقادیر زیادی فیبر است و با خوردن آن فرد تا مدت طولانی احساس سیری می‌کند و از سوی دیگر بسیاری از ویتامین‌ها و مواد مغذی وارد بدن شخص خواهد شد، به همین دلیل برای کنترل اشتها بسیار توصیه می‌شود 💠
طوفان: 🟢 🟠همدلی پرستار بیمارستان، مردی با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست. پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد می کشید، جوان یونیفرم پوشی را که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد. پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت. آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد. وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟» پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!» سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.» پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟» سرباز گفت:«میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺 🌸🌺 🌺🌸🌺🌸
🔰 میدونید چرا بعد حرف فرخ نژاد در مورد وجود فساد اخلاقی بین هنرمندان هیچ کدوم واکنش منفی نشون ندادن؟ 😂 چون میترسند حاشا کنند و یهویی فرخ نژاد تو اینترنشنال بیاد تمام گندکاری هاشون رو لو بده😂 @tanzist
🌟🌟🌟بهشت زیر پای مادر است🌟🌟🌟 مادر شهید بهشتی می گفتند:«از اول که این بچه به‌ وجود آمد،قرآن زیاد می‌خواندم(در طول ۹ ماه بارداری، ۹ بار ختم قرآن . یعنی روزی یک جزء)،بعد از وضع حمل هم قرآن می‌خواندم و هنگام شیر دادن طفل هم قرآن می‌خواندم . همین‌طور که من می‌خواندم، بچه شیر می‌خورد . آن وقت این بچه خیلی علاقه‌مند شده بود به صوت قرآن . تا زمانی که سینه در دهان بچه بود، من قرآن می‌خواندم، وقتی سینه ام از داخل دهانش بیرون می‌آمد و قرآن را نمی‌خواندم،بچه ناراحت می‌شد و با سرش اشاره می‌کرد که بخوان،یعنی به این اندازه علاقمند شده بود به قرآن . در دوران حاملگی خیلی مواظب بودم و نماز اول وقت می‌خواندم و به نامحرم نگاه نمی‌کردم . در خانه چهار تا برادر شوهر داشتم،اما هیچ وقت با اینها رو به رو نمی‌شدم . خدا قسمت کرده بود که اتاق ما یک دستک (منبع‌آب) داشت که همۀ کارهایم را در آنجا انجام می‌دادم،خودم بودم توی اتاق و بچه‌هایم که با نامحرم کار نداشته باشم. بعد از فوت پدرش آن اندازه‌ای که توانستم مواظبت کردم تا درسش را بخواند . قرآن را به بچه‌ام یاد دادم . ایشان از پنج سالگی شروع به تحصیل کردند و من خودم درسش می‌دادم . البته یک معلم بود (خدا رحمتش کند) که پیش آن معلم هم می‌رفت و می‌گفت که من درس امروز را یاد گرفتم. درس فردا را بدهید،چنین حافظه‌ای داشت . مثلاً وقتی پنج‌ سالش بود،دعای سحر را می‌‌خواند . وقتی او را به مدرسه بردند،استعدادش را برای کلاس ششم تشخیص دادند . خودم خیلی توجه به این بچه کردم...»
ژنرال ایرانی دکمه های اورکت تو، ارزشش بیشتر از درجه های این دنیا بود..💔
امام على عليه السلام: در آغاز سردى هوا، خود را از سرما حفظ كنيد و در پايان آن از آن استقبال كنيد؛ زيرا... حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه