🌹🌺🥀
سلام علیکم
روزتون ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍنرژی مثبت
بهترین دعاها بدرقه راه شما
🌹🌺
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ
🌹🌺🥀
مناجات
امام سجّاد علیه السلام:🌸🍃
✨بارالها...
🌸از هر لذّتی جز یاد تو،
🌸از هر آسایشی جز همدمی تو،
🌸از هر شادمانی ای جز نزدیکی به تو،
🌸و از هر کاری جز فرمانبری ات،
🌸 به درگاه تو آمرزش می خواهم.
✨بار خدایا...
🌸 اگر بخواهی از ما بگذری
🌸از فضل و احسان توست
🌸(نه شایستگی ما) و اگر بخواهی ما را
🌸 به کیفر رسانی
🌸از عدل و دادگری توست.🙏
🌹🌺🥀
#مناجات_عاشقانه
الهی، آنچه ما خود را کِشتیم به بَر میار و آنچه تو ما را کِشتی آفتِ ما از آن بازدار، من چه دانستم که مزدور اوست که بهشتِ باقیِ او را حظ است و عارف اوست که در آرزوی یک لحظه است، من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است و عارف در بحر عیان غرقه ی نور است.
#خواجه_عبدالله_انصاری
🌹🌺🥀
-یکیازشـاگردانمرحومشیخرجبعلیخیاط
میگفت:بعدازفوتمرحومشیـخ،ایشانرادر خـوابدیدم،ازاوسوالکردمدرچہحالی؟
-گفت،فلانیمنضررکردم.باتعجبگفتم:توضرر کردی،چرا؟!!
-فـرمود:زیراخیلیازبلاهاکہبرمننازلمیشدبا توسلآنهارادفـعمیکردم،ایکاشحرفینمیزدم چونالانمیبینمبراےآنهاییکہدردنیابلاهارا تحملمیکنند،دراینجاچہپاداشیمیدهنـد...🌿`
#حکایتیازشیخرجبعلیخیاط
#کراماتمعنوےصفحہ۷۲
امروز ۱۳ محرم ۱۴۴۳ برابر با
◾️سوم امام...◾️
🏴بعد از سه روز پیکر سرخش کفن نداشت
🍃یوسفترین شهید خدا پیرُهن نداشت
🏴از بس که نیزه خون تنش را مکیده بود
🍃حتی توان و قدرت ناله زدن نداشت
🏴در هجمۀ تواتر شمشیر و تیر و تیغ
🍃راهی به جز شقایق پرپر شدن نداشت
🏴از بس که پیکرش شده پامال اسبها
🍃یک جای بی جراحت و سالم، بدن نداشت
🏴زلفی که شانه شد به سر نیزه صبحگاه
🍃کنج تنور چاره به جز سوختن نداشت
🏴در بوریای کهنه، تن لاله پوش او
🍃پیچیده شد اگر چه شقایق کفن نداشت
🏴الإمام الحسين عليه السلام :
🌸 إنّا أهلُ بَيتِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، والحَقُّ فينا ، وبِالحَقِّ تَنطِقُ ألسِنَتُنا
🏴امام حسين عليه السلام :
🌸ما خاندان رسول خداييم، حقّ در ميان ماست و زبان ما به حقّ گوياست.
📚 الفتوح : 5 / 17 ، مقتل الحسين للخوارزميّ : 1 / 185 .
✍🏻 زیبا ترین متن دنیا
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم…