فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت پدرم خونه نبود نامادریم برادرش رو به جونم مینداخت یه روز از ترس به خونه همسایه پناه بردم ولی نامادریم پیدام کرد و به برادرش گفت منو...
عاشقانه ای برای زندگی
هر وقت پدرم خونه نبود نامادریم برادرش رو به جونم مینداخت یه روز از ترس به خونه همسایه پناه برد
تو راه برگشت بابام گفت : آقا حالش خوب نیست ، مریض احواله و دکترا جوابش کردن و دیگه امیدی بهش نیست...
خیلی ناراحت شدم، به این فکر میکردم که نکنه خدایی نکرده اتفاقی برای آقا بیفته ، درسته اون منو به اندازه ی احمد و دامون دوست نداشت ولی من دوستش داشتم .... چند روز بعد از برگشتنمون به اصفهان صادق با خانوادش از یاسوج اومدن اصفهان و یه بله برون و عقد مفصل برای سمیه گرفتن ، سمیه خیلی خوشحال بود، انگار روی ابرا راه میرفت و هیچ چیز و هیچ کسی هم نمیتونست این خوشحالی رو ازش بگیره ، من خیلی سمیه رو دوست داشتم و از خوشحالیش خوشحال بودم اما از یه طرفم ناراحت بودم که داره ازم دور میشه ، هر چند همینجا هم که بودن زیاد نمیدیدمش ولی این راه دیگه واقعا دور بود، چون خونه پدریه سمیه و صادق خیلی با هم فاصله داشت و برای دیدار اذیت میشدن خیلی زود جشن عروسیشونو گرفتن
سمیه شب عروسیش موقع خداحافظی اولین نفر که بغل کرد من بودم ،
محکم منو به خودش چسبونده بود و با گریه میگفت : خیلی دلم برات تنگ میشه ، مواظب خودت باش ، اگه مشکلی داشتی حتما به آرش بگو ، به مژگان هم حسابی سفارش کرد که منو اذیت نکنه و هوامو داشته باشه مژگانم - باشه خاله جانی گفت ولی در اصل چیزی براش مهم نبود و کار خودش رو میکرد به خصوص در مورد من که انگار دشمن خونیش بودم ... چند ماه بعد چند ماه بعد خاله فرناز خبر بارداری سمیه رو به همه داد ، با شنیدن این خبر اشکام میومد اما ایندفعه اشک شوق بود ...
همون روزا بود که از روستا خبر دادن آقا فوت شده و باید بریم روستا ، بابام خیلی گریه میکرد و ناراحت بود، منم گریه میکردم و تو عالم بچگی خودم از خدا میخواستم آقا رو ببره تو بهشت
حتی تو مراسم آقا هم مژگان یه دل سیر کتکم زد و بهم گفت : مگه کی مرده که تو اینجوری به اون عمههای ذلیل مردت نگاه میکنی و گریه میکنی اگه ببینم بازم گریه کردی مو به سرت نمیذارم ،
حتی گریه کردنم برام ممنوع بود
مراسم آقا خیلی شلوغ بود، من از تمام اون آدما یک نفرم نمیشناختم به جز عمه و عموهام .. ، احمد و دامون هم خیلی گریه میکردن ، دامون یه دونه مژه هم به چشمش نمونده بود و از شدت ناراحتی همه رو کنده بود ،
بعد از مراسم خاکسپاری که برگشتیم خونه ننه از بین حرفای عمه
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
35.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آره میگذره
تموم میشه، میرسیم، میبینیم
ولی باور کنید رد بعضی از روزا تو وجودمون میمونه!
دقیقا همونی که جناب سعدی میگه:
بگذشت وچه گویم که چه بر من بگذشت.🍃
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزند_پروری
بچه کامپیوتر نیست...
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
فقط همونجا که سعدی برای دلبر میگه:
دیگران ، چون بروند از نظر ، از دل بروند ...
تو چنان ،در دل من رفته ، که جان در بدنی ...
خیلی قشنگه واسه عشقت بفرس♥️
@vlog_ir
21.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شیرینی
یرینی نارگیلی به سبک قنادی😍همینقدر ساده🤗
اگه یبار درستش کنی دیگه عمرا بری از قنادی بگیری با اون قیمت گرون😃
خیلی باکیفیت و خوشمزه میشه عین قنادیا👌🏼
.
مواد لازم:
پودر نارگیل چرب ۱۰۰ گرم یا یک و نیم پیمانه
پودر قند ۱۸۰ گرم یا یک و نیم پیمانه
سفیده تخم مرغ ۳ عدد
روغنمایع پخت و پز ۷۰ گرم یا سه چهارم پیمانه
آبلیمو یک قاشق غذاخوری
آرد برنج یک قاشق غذاخوری سر پر
(با این میزان مواد ۲۰ عدد شیرینی بزرگ و ۳۰ عدد شیرینی کوچیک درست میشه)
.
نکات:
فر رو از ۱۰ دقیقه قبل با دمای ۱۵۰ درجه روشن کنید
زمان پخت ۲۰ دقیقه
۵ دقیقه هم المنت یا شعله بالا رو روشن کنید که طلایی بشه
اجازه بدید شیربنی خنک بشه بعد از کاغذ روغنی جدا کنید
در ظرف در بسته نگهدارید که تازه بمونه
یک هفته خارج یخچال و یک ماه داخل یخچال قابل نگهداریه
آرد برنج فقط برای وا نرفتن شیرینی در فر هست طعم خاصی نداره
.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
قشنگترین دیسبک تاریخ رو افشین یداللهی زده:
تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود
و تظاهر میکنی که نیستی..
من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام
تو دیگر خوب نخواهی شد .
@vlog_ir
21.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استایل
بفرست واسه اونی که همیشه روسریشو ساده میبنده 😍
ببین باااز واستون مدل جدید اورد😎😎
شما عبد این مدلی روسریاتونو ببندین
روسریای رنگ شادم بپوشین
همه کیییف کنن لذت ببرن😋
اگر روسریتون طرحای درشت داره این مدلی سرتون کنین عالی میشه 😇
یادتون باشه اگر روسریتون اینقدر طرحش شلوغ بود مانتو اصلا شلوغ و پر از گل نباشه 🥰😍
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
اونجا که فاضل نظری میگه:
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود
خوش باش که
یک چند در آن راه دویدی...
@vlog_ir
25.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشپزی
مواد لازمش چیه ؟👇👇👇
گوشت گوساله ۱ کیلو گرم
پیاز درشت ۳ عدد
سیر ۱ بوته کامل
زعفرون دم کرده غلیظ ۳ قاشق غذاخوری
برای ته دیگ ماستی : 👇👇👇
تخم مرغ کامل ۱ عدد
ماست ۳ ق غ خوری
زعفرون دم کرده غلیظ ۲ ق غ خوری
برنج ابکش یا کته ۳ کفگیر
و ما بقی برنج سفید
برای درست کردنش طبق فیلم پیش برید و گوشت رو حتما با حرارت بالا بریون کنید تا اب میان بافتی گوشت خفظ بشه اینجوری بهتر پخته و خوشمزه تر هست
توی زودپز به مدت ۲ ساعت با حرارت ملایم توی قابلمه به مدت ۷ الی ۸ ساعت با حرارت ملایم بپزید
حتما ته دیگ ماستی درست کنید که محشره و برای این کار حتما قابلمه اتون نچسب باشه و کفش رو هم با چرب کنید
نمک رو در انتها و بعد پخت کامل گوشت اضافه کنید
نوش جونتون 😋😍🤌
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
اونجا که عراقی میگه:
نگارا، وقتِ آن آمد که یکدم ز آنِ من باشی
دلم بیتو به جان آمد، بیا، تا جانِ من باشی
دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدارِ من باشی
مرا جان، آن زمان باشد که تو جانانِ من باشی
@vlog_ir