فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرایشگر معروف شهر بودم عاشق پسری شدم که هم سن پسرم بود غافل از اینکه....
روز های اول تو آموزشگاه خيلی شوق و ذوق داشتم اما هر چقدر سخت تر ميشد آموزش بيشتر ميترسيدم كه نكنه ياد نگيرم و سالار مدام اينو بكوبه تو سرم كه استعداد نداشتی و ...
برای همين خيلی حواسم رو جمع ميكردم و حتی موقع خواب خودم رو در حال آرايشگری تصور ميكردم و هر چيزی كه ياد گرفته بودم رو در طول روز مرور ميكردم ، تا خبر مراسم يزدان به گوشم رسيد و ميخواستم تو چشم ترين عروس خانواده باشم ، برای همين به كمك فرحناز يه لباس خوب و آبرومند تهيه كردم و رفتم پيش يكی از دختر های آموزشگاه كه خيلی پرتلاش و ماهر بود تا موهامو درست كنه و آرايشم كنه و وقتی كه حسابی از خودم راضی شدم راهی خونه نوری جان شدم ..
شهين به محض ديدنم ابرويي بالا انداخت و از شدت حسادت كه به خوبی از چهره اش مشخص بود گفت : چه خبره اين همه آراويرا كردن ؟ فكر كردم خود عروسی !
تلخندی تحويلش دادم و بدون اينكه جوابی بهش بدم راهمو به سمت نوری جان كشيدم..
كه با صدای تقريبا بلندی گفت : _خدا خرو ديد كه شاخش نداد !
با تعجب برگشتم سمتش و گفتم :
_ يعنی چی اين حرفت ؟
شونه ای بالا انداخت و نگاهشو ازم گرفت و در حالی كه نشست روی صندلی زوار در رفته ی گوشه ی اتاق و گفت :
..
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
پس چون عزم کاری را کردی بر خدا توکل کن ؛ چراکه خدا توکل کنندگان را دوست دارد... :)))
@vlog_ir
#به_وقت_عاشقی
ما با سه شنبههای شما خو گرفتهایم..
اندازهی لیاقتمان جمکران بده..♥️
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-میگفت..
بچه ها! اگر شهر سقوط کرد
نگران نباشید،
دوباره فتح می کنیم،
مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند..
@vlog_ir
اونجا که حسین مرادی میگه:
من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه می بافد و ما می خندیم
@vlog_ir
جایزه ي اسکار بهترین تعریف از غربت
میرسه به مولانا که میگه:
"غربت آن است که با جمعی و جانانت نیست…"
@vlog_ir