#یادمان_شهید 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱 شهید عبدالله حسین زاده عربی محل تولد: وسطی کلا تاریخ تولد :1337/7/18 محل شهادت : منطقه عملیاتی کربلا5شلمچه تاریخ شهادت : 1365/12/12 علت شهادت: اصابت ترکش محل دفن : گلزار شهدای وسطی کلا سه صلوات هدیه به روح پاک و مطهرش📿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

#اطلاعیه به اطلاع اهالی محترم محل میرسانیم مراسم تشییع پیکر پدری مهربان مرحوم زنده نام و زنده یاد #میر_جعفر_مرتضوی صبح فردا ساعت ۹ برگزار میگردد لطفا اطلاع رسانی بفرمائید شادی روحش صلوات ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

🔴🔷️بازگشت سیف‌الله‌پور به باشگاه نساجی مازندران مازند۲۴-مدیرعامل باشگاه نساجی ایزد سیف الله پور را به عنوان قایم مقام منصوب کرد. بایندریان مدیرعامل باشگاه در حکمی ایزد سیف‌الله‌پور را به‌عنوان قائم‌مقام خود منصوب کرد. لازم به ذکر است که سیف الله پور در مقطعی به عنوان مدیرعامل این باشگاه مشغول به فعالیت بود و حالا دوباره به جمع نساجی چی ها بازگشته است. تیم نساجی با کادر فنی جدید خود به دنبال کسب موفقیت در دیدارهای باقی مانده لیگ برتر است و این تیم در هفته نوزدهم باید رو در روی صنعت نفت آبادان قرار گیرد. ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

نیسان آبی در آستانه میلیاردی شدن / اجاره ماهی ۱۸ میلیون ناقابل! 🔹وانت نیسان را شاید بتوان بعد از پیکان وانت ارزان‌ترین خودروی کار بازار ایران دانست. 🔹اما دیگر وانت نیسان هم آنقدر که فکر می‌کنید ارزان نیست و در حال نزدیک شدن به باشگاه میلیاردی ها است. 🔹اگر به دنبال خرید وانت نیسان از بازار آزاد باشید قیمت نسخه های صفر مدل ۱۴۰۲ تا نزدیک ۶۹۰ میلیون هم می‌رسد. 🔹نکته جالب اینجاست که به دلیل قیمت‌های بالا برخی سراغ اجاره این خودرو می‌روند. 🔹برای اجاره این خودرو مبالغی در حدود ۳۰ میلیون پیش و ماهی بین ۱۵ تا ۱۸ میلیون تومان دریافت می‌شود./روزگارخودرو ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

#پیام_تشکر من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق خوشا آنان که باعزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند ز کالاهای این آشفته بازار محبت را پسندیدند و رفتند. ایزد منان را سپاسگزاریم که در غمناک‌ترین روزهای زندگی‌مان ، ما را از نعمت حضور دوستان و سرورانی مهربان بهره‌مند ساخت که همدردی‌شان التیامی است بر دل‌های داغدیده ما. ابراز همدردی و بذل محبت شما عزیزان با حضور در مراسم و مجالس ترحیم مادرمان مرحومه #ساره_خاتون_رحیمی و یا ارسال گل و پیام‌های تسلیت موجبات غرور و افتخار ما را فراهم نمودند ، سزاوار قدردانی و سپاسگزاری است. اگر چه آرزو می‌کنیم در مجالس و محافل شادی عزیزان جبران زحمت نموده و تلاش می‌کنیم تا حضوراً توفیق عرض تشکر داشته باشیم، چنانچه به دلیل تألمات روحی امکان ادای دِین و وظیفه فراهم نگردید تقاضای عفو و بخشش داریم. با شایسته‌ترین و عالی‌ترین عبارات برای همگان از خداوند رحمان، حضور در مرکب نورانی امام زمان (عج) را در عصر ظهور مسئلت می‌نماییم. (با تقدیم شایسته ترین احترامات _  فرزندان مرحومه حاجیه خانم ساره خاتون رحیمی همسر مرحوم میرزا آقا رمضانژاد) 🙏🙏🙏🖤🥀 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

#بادمان_شهید دوازدهم اسفند سال ۱۳۶۱ مصادف است با سالروز شهادت بزرگ مرد جبهه و جنگ شهید محمد قانع فرا رسیدن چهل ودومین سالگردشهادت پدری مهربان جهادگری خستگی ناپذیر و عاشق رهبری،جهادگر بسیجی شهید مشهدی محمد قانع را گرامی میداریم🌹 روحش شاد و یادش گرامی،ان شاءالله شهدا دستگیر و شافع ما در روز محشر باشند🤲💐🌺 شادی روحش صلوات ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

❤️علی به وقت حماسه عصا نمی‌گیرد 🌺اللهم احفظ و اید و انصر قائدنا الإمام الخامنه‌ای ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

🎥 مصاحبه صداوسیما با ؛ 🟥 دکتر عزیززاده گرجی در خصوص اعلام نتایج رأی گیری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در استان مازندران ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

#داستان_شب🌹☆ پادشاهى بود که سه دختر داشت. روزى از آنها پرسيد: "آيا رويه آستر را نگاه مى‌دارد يا آستر رويه را؟" دختر بزرگ و دختر ميانى هر دو گفتند: رويه آستر را نگاه مى‌دارد. اما دختر کوچکتر گفت: آستر رويه را نگاه مى‌دارد. پادشاه از جواب دختر کوچکتر غضبناک شد و به وزير گفت که دستور دهد در شهر جار بزنند هر جوان زيبائى که در شهر هست به قصر بيايد و به دختر اولى و دومى گفت: هر کدام از جوان‌ها را که پسنديديد به طرف آنها يک ترنج پرتاب کنيد. به اين ترتيب دو دختر بزرگتر شوهران خود را انتخاب کردند و پس از يک جشن عروسى مفصل به خانهٔ بخت رفتند. پس از مدتى شاه دستور داد جار بزنند هر چه کور و کچل و شل و تنبل هست در قصر حاضر شوند. مأموران شاه در خانهٔ پيرزنى پسر تنبل و بى‌عرضه‌اى را يافتند که توى زنبيلى در تنور خانه جا خوش کرده بود. او را خدمت پادشاه آوردند. پادشاه امر کرد که دختر کوچک را به عقد آن پسر درآوردند و دختر را به خانهٔ پيرزن فرستادند. دختر با کاردانى و تلاش، کم‌کم پسر را وادار به‌راه رفتن و کار کردن کرد. پسر هم خيلى زرنگ شد و کار او بالا گرفت. تا اينکه نوکر يک تاجر شد و همراه او و چند تاجر ديگر به سفر رفت. رفتند و رفتند تا به بيابانى رسيدند که در آن نه آب بود و نه آبادانی. در آن بيابان چاهى بود که هر کس داخل آن مى‌شد ديگر بالا نمى‌آمد. تاجرها بين خودشان قرعه انداختند تا معلوم شود چه کسى بايد داخل چاه شود. بالأخره پسر پس از اينکه از اربابش نوشته گرفت که پس از بيرون آمدن از چاه نصف مال‌التجاره‌اش را به او بدهد، وارد چاه شد. وقتى توى چاه رفت ديد تختى در ته آن گذاشته شده و ديوى روى آن نشسته است. فورى سلام کرد. ديو گفت: اگر سلام نکرده بودى لقمه اول من بناگوشت بود. سپس پرسيد: کجا خوش است؟ پسر گفت: "آنجا که دل خوش است.'" ديو خيلى خوشش آمد و به او چند دانه انار داد. پسر از چاه آب کشيد و بالا فرستاد و صحيح و سالم از چاه بيرون آمد و نيمى از مال‌التجارهٔ ارباب خود را صاحب شد. تاجرها راه افتادند و رفتند و رفتند تا به شهرى که مى‌خواستند رسيدند، وارد کاروان‌سرائى شدند. شب که شد تاجرها رفتند دنبال خوش‌گذرانى اما پسر روى بارهاى‌ خود خوابيد. کاروان‌سرادار در زير زمين چهل دزد را پنهان کرده بود تا مال هر تاجرى را که به کاروان سرا وارد مى‌شود، بدزدند. اين‌ را اينجا داشته باشيد. وقتى پسر از چاه درآمد، دو تا از انارها را توسط قاصدى براى مادر و آن دختر فرستاد. قاصد انارها را به خانهٔ پسر برد. دختر يکى از انارها را باز کرد ديد پر از دانه‌هاى ياقوت است. معمارباشى را خبر کرد و گفت که قصرى بسازد بزرگتر و قشنگ‌تر از قصر پادشاه. 'اما بشنويد از پسر' . نيمه‌هاى شب پسر سر و صدائى شنيد. چشم باز کرد و ديد از دريچه‌اى که در زمين کاروان‌سرا نصب شده بود چهل دزد بيرون آمدند و همهٔ مال و اموال تاجرها را به زيرزمين بردند. فردا صبح که تاجرها متوجه شدند بارهاى آنها دزديده شده است به حاکم شکايت بردند. چند روزى گذشت و اموال تاجرها پيدا نشد. پسر به تاجرها گفت مى‌توانم بارهاى شما را پيدا کنم به‌شرطى که نوشته بدهيد من 'تاجرباشی' شما بشوم و يک دهم اموال را هم به خودم بدهيد. تاجرها قبول کردند. حسن پيش حاکم رفت و گفت من مى‌توانم اموال تاجرها را پيدا کنم به‌شرط آنکه يک روز حکومت خود را به من بدهی. حاکم قبول کرد. حسن در لباس حاکم به کاروان‌سرا رفت و اموال تاجرها را از آن زيرزمين بيرون آورد. با اين کار بر ثروت پسر افزوده شد. پسر براى اينکه در شهر خودش جائى براى نگه‌دارى اموال خود درست کند به خانه برگشت. در آنجا فهميد که دختر قصر باشکوه و بزرگى ساخته است. خيلى خوشحال شد. دختر به او گفت: وقتى به اينجا آمدى به ديدن پادشاه برو. اولين نفرى هم که پادشاه را دعوت مى‌کند بايد تو باشی. پسر قبول کرد. برگشت و بارهاى خود را آورد و پس از مدتى پادشاه را به قصر خود دعوت کرد. دختر، قصر را به‌خوبى آراست. پادشاه وارد که شد ديد عجب دبدبه و کبکبه‌ای! عجب بريز و بپاشی! پيش خودش گفت: اى کاش اين تاجرباشى داماد من بود. در اين موقع دختر از پشت پرده بيرون آمد و پادشاه فهميد که اين دختر خودش است. قرار شد دختر به قصر پادشاه برگردد و دوباره با عزت و احترام و جشن عروسى مفصل به خانهٔ تاجرباشى برود. مدتى گذشت. روزى دختر به پادشاه گفت: فهمديد که حق با من بود و آستر است که رويه را نگاه مى‌دارد. اين من بودم که آن پسر کچل و بى‌دست و پا را به اينجا رساندم. پادشاه پیشانی دخترش را بوسيد و چند دِه را هم شش‌ دانگ به او بخشيد. ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

وضعیت کنونی در مازندران😂 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

چالش ترکوندن بادکنک با اکبرآقا🤣 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

زمستون  بهاری داره کولاک میکنه 😍 برف تمومی نداره 👏😃 امید وارم دلتون مثل این طبیعت برفی سفید و روشن باشه ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar