این آدم دیگه خیلی پاک دامن بود🤣🤣🤣🤣 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

‍ نمونه بارز یه باهوش😂🤣🤣 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

🟢عجیب ترین اسم دنیا متعلق به این پسره!😂😂😂 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

اگه گفتین بعد تنبیه متجاوز،حالا وقت چیه؟😂✌️💪 #طوفان_الاحرار ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

دلبر تو کاریزما دارنی دلبر😍 باصدای ابوالفضل رحیمی ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

دیاری دیاری نزن اشاره😍 ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

تعطیلی پنجشنبه‌ها در کمیسیون اجتماعی مجلس تصویب شد 🔹رییس کمیسیون اجتماعی مجلس از بررسی لایحه اصلاح ماده (۸۷) قانون مدیریت خدمات کشوری و موافقت اعضای این کمیسیون با تعطیلی پنجشنبه‌ها خبر داد. 🔹در موضوع اصلاح ماده (۸۷) قانون مدیریت خدمات کشوری مبنی بر افزایش یک روزه تعطیلی پایان هفته و کاهش ساعات کاری که از صحن مجلس به کمیسیون بازگشت خورده بود، ما باید دو ابهام در آن، یعنی تعیین میزان ساعات کاری و تعیین روزهای کاری را در کمیسیون رفع می‌کردیم که در این نشست پس از اعلام نظرات نمایندگان موافق و مخالف و نماینده دولت و در نتیجه این بررسی، روزهای کاری از شنبه تا چهارشنبه تعیین شد. 🔹رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به اینکه ما در اصلاح این ماده به صراحت روزهای شنبه تا چهارشنبه را به عنوان روزهای کاری اعلام کردیم که در صحن مجلس هم مورد ایراد قرار نگیرد، بیان کرد: به عبارت دیگر بر اساس این ماده شهرها و استان‌های دیگر هم مانند تهران پنجشنبه و جمعه تعطیل خواهند بود./مهر ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

📛 دستورالعمل اسرائیل به وزرای کابینه اظهارنظر درباره حمله ایران ممنوع! رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند: دستورالعملی به وزرای دولت نتانیاهو صادر شده و از آنها خواسته شده است که از اظهار نظر در رسانه‌ها در خصوص حمله ایران خودداری کنند./ تسنیم ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

🔺سوال خبرنگار از نتانیاهو: سه تهدید برای اسرائیل؟ نتانياهو در جواب: ایران، ایران، ایران ایران داره یه امپراطوری بزرگ میسازه ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

#مَشتــی حُسَیــن رمضـون هَمِش پِلاس بیئـه تَکّه پیش وِلْ وِلـی کِــرده کـار و بـار نِـداشتِــــه تَسْبی رِه چَـخ دا وِ شِــه اَنْگـوسِ دور اِسّــا بیئـه هیش کـی ره کار نِداشتِــه اِسّـــا بیئـــــه عَلِــم بِـنْ تینـــــــــــاری شِه دِل پِئیّ وِسّه چـوکْ چـوکْ ۱ زوئه سَقـــونّفـــارِ پِلّــه سَــــر گِــل بـه گِــل نیشت بیئه شِه سیگار ره وِ پوکْ زوئه گِتِــــه گِتِـــه وِ پِشْـتِ سَــــر فِـــراوُن اَتّــه کــلاغّــه چِــل کــلاغ کِــــردنِـــه شـــه تَنّینــــه شـــه بـافْتِنِـــه دوتِنِــه وَچِــه صــاحــابِ دِلّـه داغ کِــردِنِــــه مَحْلِـــه صـــدا دَرینگــــونِـه وِنِسّـــه خِــریــمِ بَـنْ ۲ لَیـــلایِ دَمّـــه بَیْتِـــه دِسّــه تـا خِـش وِ دیـمِ سَـر دَچیّـــه وِ رِه دَرِسْ ۳ کیجـــایِ چَمِــه بَیْتِــه هَفْ هَشْ دَفِه رمضونِ مار و خواخِر لَیــلایِ وِسِّـه خـواسّـگــار بُـوردِنِـه مَشتـی حُسَین شـه تِکِ پاسّه بَیتِه بَخِـــردِنِـه حَـرفــه کِنــار بُـوردِنِـــه مَشتی حُسَین مَردی خَلِه گَرمِ سَـر داد و بیــداد دِتِـر ره شـی نَـدِمْبِــه دِتِـر هِــلا وِ گِـلِ پِشْتْ لـو نِمــــــو اَگه هادِم به خَـر و خــی نَدِمْبِـــه عمّه خاتـون گِتِـه: برار گِـج بَئــی لَیلا دیگه به سِنّ هَشْت و رُوشْتِه اَنّـه نَئــو وِ گِـلِ پِشْتْ لُـو نِمــــــو فکر و خیال کنّی وِ دل سَروشْتِه دل ونِه دل نیئـه خــدا دونّـه که: شه خواهونی رِه چَنّه زیل دَوِسّه نَذر و نیاز خـدا تـه چَمّـه بَیــــره بُـورده امامـزاده دَخیــل دَوِسّــه تَش وِشِنِه لَیـلایِ دل روز و شــو وِ چـشِ بِنْ خـواهـونــی رَج دَرِه دونّـی ته شـه دِتِـرِ حـال و روزّه بِهِـــل بُـورِه چَنّــه تِـرِه لَـــج دَرِه مَشتی حُسَین شه حَرفِ سَر جِر نِمو هَمِش گِتِه: من وِنِـه خِر رِه دومْبِه هِـرِسّــا لَیـــلا وِنِـه رو دَر بِمــــــو بَوتِه بِبا : وِاللّه سَرِلْمِــه شـومبِــه اَتّـه صِـوی اِفتابْ هِـلا تِـهْ نَـزو لَیلا وُ رمضـون مَلِه جا دَشّینـه هِـدانِـه وا حُسَیــــــنِ آبِـرو رِه یِواشِکی بی سَرْ صِـدا دشّینـه رِز و دِرِشْتْ دِماسینـه لیفــارِه ۴ وِشونِ کَر ۵ رِه پِشپِشــو بَـزونـه هِشِنْدینِه کوچه سَر و خیابون صِواحی سَر؛ تا نِصفِ شو بَزونه لَیلایِ مار رَه هرکی راهْ سَر دیّه خِلاصِه اَتْ جوری وِ دیمریس دائه اَتْ چی گِتِه ؛ آخ وِنِه چِشِ چالّه شِتاشِتالْ کِرده خارِک خیس دائه زَنْـهایِ تِک لوشــــا کَلِکْ نِداشتِـــــه میشْکا تیکایِ پشتِ سَر حَرفْ زونِه هیمِـه کَرا؛ نِشـاگِـرا؛ بینـــــــجِ تاش وِشون دِتایِ پِشْتِ سَــر حَرفْ زونه اَنّه وِشــــــونِ پِِشْتِ سَـــر بَوتِنِــــه حَرف و حَدیثّــه واءِ تِکْ دینْگــونِه هَفْتا مَحَـــل اونْ وَرْتِرِک دونِسّــــه غَریب و آشِنــــاءِ تِکْ دینْگــــــونِه #برگردان : جلوی تکیه همیشه پاتوق رمضان بوده شغل و هنری جـز ولگردی نـداشت تسبیح را به دور انگشتانش می چرخاند و بـا هیج کسی کاری نـداشت تنها می ایستاد زیــر عَلَم نگران دلداده ی خود بود گاه گاهی  روی پله ی سقّانفار می نشست و به سیگارش پُک می زد حرف و حدیث پشت سرش زیاد بود یک کلاغ و چهل کلاغ می کردند می تنیدند و می بافتند و می دوختند داغ به دل صاحب بچه می زدند توی محل شایعه کردند برایش(برای رمضان) در سربالایی مرتع خریم راه را بر لیلا بست و دوتا سه تا بوسه روی صورتش ردیف کرد(کنایه از اینکه از گل رویش بوسه ای چید) الهی ریختش عوض شود که دختر (لیلا) را گول زد مادر و خواهر رمضان؛ هفت هشت دفعه ای از لیلا خواستگاری کردند مشهدی حسین چاک دهنش را باز کرد آنها حرفشان را پس گرفته و دم نزدند مشهدی حسین آدمی بسیار زودجوش و عصبانی داد و فریاد راه انداخت که دخترم را شوهر نمی دهم دخترم نو رسیده است و هنوز کاملا به سن بلوغ نرسیده اگر هم شوهرش بدهم به هر خر و خوکی نمی دهم عمه خاتون(عمه ی لیلا) خطاب به برادرش می گفت: دیوانه شده ای لیلا دیگر به سن بلوغ رسیده اینقدر نگو هنوز از زیرخاک در نیامده و جوانه نزده اینها خیالات توست؛ او(دخترت) دلش پیش رمضان گیر است. دل تو دلش نیست و خدا می داند که: چقدر در عشقش مصمم است برای اینکه خدا تو را راضی کند نذر کرده و به امامزاده متوسل شده است روز و شب در دل لیلا آتشی برپاست زیر چشمانش رد پای عشق دیده می شود از حال و احوال دخترت آگاه هستی بگذار این وصلت سر بگیرد ؛ چقدر لجبازی؟ مشهدی حسین از حرفش کوتاه نیامد و همیشه می گفت: من خیر و صلاح دخترم را می دانم روزی لیلا جلوی پدرش ایستاد و گفت: از شما دست می کشم و می روم یکی از روزها که هنوز تیغ آفتاب نزده بود لیلا و رمضان محل (روستایشان) را ترک کردند آبروی حسین را به باد دادند یواشکی و بدون سر و صدا از محله(روستایشان) دور می شدند. ادامه صفحه ی بعد

ادامه ی ترجمه: *رِزا دِرِشت دماسینه لیفاره=کنایه از اینکه صحبت فرار لیلا و رمضان؛ حرف مجلس کوچیک و بزرگ روستا شده بود *وِشونِ کَر ره پِشْپِشو بزونه= پشت سر این  دو خانواده (خانواده ی لیلا و رمضان) حرف زده و غیبت می کردند. *هِشِندینه کوچه سرا خیابون = حرف و حدیث فرار لیلا و رمضان شده بود ؛ نُقل مجلس کوچه و خیابان. صِواحی سَر تا نصفِ شو بزونه =کنایه از اینکه: از صبح تا نیمه شب فقط از قضیه ی لیلا و رمضان صحبت می کردند هر کس مادر لیلا را در کوچه و خیابان می دید یه جوری غم دلش را تازه می کرد یه چیزی می گفت و چشم و چالش را پر آب و خیس می کرد(کنایه از اینکه اشکش را در می آورد) دهن زنان لوش و کلک نداشت ( چفت و بست نداشت  ) پشت سر گنجشکان و توکاها هم حرف می زدند هنگام هیزم آوردن؛ نشاکردن و دروی شالی در شالیزار پشت سر این دو نفر(لیلا و رمضان) چه حرفهایی که نگفته اند اینقدر پشت سرشان حرف زدند حرف و حدیثشان را به دهن باد انداختند هفت محل آن طرف تر هم این قضیه را شنیده بودند آشناها که هیج حتی غریبه ها هم حرف و سخنشان فرار لیلا و رمضان بود #کـاظــم_صـداقتــی_بـورخـانــی واژه ها: ۱_چوک چوک (مرغ حق)=پرنده ای است شبیه جغد که شبها خود را از شاخه ی درخت آویزان کرده و تا صبح فریاد یا ناله می زند. در لفور سوادکوه چوک چوک بعنوان زبانزد بکار می رود. یکی از مواردی که خود را تشبیه به چوک چوک می کنند هنگام انتظار کشیدن به مدت طولانی است. ۲_خِریم=جای آفتابگیر. خِریم بَن=سر بالایی مرتع خریم. مرتعی که همیشه آفتابگیر است. ۳_رِه دَرِس=نوعی نفرین.  یعنی ریخت صورتش زشت و کریه شود. ۴_لیفا=چوبی است به بلندی تقریبی ۱/۲٠ سانت و به قطر ۱ سانت که در هنگام خرمن زدن با اسب و یا کمباین دستی از آن استفاده می کنند.  زائد ه ی کوچکی که در سر آن قرار دارد برای جدا کردن ساقه از دانه های شالی بکار  می رود. ۵_کَر= پشته ی خرمن_در اینجا کنایه از غیبت کردن، پشت سر کسی حرف زدن ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar

مَشتــی حُسَیــن شعــر و خونّش: #کـاظـم_صـداقتـی_بـورخـانـی ✅کانال وسطی کلای قائمشهر @vostakola_Ghaemshar