#به_قلم_خودم
#طلبه_خواهر_جهادی
🦋السلام علیک یا ابا عبداالله الحسین (ع)🦋
حسین جانم درانتظار پسرت مهدی دلمان خون شده ، قلبها زدوری او از سنگ شده ، در این هیاهوی جهان دلمان ز دیدار روی زیبای او تنگ شده.😔
حالا که حرف از دلتنگی به میان اومد این را بگویم آقا جان شمارو به حق پهلوی شکسته مادرت زهرا (س) بخاطر بدبختی و بیچارگی ما نه ، بخاطر درمون دردهای عالم هم نه، حتی برای اوضاع نابسمان این روزهایمان هم نه ، هرچند حال و روزمان خرابتر از این حرفاست ،فقط و فقط برای دل تنگ ماهم که شده دعاکن پسرت مهدی بیاید .
🌱اللهم عجل الولیک الفرج🌱
#سمنان
# گرمسار _ مدرسه فاطمیه (س)
# شعبه ایوان کی
با شیوع ویروس منحوس کرونا گروههای اذکار و ختم قرآن و روانشناسی توسط اساتید و طلاب شعبه ایوان کی در فضای مجازی جهت بالا بردن روحیه توکل و اعتماد به نفس و آرامش به اطرافیان تشکیل شده است و همچنان فعالیتها روزانه ادامه دارد.
# به امید و توکل به خدا کرونا راشکست میدهیم
# طلبه جهادی عرصه سلامت.
1_211426569.mp3
1.8M
دیدم،دست سردار زمین افتاد
رو به کربلا زدم فریاد، زدم فریاد
همسنگرا
این گوش بدین تا یه متن دلنوشته یکی از دوستان رو بفرسم همزمان بخونید...
سلام همسنگرا شبتون با آرامش 🌱
ساعت ۱:۲۰دقیقه ی نیمه شب که دارم این متن مینویسم دلم خیلی تنگ شد دلم خواس با حاجی یه درد دلی کنم ....
تقریبا سه ماه پیش مالک اشترمون رفتن عراق ولی ....بعد که برگشتن به جای اشک شوق اشک فراق ریختیم اخه یادتون که چه برگشتی شد ...
امشب دلم تنگ امشب دلم خییییییلی تنگ شده....
همه چی مث فیلم از جلو چشمم رد شد خبر روز جمعه انتشار اون عکس دست💔
اخ همه جا هی پخش میکردن
ای اهل حرم میر علمدار نیامد😔
اخ همه روضه ها خط به خط جلو چشمم اومد
ای کشته ی دواز وطن وای ...
حاجی هوای دلمون داشته باش
دلمون واست خیلی تنگ 💔
مراقب رفیقت باش حاجی (سردار قاآنی)...
حاجی از وقتی رفتی رسم دست دادن از بین همه تموم شد ..
حاجی نمیدونم ولی انگار یه خبری انگار قرار با آقاجان برگردین پیشمون امید دارم به برگشتتون امید دارم ...
یه روزی که آقامیان میگن انا بقیه الله بعد پشت سرشون شما میاین ...
حاجی آسیدعلی آقا را مراقبشون باشید الان هممون بعد حضرت مهدی فقط دلخوشیمون آسیدعلی آقاس خودت هوای هردوشون داشته باشید....
حاجی فقط یه کلمه میگم
خیلی دوست دارم بابا قاسم 💔
باباقاسم هوای دلم داشته باش گناه نکنم...
#شهیدهبانونوشت...
#دلتنگتم...
1_205329286.mp3
1.49M
🎙ما از سوختن نمیترسیم که پروانههای عاشق نوریم!
🔰 با روایتگری #شهید_آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻 نماهنگ زیبای دعای فرج (عظم البلاء)
🎤 با نواى علی فانی
دراین روزها هم هنوز دست ما به دامانت نرسیده...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیّکَ الفَرَج
💎سلام به تمام عزیزان
😌مي دانم دلتان براي دیدن عزیزانتان از نزدیک، دید و بازدید، سفر، امنیت سلامتی و تجمعهاي مذهبي و هيئتي خيلي تنگ شده است!!!
با توجه به اينکه تجمعات در اين ايام کرونائي تعطيل است بنا بر توصيه مقام معظم رهبري برای قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ قرار ما:
🔻 قرائت دعاي هفتم صحيفه سجاديه 🔻
📌 هر شب بعد از نماز مغرب و عشا
💠اين کمترين کاري است که ما ميتوانيم انجام دهیم و همدردي خود را با خانواده جانباختگان اين ويروس منحوس اعلام کرده؛ با دعاهاي خود پشتيبان تمام مدافعان سلامت باشيم.
🙏🙏🙏 لطفا با اشتراک گزاري این پیام و تصویر باعث رونق و گسترش اين اجتماع مجازي شويد.
🔻 اجتماع قلوب مومنين و مومنات و درخواست جمعي باعث دفع بلا و ريزش رحمت الهي خواهد. ان شاءالله
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏹نماهنگ:سال نو خوبه؛اگه با تو شروع بشه حسین (ع)
🎙با نوای: کربلایی #مرتضی_دهقانی_مقدم
🌸حالتو خوب میکنه ...
.
#سمنان
#گرمسار _ مدرسه فاطمیه(س)
# شعبه ایوان کی
در هفته آخر اسفند ۹۸ در شرایط قرنطیه در اثر کرونا با ملاحظات و بسته بندی بهداشتی ۳۰ بسته آذوقه شب عید برای طلاب و روحانیون شهر شامل؛ ۱۰ کیلو برنج، حبوبات از هر نوع یک کیلو، روغن، ماکارونی، رب گوجه و یک بسته شکلات.
🔸️۳۰ عدد مرغ با بسته بندی بهداشتی
🔸️قربانی یک راس گوسفند برای بار دوم برای سلامتی امام عصر عجل الله و رفع بلا
توسط مسئول شعبه ایوان کی انجام و توزیع شد.
چه قدر دلمون برای حرم با صفای حضرت معصومه سلام الله علیها تنگ شده
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّة
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
آخرین تولیدات بانوان طلبه شامل عکسنوشت، کلیپ و... که همزمان با شیوع ویروس کرونا تولید و منتشر شده است را در اینجا ببینید
https://instagram.com/coron_aonline
#کرونا_را_شکست_میدهیم
طلاب خواهر علاقه مند به خدمت در عرصه جهادی سلامت می توانند در این گروه عضو شوند و آمادگی و توانمندیهای خویش را اعلام نمایند https://eitaa.com/joinchat/3265921065Cebb465ade5
لطفا از گروه طلاب جهادگر به این گروه بیایید .
🔹مقام معظم رهبری(مدظله العالی) : بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدان ها.
#همدلی_و_اتحاد_طلاب_و_بسیجیان_مهدیشهر
#به_مدد_الهی_و_همدلی_کرونا_را_شکست_می_دهیم
خاطرات کرونایی
واقعیتش من همیشه از مرده میترسیدم
یه ترس مبهم که جرئت نداشتم باهاش روبرو بشم
حتی اقوام نزدیک هم که فوت کردن برخلاف بقیه من هیچ وقت نمیرفتم ببینم.
ولی مادرم همیشه میگفت مرده ترس نداره
مثل کسی هست که خوابیده.حتی نمیتونه از خودش دفاع کنه.
و خودش تو این سالها خیلی از اقوام نزدیک رو غسل داده بود.
تا اینکه مساله کرونا پیش اومد.
خیلی دوست داشتم کمکی انجام بدم تو این شرایط.
با بیمارستان حضرت علی اصغر ع تماس گرفتم جهت کمک
گفتم هر کاری باشه برای کمک به بیماران حاضرم انجام بدم.
ولی گفتن فعلا شرایطش مهیا نیست که بیاید.
به دوستان نهاد هم قبلا اعلام آمادگی کرده بودم.
تا اینکه باهام تماس گرفتن و گفتن برای تجهیز اموات نیاز به نیرو هست.
ظاهرا اکثر نیروهای دار الرحمه حاضر به انجام این کار نبودند.
گفتم من تا به حال این کارو انجام ندادم
ولی حاضرم تو بقیه قسمت ها کمک کنم
ولی ظاهرا فعلا این قسمت بود که نیرو نیاز داشت
اولین نفر با مادرم صحبت کردم
صحبتهاشون باعث شد که جرئت پیدا کنم برای انجام این کار برم.
قرار شد یک روز قبل برای جلسه و آشنایی با شرایط بریم دارالرحمه شیراز.
فردا صبح زود وقتی رفتم
یه آقایی اومد ویک بسته ای رو بهم تحویل داد که شامل لباس،ماسک، چکمه،کاتر و..بود و گفت یکی از بیماران فوتی کرونا تو بیمارستان شهید فقیهی هست
خانوادش منتظر شما هستن که سریع برید کارهای تجهیزشو انجام بدید.
قرار بود جلسه باشه
ولی خیلی زود به ما گفتن برید برای انجام کار..
راستش اولش ترسیدم
ولی محکم گفتم من حاضرم.
آژانس گرفتیم و با یکی از نیروهای دارالرحمه به سمت بیمارستان شهید فقیهی راه افتادیم.
کنار بیمارستان یه آقایی منتظر ما بود
از گیت ورودی رد شدیم و رفتیم به سمت زیر زمین بیمارستان.
تا به حال این قسمت رو ندیده بودم.
وارد راهرو نسبتا تاریک و نمور زیر زمین که شدم پاهام شروع کرد به لرزیدن و ضربان قلبم تند شد.
توسل کردم به ائمه ع و زیر لب ذکر میگفتم و قرآن میخوندم.
راهرو نسبتا طولانی رو پشت سرگذاشتیم و در انتهای پیچ دوم به اتاقی رسیدیم.
یه آقایی که بعدا فهمیدم پسر خانمی هست که فوت شده و مسئول اونجا منتظر ما بودن.
سریع لباسها رو پوشیدیم.
اول یه لباس خیلی زخیم پلاستیکی که ضد آب بود
دستکش لاتکس،دوباره یه دستکش دیگه
گان و کلاه..
تجهیزات رو برداشتیم و به سمت اتاقی که اموات رو نگهداری میکردن به راه افتادیم.
زیر لب لا حول ولا قوه الا بالله میگفتم.قلبم تندتر میزد.
اون آقای مسئول در اتاق رو باز کرد و گفت:مورد یه خانم هفتاد و چهار پنج ساله هست.
همه اموات کرونا رو تو بیمارستان کارهای تجهیزشون رو انجام میدادن.
خانمی که همراه من بود گفت این سومین مورد کرونایی هست.
ظاهرا فوتی های خانمها براثر کرونا کمتر از آقایون بوده.
همونجا اون آقای مسئول میگفت متاسفانه تا الان تعداد افراد فوتی بر اثر مسمومیت ناشی از الکل بیشتر از کرونا بوده که جای تاسف داشت.
چون میز نبود اون دوستمون یه گوشه اتاق کفنی رو که همراهش آورده بود روی زمین پهن کرد.
اول یه لایه پلاستیکی بعد کفن..
کمک کردم و اون خانم رو از روی برانکار بلند کردیم.
انگار هیچ ترسی نداشتم
دیگه پاهام نمی لرزید و قلبم هم آروم شده بود.
زیر لب ذکر میگفتم.
با دوستم نشستیم و اول فاتحه ای رو نثار اون مادربزگ کردیم.
به نیابتش به آقا سلام دادم.
گفته بودن دقت و سرعت عمل حرف اول رو میزنه.
باید سریع شروع میکردیم
اون خانم از من پرسید اولین باره مرده رو از نزدیک میبینی؟
گفتم:بله
تعجب میکرد از اینکه به محض مواجهه نترسیدم و خیلی عادی برخورد کردم.
ذکر ها و توسل ها نتیجه داده بود.
و من با آرامش کامل مشغول کمک بودم.
یک مادر بزرگ مهربون مثل بقیه مادربزرگ ها با موهای حنایی.
میگفتن ۳ساعت بیشتر تو بیمارستان نبوده.
همه احکام رو قبلا مرور کرده بودم و از اساتید مختلف در مورد این شرایط پرسیده بودم.
اول تیمم بدل از سدر
بار دوم بدل از کافور
بار سوم بدل از آب خالص
واجبه در صورت امکان اول با دستهای خود میت تیمم انجام بشه و بار چهارم با دستهای فردی که تجهیز رو انجام میده.
بعد حنوط یعنی زدن مقداری کافور بر مواضع سجده..
(پیشانی، کف دو دست،سر زانوها و سر انگشتان شصت.)
سریع کارهای تجهیز رو انجام دادیم و میت رو تو کاور قرار دادیم.
دوباره فاتحه ای نثارش کردیم.
واز اتاق بیرون اومدیم.
لباسها رو تعویض کردیم و همراه وسایل دیگه در سطل آخر راهرو قرار دادیم.
دستها رو ضد عفونی کردیم و از راهرو خارج شدیم.
شاید یه کار به ظاهر کوچیک بود ولی نگاه منو به زندگی و اولویت هام تغییر داد.
اینکه جسم فقط مرکبی است برای روح بی نهایتم
و اینکه باید از اعمالم بترسم نه از جسم بی جان و بی دفاع...
از لحظه خروج از زیر زمین بیمارستان مدام به این فکر میکردم که آیا برای این لحظه حساس آماده هستم..
طلاب خواهر علاقه مند به خدمت در عرصه جهادی سلامت می توانند در این گروه عضو شوند و آمادگی و توانمندیهای خویش را اعلام نمایند https://eitaa.com/joinchat/3265921065Cebb465ade5
لطفا از گروه طلاب جهادگر به این گروه بیایید .