تا تو هوس خدای از سر ننهی
در هر دو جهان نباشدت روی بهی
ور زانکه به بندگی فرود آری سر
ز اندیشهٔ این و آن بکلی برهی
ابوسعیدابوالخیر🌻
@wittj2
#مقالات_فیه_ما_فیه
#فصل_بیست_وششم_بخش_دویست_وپنجاه_ودو
🔮👇شرط دریافت اسرار قرآن
قرآن همچو عروسی است:
با آنکه چادر را کشی، او روی به تو ننماید.
آنکه آن را بحث می کنی و تو را خوشی و کشفی نمی شود آن است که چادر کشیدن تو را رد کرد و با تو مکر کرد و خود را به تو زشت نمود، یعنی "من آن شاهد نیستم."
او قادر است به هر صورت که خواهد بنماید.
اما اگر چادر نکشی و رضای او طلبی، بروی کشت او را آب دهی، از دور خدمتهای او کنی، در آنچه رضای اوست کوشی بی آنکه چادر کشی، به تو روی بنماید.
اهل حق را طلبی که فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي (به حلقه بندگان من پیوند، و آنگاه به بهشت من در آی – فجر – 29 و 30).
حق تعالی به هرکس سخن نگوید – همچنانکه پادشاهان دنیا به هر جولاهه (پارچه باف) سخن نگویند.
وزیری و نایبی نصب کرده اند، ره به پادشاه از او برند.
حق تعالی هم بندۀ را گزید تا هر که حق را طلب کند در او باشد و همه انبیا برای این آمده اند که ره جز ایشان نیستند.
شرح (استاد قمشه ای)🌻
- قرآن همچو عروسی است...: مولانا از عاشقان قرآن است و هر کجا ذکری از این کلام آسمانی است، چنان با شیفتگی سخن می گوید که گویی یاد معشوق است. گاه به پیروی از سنائی گفت عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد
که دارالملک معنا را مجرد بیند از غوغا
آن را عروس می خواند؛ و گاه به درخت پرباری تشبیه می کند که چون سدره" درختی در بهشت که رمزی از معرفت است" از آسمان در گذشته و هر شاخ و برگ آن به زبان شیرین مردم شور بخت را فرا می خواند و دریغ می خورد که چرا مردمان در کویر تشنۀ عالم در آرزوی سایه جان می بازند و این درخت آسمانی را نمی بینند که:
بیخ آن ز شاخ خندان روی تر
عقل از اشکال آن زیر و زبر.
کاروانها بی نوا وین میوه ها
پخته می ریزد، چه سحر است، ای خدا؟
سیب پوسیده همی چیدند خلق
درهم افتاده به یغما خشگ خلق.
گفت هر برگ و شکوفۀ آن غصون
دم به دم "یالیت قومی یعلمون"
گر کسی می گفتشان کاین سو روید
تا از این اشجار مستسعد شوید،
جمله می گفتند کین مجنون مست
از قضاء الله دیوانه شده است.
غصون (شاخه ها) - یالیت قومی یعلمون ( ای کاش قوم من می دانستند) – مستسعد (سعادتمند)
و گاه از آن به عصای موسی تعبیر می کند که:
هست قرآن مر تو را همچون عصا
کفر ها را بر درد چون اژدها.
و جای دیگر از زبان قرآن با منکران سخن می گوید که:
مر مرا افسانه می پنداشتید!
تخم طعن و کافری می کاشتید!
خود بدیدید، ای خسان طعنه زن،
که شما بودید افسانه نه من!
نور خورشیدم فتاده بر شما؛
لیک از خورشید ناگشته جدا.
و گاه با اشاره به کلام الهی که فرمود:
به حلقه بندگان من پیوند و آنگاه به بهشت من در آی.(فجر 29 و 30)
گوید که اگر خواهی به جرگه عاشقان حق پیوندی از صف جولاهگان و سوداگران به محفل قرآن درآی زیرا:
چون تو در قرآن حق بگریختی،
با روان انبیا آمیختی.
هست قرآن حالهای انبیا،
ماهیان بحر پاک کبریا.
اما شرط وصال این شاهد غیبی صفای دل است که فرمود: " جز دست پاکان بدان نرسد" (واقعه – 79) و نیز فرمود: " که این کتاب بی هیچ۵ شک و ریب راهنمای پرهیزکاران است" (بقره – 2).
و هرکه به دنبال اغراض نفسانی چادر این عروس قدسی را که رمزی از حجاب کلمات و نقاب صورت است بر کشد، آن شاهد خود را بد و زشت نماید – چنانکه قرآن را سراسر سخنان پریشان و تناقصات ناگشوده بیند و آن را اساطیر و سحر و افسون خواند و سر طعنه منکران بر این سدرۀ معرفت و شاخه های آن چون مثنوی و غزلیات حافظ و سعدی همین ججاب اغراض است که دیده بینش آدمی را فرو می پوشد و اورا از قرآن و کلام اولیا جز حرفی نصیب نمی آید.
مولانا در میان قصۀ مسجد مهمان کش از طعنۀ کوته نظران که می گفتند مثنوی سخنان بلندی نیست و یکسر پریشان و درهم است یاد می کند و بی آنکه خود برنجد، برای بیان حقیقت و دفع شبهات اهل گمان که موجب گمراهی ساده دلان تواند بود، گوید:
من نمی رنجم ولیکن این لگد
خاطر ساده دلی را پی کند.
خوش بیان کرد آن حکیم غزنوی
بهر محجوبان مثال
که ز قرآن گر نبیند غیر قال،
این عجب نبود ز اصحاب ضلال.
خربطی ناگاه از خر خانه ای
سر برون آورد چون طعانه ای
کاین سخن پست است ، یعنی مثنوی
قصه پیغمبر است و میروی
نیست ذکر و بحث و اسرار بلند
که دوانند عارفان آن سو سمند
جمله سرتاسر فسانه است و فسون
کودکان قصه ؛ بیرون و درون
چون کلام الله بیامد هم برآن
اینچنین طعنه زدند آن کافران
که اساطیر است و افسانه ی نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند
کودکان خرد فهمش می کنند
نیست جز امر پسند و ناپسند
گفت گر آسان نماید این به تو
اینچنین آسان یکی سوره بگو
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷خاصِفُ النَّعْلِ کیست⁉️
کفش و نعلین پیامبر را وصله و پینه میکرد.
👌✨ رسول خداصلی الله علیه وآله در چند مورد این عنوان را برای امیرمؤمنانعلیه السلام به کار برده است.
ابوسعید خدری گوید: رسولخداصلی الله علیه وآله فرمود:
«از بین شما کسی است که بر تأویل قرآن خواهد جنگید؛ چنانکه من بر تنزیل آن جنگیدم. هر کدام از ابوبکر و عمر گفتند: آیا من هستم؟ فرمود: نه، بلکه او خاصف النعل است».
ابو بصیر میگوید: دقت کردیم دیدیم او علیعلیه السلام است که کفش رسول خداصلی الله علیه وآله را وصله و پینه میکرد.
👌✨در حدیث دیگر، رسول خداصلی الله علیه وآله آیه «تو فقط بیم دهندهای! و برای هر گروهی هدایت کنندهای است»، را قرائت کرد و فرمود:
«من منذر هستم، آیا هادی را میشناسید؟ گفتیم: نه، ای رسول خدا، فرمود: او همان خاصف النعل است».
پس همه گردنها به سمت در گردانیده شد، ناگاه علی بن ابیطالبعلیه السلام از حجرهای خارج شد؛ درحالیکه نعلین رسول خداصلی الله علیه وآله دردستش بود و آن را میدوخت.
👌✨در زیارت آن حضرت نیز آمده:
«سلام برتو ای برطرف کننده سختیها، وصله زننده نعلین پیامبر و ای آقای اهل بیت!».
📗 بحارالانوار، ج 97، ص 332
اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام
اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً
علمی عرفانی👇
@wittj2
ندای درون انسان.mp3
2.21M
⭐️ندای درون
🎷علامه مروجی سبزواری
علمی عرفانی👇
@wittj2
20 shakhesehaye ejaz.mp3
9.69M
#عرفان_عملی_اسلامی
#ضرورت_دین_نبوت_امامت
#مهدی_طیب
@wittj2
🔮در ثواب نشر شریک باشید
کانال علمی عرفانی👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2515861505C45d2328c8f
ذرات درون اتمی هیچ کدام جایگاه مشخصی ندارند مگر اینکه دیده شوند یعنی اینکه اشیا و اجسام تا زمانی که ما به آن ها نگاه میکنیم واقعی و پایدار هستند. ایا ما در یک دنیای #هولگرافیک زندگی میکنیم؟چیزایی که میبینیم توهمی بیش نیست!
علمی عرفانی👇
@wittj2
ما گذر زمان را به ثانیه،دقیقه، ساعت… و سال میسنجیم. اما این به آن معنا نیست که زمان با آهنگی ثابت جریان دارد. زمان در مکانهای متفاوت آهنگهای گوناگون دارد. به بیان دیگر،گذر زمان نسبی است.
@wittj2
🔮🎷 میدان هیگز
میدان هیگز که شبیه میدان مغناطیسی است. ذرات مختلف در اثر حرکت در داخل میدان هیگز، با جذب جرم به تدریج به پروتون، نوترون و الکترون اتمهای سازندهی بدن انسانها و تمام اجسام و اجرام اطراف ما تبدیل میشوند. بدون وجود این میدان، حیاتی هم وجود نخواهد داشت.
علمی عرفانی👇
@wittj2