#شرح_عرفانی_دیوان_حافظ
#غزل_سوم #بیت_هشتم
آيينه سكندر، جامِ جَمْ است، بنگر
تا بر تو عرضه دارد، احوالِ مُلك دارا
#شرح : اى خواجه! و يا اى سالك ! سزاوار است به آئينه و زندگى اسكندر ذوالقرنين نظر نمايى و چگونگى زيست و سرگذشت آن را براى خود عبرت قرار دهى و دل به اين جهان مبندى؛ كه : «ألْمَغْبُونُ مَنْ شَغَلَ بِالدُّنيا، وَفاتَهُ حَظُّهُ مِنَ الآخِرَةِ.» ( زيانكار كسى است كه به دنيا مشغول شده و بهره آخرتى اش را از دست داده باشد.)
- نيز : «كَمْ مِنْ واثِقٍ بِالدُّنيا قَدْ فَجَعَتْهُ.» (چه بسيار كسى كه به دنيا اطمينان كرد و دنيا او را به مصيبت جانگداز و دردناك گرفتار نمود.) و يا بخواهد با اين بيان بگويد :
اى خواجه ! هنگامى مى توانى به ملكوت عالم راه يابى، كه مظاهر را به ديده اعتبار و فنا بنگرى؛ كه : «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (و اين چنين ملكوت و باطن آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان مى دهيم، تا [به مقاماتى نايل آمده،] و به مقام اهل يقين برسد.) زيرا زمانى حضرت ابراهيم عليه السلام را ارائه ملكوت دادند كه : «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» (غروب كنندگان و نابود شوندگان را دوست ندارم.) و «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً، وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (همانا من استوار و مستقيم، روى و حقيقتم را به سوى [اسماء و صفات] كسى نمودم كه آسمانها و زمين را آفريد، و هرگز از مشركان نيستم.) فرمود.
و ممكن است با اين بيان بخواهد اشاره به معرفت نفس نموده و بگويد : به ملكوت خود توجّه نما، تا حضرت دوست را از طريق معرفت نفس، با خويش و همه جهان مشاهده نمايى؛ كه : «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ.»:
(هركس خود را شناخت پروردگارش را شناخته است.
- نيز : «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَهُوَ لِغَيْرِهِ أعْرَفُ.» (هركس خود را شناخت، به غير خود آشناتر خواهد بود.)
منبع : #جمال_آفتاب، ج1، ص: 42
@wittj2