در نظریهی اینشتین هیچچیز جلودار سفر به گذشته نیست اما این فرض، که با فشار دکمهای به دیروز برویم، مشخصاً موجب👌 نقض قانون علیّت، یا همان قانون علت و معلول، میشود.
@wittj2
🔮🎷تفسیر_کپنهاگی و نفی علیت❗️
⭐️قسمت اول
فیزیک کلاسیک در اواخر قرن نوزدهم با بحران های بسیاری مواجه شد و برای بسیاری از پرسش ها پاسخی نداشت. در چنین شرایطی بود که گروهی از دانشمندان مانند آلبرت اینشتین و هایزنبرگ و شرودینگر و دیراک و بوهر و پائولی و بورن با ابداع و پیش برد و توسعه شاخه های جدیدی از فیزیک، توانستند بر این بحران غلبه کنند. با ارائه صـورت بندی ریاضـی مکانیک کوانتـومی، تعابیر فلسـفی تازه ای از این صورت بندی ریاضی آن مطرح شد که پا از حیطه فیزیک بیرون می گذاشت و ما را با یک بحران فلسفی مواجه می کرد. اصطلاح تعبیرکپنهاگی Copenhagen Interpretation که از سوی هـایزنبرگ بـرای ایـن تعبیر خاص فلسفی از کوانتوم به کار برد. تعبیر کپنهاگی ، یک نتیجه وحشتناک و غیرقابل باور داشت.
نفی علیت در رویدادهای دنیای اتمی !
اگر تعبیر کپنهاگی از فیزیک دنیای کوانتوم، علیت را نفی می کرد دیگر هیچ چارچوبی برای منطق باقی نمی ماند. اینجا بود که عده ای از فیزیکدانان به وضوح در پی آن برآمدند که آزمایش های ذهنی و فرمالیسم هایی را طراحی کنند تا علیت را نجات دهند.
@wittj2
🔮🎷تفسیر_کپنهاگی و نفی علیت❗️
⭐️قسمت دوم
دیوید هیوم David Hume فیلسوف اسکاتلندی، مفهوم علیت را فاقد ضرورت منطقی دانست و بر این باور بود که انتظار آمدن یک چیز به دنبال چیزی دیگر، در خود آن چیزها نیست و صرفا تعاقب دو پدیده به دنبال یکدیگر است و به نوعی فقط یک تقارن زمانی است و یک عادت.
مثلا ممکن است هر روز ببینیم که راس ساعت ۶ صبح و بلافاصله پس از عبور قطار از مقابل یک مدرسه، زنگ مدرسه به صدا در می آید. این دو رخداد همزمان ممکن است تصور کنیم که یکی از آنها دلیل بروز دیگری است. در حالی که در واقع هیچ بستگی و ربط علّی بین این دو پدیده وجود ندارد و به عبارت دیگر هیچ کدام علت دیگری نیست.
دیوید هیوم از تعاقب همیشگی پدیده ها[1] صحبت می کند و می گوید اینکه در پی هر رعد و برق باران میبارد به این معنی نیست که رعد و برق، علت بارش باران است یا بالعکس. هیوم اندیشه تجربی را نه تنها درباره تصورها بلکه درباره بنیاد قضاوتهای تجربی یعنی اصل علیت نیز به کار می برد. .
از دیدگاه هیوم هرگونه استنتاج تجربی بر بنیاد مفهوم علیت است و از سوی دیگر خود این مفهوم بر بنیاد تجربه است. یعنی همه نتیجه گیری های تجربی بر بنیاد این فرض نهاده شده اند که همه بستگی هایی که امروز میان پیشامدها و موضوعات دریافته ایم در آینده نیز در کار خواهند بود. به بیان دیگر همان علت هایی که در گذشته معلول هایی را در پی آورده اند در آینده نیز چنین خواهند کرد .
ولی پرسش اینجاست که ما از کجا به این شناخت کلی رسیده ایم؟ پاسخ هیوم این است که از سویی تنها تکیه گاه ما تجربه است و از سوی دیگر تجربه نمی تواند به استوار کردن هیچ اصل کلی بپردازد. ما هیچ تجربه ای از آینده نداریم از این رو سخن گفتن از درست بودن یک اصل در آینده نمی تواند بر بنیاد تجربه باشد. نکته دیگری که هیوم بدان می پردازد این است که آنچه با تجربه می یابیم علیت (causality) نیست بلکه موضوعات یا پیشامدهای جداگانه ای است که ما با تصور علیت آنها را با یکدیگر مرتبط می کنیم. از این رو توضیح این چگونگی را به جای منطق باید در روان شناسی و تجربه های زندگانی جستجو کنیم. بدین ترتیب هیوم روانشناسی را بدیل منطق قرار می دهد و ربط علیتی را ربطی روانشناختی می شمارد.
ادامه دارد....
@wittj2
🔮🎷تفسیر_کپنهاگی و نفی علیت❗️
⭐️قسمت سوم
علیت در فیزیک جدید
فیزیک در قرن های اخیر به خصوص در زمان نیوتن و گالیله و لاپلاس به لحاظ فلسفی با مفهوم علیت و تلاش برای درک آن درگیر بوده است.
گالیله با بیرون کردن علل صوری و غایی از دنیای فیزیک بر این باور بود که کارعالم طبیعی ، تنهـا پـرداختن بـه علت مادی و علت فاعلی است.
در فیزیک جدید، نفی علیت در تعبیر کپنهاگی به بحث ها و مناقشات فلسفی فراوانی دامن زد. یکی از مشهورترین طرف های این مناقشه آلبرت اینشتین بود و جمله مشهور او که گفته بود “خداوند در خلقت جهان، تاس نمی ریزد” . جمله ای که به وضوح ریشه در ناخشنودی وی از کنار گذاردن علیت و رویدادهای منفرد به سود یک تعبیر صرفاً آماری داشت.
از دیگر سو هایزنبرگ تاکید می کرد که در دنیای میکروسکوپیک، قانون علیت در هم می ریزد.
او برابر دیگرانی که برای نجات علیت معتقد بودند شاید متغیرهای نهانی در کار باشند که قابل آشکارسازی نیستند و می گفتند یافت نشدن علتی برای معلولی خاص دلیلی بر آن نیست که چنین علتی وجود نداشته باشد. صراحتا اظهارداشت:
“ما فکر نمی کنیم در این زمینه چیزی باقی مانده باشد که هنوز آن را نیافته باشیم … طبیعت با زبان بی زبانی به ما می گوید عامل تعیین کننده ی دیگری جز آنهایی که مشخص کرده ایم وجود ندارد” .
نفی علیت در فیزیک جدید ، یک قربانی دیگر هم داشت. پیشبینی ناپذیری رفتار یک ذره ی اتمی! بین علیت و پیشبینی پذیری از نظر فیزیک کلاسیک نوعی رابطه ای ناگسسـتی وجود داشت و فروریختن یکی، موجب فروریختن دیگری می شد.
ادامه دارد...
@wittj2
🔮🎷تفسیرکپنهاگی و نفی علیت❗️
⭐️قسمت چهارم ( آخر )
طبق قوانین فیزیک برای اینکه رفتار یک ذره ی اتمی را پیشبینی کنیم، بایستی بدانیم آن ذره اکنون دقیقا چه شرایطی دارد. اما نه مکان و نه اندازه حرکت یک ذره را می شود با دقت اندازه گیری کرد.
دقت در اندازه گیری یکی باعث از دست رفتن دقت در اندازه دیگری می شد. نه تنها به لحاظ تجربی، بلکه به لحاظ نظری نیـز اندازه گیری دقیق این دو به صورت همزمان محال بود.
این اصـل که همان اصل عـدم قطعیت هایزنبرگ ایت نشان می دهد پیشبینی رفتار ذره در آینده ممکن نیست.
هایزنبرگ معتقد بود که عدم قطعیت، ناشی از جهل ما نسبت به دانستن شرایط اولیه نیست بلکه ناشی از عدم تعین ذاتی در خود طبیعت است.
نظریات هایزنبرگ در این زمینه نسبتا صریح است. او می گوید: “مکانیک کوانتومی به طور مسـتقیم محقق می سازد که قانون علیت معتبر نیست”.
هایزنبرگ جایی دیگر می گوید :
ما فرض نکرده ایم که نظریه کوانتومی بر خلاف نظریه کلاسیک اساساً یک نظریه آماری است ، بدین معنا که که از داده های دقیق فقط می توان نتایج آماری بدست آورد…در فرمول بندی قانون علّى (causal law) ، اگر حال را دقیقاً بدانیم آینده را نیزدقیقاً می توانیم پیشگویی کنیم ؛ این استنتاج اشتباه نیست بلکه صغری و کبری مسئله غلط است .
نویسنده: عرفان کسرایی
منبع :
🌐 https://goo.gl/aUnD3G
@wittj2
🔮🎷فیزیکدانان راه تازهای برای نقض علیت موضعی پیدا کردند!
✍ ناهید سادات ریاحی در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ تازه ترین اخبار کوانتومی فلسفه ی کوانتوم
فیزیکدانان برای اولین بار، به طور تجربی موفق به نقض علیت دوموضعی شدند. علیت دو موضعی، مفهومی است که به علیت موضعی مرتبط است، اما از نظر شیوه دقیق تولید سیستمهای فیزیکی، متفاوت است. این پژوهش نشان میدهد که نقض علیت موضعی به شیوهای کاملا جدید و عمومیتر امکانپذیر است. این روش جدید میتواند منجر به تکنولوژیهای جالب کوانتومی شود. نتایج این پژوهش در آخرین شماره مجله Nature Communications منتشر شده است.
علیت موضعی معمولا اینگونه بیان میشود: اشیا فقط زمانیکه از نظر فیزیکی، به یکدیگر نزدیک باشند میتوانند بر هم تاثیر بگذارند و هر ارتباطی بین اشیای دور باید در گذشته و زمانیکه آنها به یکدیگر نزدیک بودهاند، تولید شده باشد. اما در دنیای کوانتومی، ذرات دور از هم میتوانند به شیوههایی که برای اشیای کلاسیکی، غیرممکن است، به یکدیگر همبسته شوند ⭐️(درهم تنیدگی کوانتومی). فیزیکدانان برای تعیین نقض علیت موضعی ، آزمایشهای بل را انجام میدهند. این آزمایشها تلاش میکنند نامساویهای بل را نقض کنند. اگر یکی از نامساوی های بل، نقض شود، هم علیت و هم رئالیسم (یه بهطور ساده رئالیسم موضعی) نقض شده است. چند نسخهی متفاوت از نامساوی های بل وجود دارد که در حال حاضر، تمام آنها فرض یکسانی میکنند: تمام همبستگی بین ذرات، از یک منبع یکسان، سرچشمه میگیرند، اما در آزمایشهای واقعی، ذرات و همبستگی آنها، میتوانند از منابع بسیار مختلفی، ناشی شوند. برای درک بهتر علیت موضعی میتوانید مقاله جذاب و مفهومی زیر را مطالعه کنید:
مفهوم علیت موضعی از دید جان بل
دانشمندان در این پژوهش، به نوع جدیدی از نامساویهای بل توجه کردهاند. این نامساوی میگوید منبع مختلف حالتهایی که در آزمایش استفاده میشوند، مستقل هستند که به آن فرض دوموضعی میگویند. با نقض این نوع جدید نامساوی بل، محققان برای نخستین بار، علیت دو موضعی را نقض کردهاند که نشاندهندهی حضور همبستگیهای غیردوموضعی است که به طور کامل با سایر همبستگیهای کوانتومی فرق دارند. محققان همچنین نشان دادهاند که در موقعیتهای معینی، فقط امکان نقض علیت دو موضعی (و نه هیچ نوع دیگری از علیت موضعی) وجود دارد. این یافتهی مهم نشان میدهد این نوع نقض، واقعا با هر نقض علیت موضعی دیگری، تفاوت دارد. محققان میگویند:
کار ما، مدرکی تجربی برای تعمیم شبکهای قضیه بل است. ما به طور تجربی ثابت کردهایم که چگونه فرض دو موضعی میتواند به صورت یک منبع قدرتمند، قابلیتهای حال حاضر ما را برای پردازش اطلاعات به شیوهای غیرکلاسیکی توسعه دهد.
نمودار ۶۱ مقدار نقض نامساوی بل
این همبستگیهای جدید غیردو موضعی میتوانند به عنوان منبع کانالهای ارتباط کوانتومی با امنیت بالا در شبکههای کوانتومی پیچیده استفاده شوند. محققان میخواهند این اثبات تجربی را به شبکههای کوانتومی بزرگتر، توسعه دهند.
@wittj2
شمعی است دل مراد افروختنی
چاکیست ز هجر دوست بردوختنی
ای بیخبر از ساختن و سوختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی
مولانای جان🌻
@wittj2