⭐️قسمت دوم
امام حسین در مکه بود و پس از انجام آیین حج و فنا فی الله شدن به سمت مردم کوفه حرکت کرد ...
حسین رفت برای فنا فی الخلق شدن ...
او فنا فی الله شده بود و حالا باید فنای فی الخلق میشد ...
پس به سمت مردم روان شد ...
از مکه که شروع به حرکت کرد به هر سرزمینی که رسید به هر طایفه و قبیلهای که رسید، شروع کرد به درسدادن و بیان آموزههای الهی ...
روشنگری میکرد و منزل به منزل به مردم آگاهی میداد و در هر منزل مشتاقترینها با او همراه و همسفر میشدند و عدهای هم در همان سرزمین برای ادامه راه حسین میماندند ...
کمکم خبر به گوش مافیای زمان و قدرتطلبان زمان رسید و از موقعیت خود و به خطرافتادن قدرت خود، هراسان شدند و به حسین نامه دادند که یا با ما بیعت میکنی و یا تو را میکشیم ...
اما حسینی که فنای فی الله شده بود و قدم در مسیر فنای فی الخلق گذاشته بود، وابستگی و تعلق خاطری به مادیات نداشت و جان و مال و همه چیز خود را از آنِ خدا میدانست ...
حسین به یقین رسیده بود و همچنان مصمم به مسیر خود ادامه میداد و دست به روشنگری میزد و به مردم آگاهی میداد ...
ترس حکومت از او بیشتر میشد ... چون حسین روز به روز داشت در دلها جا باز میکرد و به خیل دوستدارانش افزوده میشد و مردم هم داشتند آگاه و آگاهتر میشدند و نسبت به ظلم حکومتها و جهل خود آگاهتر میشدند ...
کار به جایی رسید که حکومت راه آب را بر مردم بست ... در تاریخ گفته شده که حکومت ظالم زمانه، راه آب را بر حسین بست اما ما میدانیم که حکومت ظالم زمانه، راه آب ( آگاهی) را که همان حسین بود بر مردم بست و اجازه نداد که این آب ( آگاهی) به مردم برسد ...
بین مردم و آب ( آگاهی) یک مانع ایجاد شد ... آن مانع (حکومت ظالم زمانه) بود ...
حال این مردم بودند که باید با اختیار خود انتخاب میکردند ...
حکومت ظالم با ایجاد ترس در بین مردم آنها را از رفتن به سمت آگاهی منصرف کرد و آن دسته از مردم که نتوانستند بر فاز اول حملات غلبه کنند، در همان ابتدا تسلیم ظالمین شدند ...
عدهای دیگر از مردم با شنیدن پیشنهادهایی مانند پول و ثروت از رفتن به سمت آب ( آگاهی) منصرف شدند و نتوانستند بر فاز دوم حملات، یعنی تطمیعکردن غلبه کنند ...
اما فاز سوم حملات که از طریق وابستگیهای خود مردم انجام شد و همسران و فرزندان و والدینشان آنها را خواهش و التماس کردند که به سمت آگاهی نروند و آنها هم به خاطر تعلقات و وابستگیهایی که در خود داشتند، از رفتن به سمت آگاهی منصرف شدند ...
چه حکایت آشنایی است حکایت کرب و بلا ...
عمری تمام اهل کوفه را قضاوت کردیم و دشنام دادیم و امروز در جایگاه کوفیان قرارگرفتهایم ...
زمین کرب و بلا سرزمینی است که اگر با ظالمین رفتی، دستت از آب کوتاه میماند ...
کرب و بلا (اندوه و بلا) به ما میگوید هر که با ظالمین رفت، از آب دور ماند و در زمرهٔ یزیدیان شد و هر که با حق بود به آب رسید ... خیلی از شخصیتهای کربلا کودکان بودند ... علی اکبر، علی اصغر ، قاسم، رقیه و ...
اما بزرگانی چون مختار و دیگر دانایان کوفه از آب دور ماندند و بعد به جبران این اشتباه خود برخاستند که شاید ...
دیگر دیر شده بود و آب بر مردم بسته شده بود و سالها زمان میبرد تا دوباره آب بر مردم باز شود ...
چه زیبا تاریخ تکرار میشود و چه زیبا نقش گذشتگانخود را بازی میکنیم ... بدون این که تفکری کنیم ...
خدا بارها در قرآن ما را به تدبر و تفکر در احوال گذشتگان فرا میخواند و میگوید که آنها را عبرتی برای شما قرار دادیم ... چرا عبرت نمیگیرید ...
حسین به اتفاق تعداد اندکی که همراه او شدند، در مقابل ظلم ظالمان ایستادند و با خون خود سوگندی که ... عهدی که با خدا بسته بودند، امضا کردند ...
👇
@wittj2
⭐️قسمت سوم
حسین رفت و درس ایستادگی و استقامت در برابر ظالمین را به جا گذاشت ...
حسین رفت و جاودانه شد ...
حسین به ما درس داد که اگر از وابستگیها و تعلقات زمانه بگذری، جاودانه میشوی ...
حسین به ما گفت که اگر بر ترسها غلبه کنی، جاودانه میشوی ...
حسین به ما درس داد که اگر از لذتهای زودگذر عبور کنی، جاودانه میشوی ...
حسین به ما درس داد که اگر در برابر ظلم و ظالم ایستادگی کنی، جاودانه میشوی ...
آری حسین و کودکان آن واقعه و افرادی که گذشتند و عبور کردند، جاودانه شدند ...
اما امروز در دنیای وارونه، به جای این که درسهای حسین را بگیریم در «کرب و بلا» گیر کردهایم ...
آری ما مردم در «اندوه و بلا» گیر کردهایم و هر روز به واسطه این اندوه و بلا بیشتر در جهل خود غرق میشویم ...
امروز کسانی که درسهای حسین را بگیرند و به کار ببرند، جاودانه میشوند ...
و کسانی که در «کرب و بلا» گیر کنند، در زمره یزیدیان خواهند ماند ...
اگر به جمع حسین پیوستیم، پس به آب (آگاهی) رسیدهایم و تبدیل به آب شدهایم ...
اما اگر نتوانستیم از یزیدیان عبور کنیم، به جمع موانع رسیدن آب به مردم پیوستهایم ، این سد را بزرگ و بزرگتر کردهایم ...
پس یا آب هستیم یا سدِّ آب ...
امروز ببینیم که میخواهیم کدام نقش را بازی کنیم ...
آب باشیم یا سدّ و نگذاریم آب به جریان بیفتد ...
👇
@wittj2
⭐️قسمت چهارم
اگر ما در زمان امام حسین بودیم چکار میکردیم؟
حالتهای مختلفی وجود داره ...
یا از اول در لشکر یزید بودیم و با امام حسین مخالف بودیم ...
یا انسانهای منفعتطلبی بودیم و سبک سنگین میکردیم ببینیم پیروزی از آنِ کدام طرف میشود و به آن لشکر میپیوستیم ...
یا میخواستیم از آب گلآلود ماهی بگیریم و این وسط یه پولی به جیب بزنیم و با خودشیرینی جایی برای خودمون باز کنیم ...
یا با آوردن دلایلی هر دو گروه را محکوم میکردیم و خودمون را میکشیدیم کنار ...
یا با یقین داشتن به گروه حق، از جان و مال خودمون میگذشتیم و همه چیز را فدای اعتقاد و یقینمون میکردیم ...
به غیر از گروه آخر، بقیه گروهها خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه در لشکر یزید قرار دارند ...
حالا از خودمون سؤال کنیم در کدام گروه قرار داریم؟!
همان طور که میدانیم امام حسین برای اعتقادش، برای آزادگیاش، برای انسانیت، برای مقابله با ظلم و در یک کلام «برای مردم» شهید شد ...
حالا اگه خودت را در گروه آخر جای دادی، یکی از کارهایی که در بالا ذکر شده و انجام دادی را بیان کن و اگه انجام ندادی پس دور این گروه را خط بکش و جایگاه خودت را در گروههای دیگه پیدا کن ...
👇
@wittj2
پست ها به مناسبت ایام سوگواری سالار شهیدان در کانال قرار می گیرد خواهشمند است با بردباری دنبال بفرمایید و حقیر به دلیل زیادی مطالب عفو بفرمایید 🙏
👇
@wittj2
⭐️قسمت پنجم
امام حسین در مدینه زندگی میکرد و به درس دادن و پرورش شاگردانی مشغول بود ... او مکتب عشق را درس میداد ... او از راههای رسیدن به خدا میگفت ...
حاکم مدینه سعی کرد برای یزید از حسین بیعت بگیرد ...
حسین شبانه به همراه خانواده و جمعی از دوستدارانش به سمت مکه رهسپار شد ... مدتی در آنجا روشنگری کرد و سپس در آنجا قصد جانش را کردند ... نامههای زیادی از طرف کوفیان به حسین رسید که به سرزمین ما بیا ...
حسین، مسلم را مأمور کرد تا به کوفه برود و صدق گفتار کوفیان را بسنجد و بستر را برای ورود امام زمانش آماده کند ...
حسین حرکت کرد به سمت کوفه ...
مردم کوفه مدام طلب میکردند که امام زمانشان را ببینند و او به سرزمینشان برود ...
اما مردم کوفه نماینده و بسترساز امام زمانشان را تنها گذاشتند و در آخرین ارتباط، همگی ریزش کردند و به لشکر دجالیان پیوستند ...
حسین در راه بود ... امام زمانشان در راه بود ولی افسوس که کسی این امام زمان را نمیشناخت ... همه او را غریبه میخواندند ... همه او را خارجی میخواندند ... او را منحرف و شیطانپرست میخواندند ...
مردمی که عادت به خدای وارونه کرده بودند، غافل از این بودند که خودشان شیطانپرست و مشرک هستند و امامزمانشان و نماینده او با پیام خدای حقیقی پیش آنها آمدهاند ولی آنها این قدر گرفتار بودند و این قدر بسته بودند و این قدر در جهل و بردگی به سر میبردند که توانایی تشخیص را از دست داده بودند و دجالیان زمان هم با معرفی دجال (یزید) به عنوان منجی (امیرالمومنین) مردم را بیشتر فریب میدادند ...
حسین (امام عصر) از مکه به سمت کوفه آمد و کوفیانی که مدام انتظار امام زمانشان را میکشیدند و شاید انتظار ورود امام زمانشان را در روز بخصوصی تخمین میزدند، در بزنگاهی که باید به استقبالش میرفتند، او را تنها گذاشتند ...
آری امام زمانشان را تنها گذاشتند ... چون او را نمیشناختند و با او غریبه بودند و نمیدانستند که امام زمانشان در اندیشه آنها میآید و با اندیشه آنها کار دارد نه با روز خاصی ...حسین آمد و منزل به منزل آگاهی داد ... افرادی که مدام سنگ علی و آل علی را به سینه میزدند او را تنها گذاشتند ... عدهای از صف حسین جدا شدند و به صف یزیدیان پیوستند ... و عدهای مثل حُرّ در آخرین لحظات (در صفر ثانیه) به کمال رسید ...
چه حکایت آشنایی است ... گویی که خودِ ما بودیم در آن روزگار ... گویی که دوباره آن روزگار در حال تکرارشدن است ... فقط طرز پوشش و معاشرت مردم فرق کرده ولی داستان همان داستان است و مردم همان مردم و صحنه همان صحنه ...
داستان همان داستان حسین است ...
👇
@wittj2
سلام به خدای عاشق🌻
سلام دوستان خوبم🍀
صبحتون پرازمعجزه🌷🍃
امیدوارم روزی
مملو ازنعمتهای خدا🌺🍃
داشته باشین و شهـيدان كربلا
پیش خدا شفاعتتون کنن🙏
روزتون زیبا🌹🍃
@wittj2
🔮🎷عرف عرفان
اعمال ماناپایدار است،
👈اما باتکرار عمل به صورت ملکه در میاید.
نماز ،
رکوع
و سجود و... تمام می شود.
👌اما اثرش در نفس می ماند.
ماه مبارک میگذرد
و امساکات روزه هم میگذرد
👈اما اثرش باقی و پایدار است.
➖در آن نشئه ما با آن اثر ها مواجهیم
➖ آن اثر برای ماتمثل پیدا می کند.
تجسد
و تمثل
و تجسم
اعمال یکی است
👈 ولی تجسد بهتر ازتجسم اعمال است .
⭐️تمثل
نوعی ادراک است که اختصاص به شخص دارد و دیگران بی خبر اند .
مثل دحیه کلبی (جوان زیبای شیعه) که بر پیامبر تمثل پیدا میکرد.
💫یا جبرئیل به صورت بشری کامل بر حضرت مریم متمثل شد.
فتمثل لــَها بشرا سویا
لـَ ها، لام ملکیت.
⭐️تشکل
اختصاص به شخصی ندارد ، و همه می توانند ببینند.
💫الجن یتشکل به اشکال مختلفه ، حتی الکلب والخنزیر.
اگر جناب جن به صورت حیوان در بیاید همه میتوانند، می بینند .
استاد ضیایی🌻
👇
@wittj2
🔮🎷عرف عرفان
علامه طباطبایی در صفحه ۵۲ کتاب میفرمایند :🌻
💎 ای عزیز همه ادراکات و تمثلات از جدول وجودی توست و درونی است ؛
💎مثل احضار ارواح که معنیش این نیست کسی خارج از تو از درب خانه ، وارد خانه میشود بلکه ارتقا صعودی انسان است .
💎فافهم و احکام و اوضاع و احوال ماوراء طبیعت را با عالم طبیعت قیاس مکن .
✍نکته ۸۲ و ۸۸ کتاب هزار و یک نکته ما در این مطلب مطلوب است.
استادضیایی🌻
👇
@wittj2
🔮🎷عرف عرفان
تمثلات یعنی چه❓❗️
مثال
👈خواب انسان.
⭐️هر انسانی در طول زندگی خود #خواب_ها_یی دیده است که سه قسم دارد.
#قسم_اول
🔻خوابهای آشفته ( اضغاث احلام )
🔻 که بر اساس خیالات است و ساخته و پرداخته ذهن.
🔻دلایل زیادی دارد،
🔻فرد موقع خواب به موضوعی فکر می کرده و آن را در خواب خود می بینند.
🔻پرخوری ،
🔻مکان خواب نامناسب ،
🔻 تاثیر دمای هوا ،
🔻سرد و گرمی طبع او،
🔻 نوع لباس و رختخواب و ...
ادامه دارد....
استاد ضیایی🌻
👇
@wittj2