🌹🥀💐🌷🌾🌺🍄🍂🌸🌹
گروهی ویژه "دختران مجرد مهدوی": ❌ ورود غیر از دختران مجرد مهدوی به این گروه ممنوعه⛔️⛔️⛔️
✅ در ضمن فرم هایی جهت معرفی برای ازدواج در این گروهمون گذاشته میشود👇لطفا شما خانمهای مهدوی حتما به ما بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/226820142C91f67a8b20
🌹🥀💐🌷🌾🌺🍄🍂🌸🌹
...♡☔️🌿🌷
وَ إِلي رَبِّکَ فَارْغَبْ
و به سوی پروردگارت مایل شو ...
...♡🌈☔️🌿💚💓
@women92
آماده سازی مکان یادبود مرحومه خانم دکتر رهبر در مراسم امروز افتتاحیه امروز مجلس یازدهم @women92
🔰#هم_اکنون تیتر یک سایت KHAMENEI.IR
🚨مطالبه رهبر انقلاب از مجلس جدید:
⚠️معیشت طبقه ضعیف در اولویت کار مجلس باشد.
۹۹/۳/۷
💻 @Khamenei_ir
#والدین_عزیزبدانید
✍️طبق تحقیقات روانشناختی ثابت شده دخترانی که در خانه مورد حمایت عاطفی #پدر خود قرار دارند،
‼️در ارتباط با جنس مخالف دچار تصمیمات لحظه ای و شتابزده نمیشوند زیرا از لحاظ عاطفی اغنا شده اند.
@women92🌿🌹
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وزیر ارتباطات ببین چگونه در اجلاس یونسکو اجرای سند 20 30 درکشور با افتخار یاد می کند💀
امام خامنهای:.
جوانان برومند انقلابی نخواهند گذاشت، این جانشین تقی زادهها، فرهنگ غربی را وارد نظام تعلیم و تربیت کنند💐
@women92
جزییات قتل رومینا....
روز یک خرداد، کفشها پشت در خانه تازه از پا کنده شدهاند و هنوز یک ساعتی نمیشود که پدر از دادگاه به خانه بازگشته است، صبح همان روز پدر برای بازگرداندن دختر چهارده ساله به دادگاه رفته بود، با این خیال که دختر فریب خورده و با مردی همسن و سال پدر فرار کرده است، صحبتهای دختر در دادگاه و ننگ عکسی در گوشی همراهش، اما او را با خشم مضاعفی به خانه بازگردانده بود.
به گزارش شرق، از همان لحظه ورود، عربدهها و داد و بیدادها بالا میگیرد، «بیناموسی» واژهای است که در این میان بارها از میان لبهای خشمگین پدر بیرون میریزد، لابه و انکار رومینا، اما بر خشم پدرش میافزاید تا آنجایی که مادر خانواده و برادر رومینا در حمام زندانی میشوند، خشم تا منتهای درجه وجود پدر را فرا میگیرد، به سوی دختر خطاکار میرود تا او را خفه کند، رومینا با چابکی فرار میکند و اینبار پدر داس را از دیوار خانه بر میدارد و با ضربهای به پشت سر رومینا، به زندگی دخترش در همان لحظه پایان میدهد.
قتل رومینای چهارده ساله بار دیگر داغ دیگر قتلهای ناموسی را در سالهای اخیر زنده کرده است. بهمن، همان مردی است که به قول اسفندیار، عموی بزرگ رومینا، ننگ بیناموسی را بر این خانواده زده است. روایت بهمن، روایت دلدادگی و عشق دختربچهای است که از آشوب خانواده به شادی و امنیت مردی دیگر پناه برده است، روایت اسفندیار، اما روایت قتلی است که مسبب اصلی آن انتشار عکسهای بدحجاب رومینا در فضای مجازی است، مسبب اصلی آن مردی است که با اغفال رومینا، حرمت خانواده را شکسته است.
او به من پناه آورد
«از ۹ سالگی عاشقم بود و منو میخواست. یازده ساله که شد با هم حرف زدیم و وابسته شدیم.» بهمن ۲۸ ساله بود که در کوچه پس کوچههای روستای حویق برای اولینبار با رومینای ۹ ساله آشنا شد. بهمن ساکن «حویق» نبود، اما خانهاش کمتر از یک کیلومتر با حویق فاصله داشت و عصرها که از کارگری خلاص میشد، میتوانست قدمزنان خود را به حوالی خانه رومینا برساند. از همان روزهایی که رومینا توانست در دستان کوچکش گوشی همراه بگیرد، رابطه رومینا و بهمن دور از ید خانواده در فضای مجازی ادامه پیدا کرد.
مادر رومینا از همان روزها از رابطه دختر دوازده سالهاش با پسری که فقط یکی، دوسال با همسرش اختلاف داشت، آگاه بود، اما این رابطه را از پدر رومینا مخفی و در خلوت با دخترش جدل میکرد. مخالفت و اصرار رومینا به رابطهاش سرانجام به گوش پدر نیز میرسد. بهمن بارها میگوید که پدر رومینا دست بزن داشت، نه فقط رومینا، بلکه مادرش نیز از سیلیهای او نوش جان کرده بودند و بارها رومینا به بهمن شکایت برده بود که پدرش موهایش را میکشد و او را میزند.
پس از اینکه آوازه رابطه رومینا و بهمن به پدر رسید، یک هفته گوشی تلفن از رومینا گرفته شد، بهمن در این یک هفته مطلقا خبری از رومینا نداشت تا اینکه بالاخره یک روز صبح از گوشی خود پیامی از رومینا دریافت میکند: «امروز ظهر بیا سرکوچمون و منو با خودت ببر.» بهمن پاسخ مثبتش را بدون تعلل میدهد.
او پیش از این «آدم» به خانه رومینا فرستاده و از پدر خواستگاری دختر را کرده است، اما پدر به بهمن دختر نداده است، بهمن سنی است و خانواده شیعه رومینا چنین پیوندی را صلاح ندانستهاند. همین مساله و اصرار رومینا برای فرار از خانه کابوسوار پدری بهمن را مصمم میکند تا ظهر اردیبهشت ماه رومینا را همراه با کیف کوچکی از وسایل شخصیاش به سوی خانه خواهر بزرگش ببرد.
بهمن میگوید که شش، هفت روزی را که فرار کردند، رومینا در خانه خواهر بزرگش مانده بود و خودش در خانه یکی دیگر از خواهرانش، تاکید اوست که در این مدت آنها جدا از هم بودند و بهمن تلاش کرده است تا لااقل صیغه محرمیت میان آن دو خوانده شود. بهرغم تلاشهای بهمن برای صیغه کردن رومینا، در این مدت پدر رومینا بارها او را تهدید به مرگ و انتقام کرده و گفته است که «تو ناموس ما رو بردی؛ ناموس ما رو لکهدار کردی.»
در این میان رومینا و بهمن تصمیم به انجام کاری میگیرند که سرنوشت تلخ رومینا را رقم میزند. انتشار عکسی دونفره در اینستاگرام گرچه بهزعم بهمن نشان از این دارد که رومینا با خواست خودش فرار کرده و حالا در کنار او احساس خوشبختی میکند، اما انتشار عکس «ناموس» در اینستاگرام برای پدر و عموهای رومینا بسیار دردناکتر از فرار آن دو نفر از خانواده میشود.
در آخرین روز اقامت رومینا در خانه خواهر بزرگ، بهمن موفق میشود تا با حضور برخی اقوام رومینا و والدین و اقوام خود مراسم صیغهای تدارک ببیند، مهمانان حاضر میشوند و رومینا نیز در لباس سپیدی کنار بهمن سر سفره عقد مینشیند، روحانی به خانه میآید تا صیغه را بخواند و در لحظهای که بهمن در دل یک قدم تا وصلت با رومینا فاصله دارد، پلیسها از میان مهمانان نقاب از چهره برمیدارند و بهمن را دستگیر میکنند.
@women92
غصه بخوری میگذره
بخندی هم میگذره
پس بخند و شکر کن
بزار تو فرکانس شادی قرار بگیری
اگہ می بینی زندگیت رو دوست نداری
فرکانست رو عوض کن...
🌴💎🌹💎🌴
@women92
فاصله میان باختن وساختن تنها یک کلمه است ؛خواستن
تو میتوانی زندگیت را به زیباترین
شکل بسازی
و میتوانی آن رابا کج خلقیهایت ببازی
پس لبخند بزن وبهترین زندگی رابساز.
💎@women92
⭕️ این روز، را هرگز فراموش نکنید❗️
🔹اگر با نام و یاد #سردار_دلها، کارتون رو آغاز کردید، هرگز آرمانها و راهش را هم، فراموش نکنید...
#مجلس_یازدهم
خدا کند این مجلس فراموشی نگیره ❗️و خستگی این سالهای پر از اضطراب و اذیت شدنها تا حدودی از تن انقلابیا در بیاد وطعم مجلس انقلابی به ذائقه ی همه ی ملت ایران شیرین آید تا انگیزه ای برای انتخاب در دوره های بعد مجلس و ریاست جمهوری برای انتخاب مومنین ایجاد شود ✅
@women92