اسکویید گیم دو مزخرف ترین چیزی بود که میتونستم ببینم.
کاش اصلا نمیساختنش گند زدن به ابهت فصل یک.
امروز خیلی باحال بود.
مخصوصا اونجاش که پنج تا دختر بصورت رندوم رفتن توی یک مسجد رکن الملک و سفره انداختن و ناهار خوردن.
و کل مسجد با صدای این پنج نفر روی هوا بود.
ساعت ۱۰ رفتم خونه ریحانه تا ۱ نیم دوتایی با دعوا و بحث غذا درست کردیم.
هی ریحان میگفت زهراااا شورررر شددد بسهههه انقدر نمک نریز و منم هی قاشق قاشق نمک میریختم و میگفتم ریحانه تو چیزی که تخصص نداری دخالت بیجا نکن.
و جدی نباید نظر میداد چون غذا یه ذره ام شور نشد.
رکن الملک بهترین مسجدیه که تو کل عمرم دیدم.
هیچکس حتی نگفت وسط ظهره بساطتونو جمع کنید برید یه جای دیگه ناهار بخورید.
یا اینجا نخوابید و این حرفا.
یه مسجد اروم و خلوت که همیشه خدا درش به روی خلق بازه.