eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
7.7هزار دنبال‌کننده
701 عکس
618 ویدیو
152 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها کپی و نشر بدون نام کانال جایز نیست⛔️ http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
همه جا بروم به بهانه ی تو👌 که مگر برسم در خانه ی تو همه جا دنبال تو می گردم👌 که تویی درمان همه دردم یا رسول الله نظری فرما 👏👏 اگرم نبود دلم لایق تو نظری بنما بشم عاشق تو من نالایق به تو دل بستم نکشی دامان خود از دستم یا رسول الله مددی فرما👏👏 نشوم به جز از تو گدای کسی نکشم ز هوای دگر نفسی که تو لیلای من مجنونی همه ی هست من دل خونی یا رسول الله نظری فرما👏👏 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔘🔘🔘80🔘🔘🔘 بند1⃣ شورعاشقی روی لب نسیمه ملائک ،جار میزنن شبه کریمه ریسه بندون شده شهر ری چون امشب شب میلاد آقا عبدالعظیمه ..... اومد نواده ایی از ،نسل امام حسن عزیز کبریا و ،جلوه ی ذات ذولمن مولانا عبدالعظیم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ نور عین فاطمه و مرتضایی جلوه ای از کرم و لطف خدایی شهر ری شده منوَّر از وجودت آخه از نسل امام مجتبایی ..... بال و پره فرشتس،سنگ فرش صحن زیبات از بسکه مهربونی، حاتم هم شده گدات مولانا عبدالعظیم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ ثوابه زیارته حریمت آقا برابر با زیارته کرب و بلا دست خالی نمیره کسی از این در همه دردارو تو میکنی مداوا اون گنبده طلائیت خیلی قشنگه آقا بطلبم به پابوس،به حق بی بی زهرا مولانا عبدالعظیم 🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
4_5830453537800198955.mp3
807.6K
🌸 شاعر: الیاس محمد شاهی 🎤سید ناصر اسماعیل نسب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک ای صفای قلب زارم هرچه دارم ازتودارم ع از سپهر دین یزدان سرزده ماه مدینه حسن دوم رسیده‌ آن امام بی قرینه گلی گشته عیان بود حیدر نشان دهم نور مبین شد امشب شادمان حسن آمدحسن(۴) عسکری آمدبدنیا شهر یثرب گشته گلشن شده از نور وجودش دیدگان هادی روشن زنسل خاتم است امید عالم است به درد شیعه تا به محشر مرهم است حسن آمد حسن گلی از نسل محمد آمده از سوی سرمد بوداین نورخدایی خلق وخویش همچو احمد به بحر دین حق بوداو در ناب همه چون ذره و بود او آفتاب حسن آمد حسن درجهان ازلطف داور مصطفی سیرت رسیده این پسر تا روز محشر شیعه را نور امیده بود روح صلات سراپا التفات به شیعه روزحشر بود باب النجات حسن آمد حسن گل گلزار ولایت یازدهم شمس هدایت از کرم با اذن خالق بر همه دارد عنایت بوددوم حسن رضا را یادگار چوزهرا مادرش بود او با وقار حسن آمد حسن مادرش بادیدن اوبوسه زدبر روی ماهش این پسرازهادی دین دل بردبایک نگاهش زالطاف الاه بود با عزو جاه هر آنچه خواهی از سر کویش بخواه حسن آمد حسن از تبار مصطفایی نور چشم مرتضایی پسرهادی دین و سومین ابن الرضایی تو احمدسیر تی توحیدر هیبتی عزیز فاطمه سراپا رحمتی حسن آمد حسن
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ این جان و این حسین (ع) یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای تو افتاده این دلم اکنون به پای تو گفتی تو در عطش هَلْ مِنْ مُعینِ خود بر گوش من رسد اینجا ندای تو شیواترین سخن نامِ تو یا حسین زیباترین غزل مدح و ثنای تو پیچیده در فضا آوای عاشقی این سو صدای من آن سو صدای تو دارد همیشه جان شوقِ زیارتت دارد همیشه دل حال و هوای تو شش گوشه مرقدت ، شش سمت عاشقی عِیْنُ الْحَیاةِ من صحن و سرای تو کوته بُوَد قلم تا آن که آوَرَد بر روی صفحه ها قَدْر و بهای تو قرآن من تویی خورشید و ماهِ من تابیده بر دلم شَمْسُ الضُّحای تو تفسیرِ هَلْ اَتی جود و کرامتت مُستغنی ام حسین از هَلْ اَتای تو من سجده می برم بر خاکِ مرقدت ای قبله ی دلم کرب و بلای تو یا سابِقَ النِّعَم ، یا دافِعَ النِّقَم این عاشقِ حسین این هم عطای تو یا اَیُّها الْغَریِب اشکم چکد ز غم در سوز ماتمت در ماجرای تو خواندم که در بلا افتاده ای حسین شد نقشِ دیده ام قالوا بلای تو شب های جمعه دل آید به نینوا یعنی که ساکنم در نینوای تو مظلومِ کربلا بُردی دلِ مرا ناظر سرشک من شاهد خدای تو آمد به کربلا در بِیْنِ خیمه ها جا مانده جان من در خیمه های تو حَیَّ عَلَی الْعَزا تفسیرِ داغ توست خَیْرِالْعَمَل بُوَد بحثِ عزای تو خواندی خدایْ را در اوج بندگی پیچیده در عطش بانگ دعای تو خود نقشِ بر زمین گردیده ای ولی شد نقش آسمان یا رَبَّنای تو آورده «یاسرت» از داغ کربلا شعری که لاله گون گفته برای تو شعر: حاج محمودتاری یاسر ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل شبِ جمعه و حرم امام حسین علیه السلام سلام بر شبِ جمعه سلام بر رويا سلام بر حرمِ تو سلام بر زهرا خوش آمدی به حرم یاسِ قدکمانِ علی تو روضه‌خوانِ حسینی و شرحِ عاشورا فدایِ رویِ کبود و شکستِه پهلویت ببر برای دعا دستِ زخمی‌ات بالا بخوان برایِ حسینِ غریب و مظلومت برایِ تشنه‌یِ گودال روضه‌ای اینجا تو دیده‌ای که زمین خورده شاهِ بی‌لشکر تو دیده‌ای که نشسته به نیزه سر امّا.... سری به نیزه بلند است پیشِ آن خواهر که قدَّش از غمِ شاه است مثل مادر تا .... دوباره قصّه‌یِ جنگ است و سنگ و چنگ و حرم وَ گوشواره‌یِ خونینِ دختری تنها تنِ حسین وُ سُمِ اسبهایِ صد لشکر رسیده جان به لبِ فاطمه بیا آقا
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم تو چنان بوده‌ای ای عشق، که من از اینکه_ به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم ما که گفتیم غلامیم، شما هم مولا لطف کن بین غلامان خودت بشمارم پسرم از پدرم نوکری‌ات برده به ارث پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم آن‌چنانم که بدون تو بهشتم نروم فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم چندمین مرتبه‌اش نیست به یادم که چه خوب_ دست پُر مهر تو برداشت گره از کارم از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم ✍
؛ ؛ در آرزوی ؛ # همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حرارتی‌ست قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته‌ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه‌ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می‌بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می‌گویم به لطف فاطمه، اربابِ محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  * * برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم ✍
؛ به نام آنکه دلم را زده به نام حسین که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین غلام همت آنم که زیر چرخ کبود به لطف بندِ تعلق، شده غلام حسین چقدر حال جهانِ مرا عوض کرده شده‌ست گریه به کام من و به نام حسین برای گریه نبود و به لطف توبه نبود خدا گذشت از آدم، به احترام حسین به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین ✍
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت... نام من را بین مهمان‌های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان می‌خواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه‌ام را تا ابد در خانه‌ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است... عشقم به حسین! بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم... دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همان‌موقع چه کیفی می‌کنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چند وقتی می‌شود دور از تو ماندم، وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه‌ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه‌ات مشغول ذبحت بود آه... قاتلت را مقتل اما، غُصه‌ی معجر نوشت ✍