eitaa logo
فوق تخصصی نگارش حقوقی
5.2هزار دنبال‌کننده
265 عکس
64 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین : @Allah889
مشاهده در ایتا
دانلود
این متن،جزو ۱۰ متن برتر از نگاه‌مجله معتبر فوربس هستش این متن،سه مرتبه در این لیست،در مقام اول قرار گرفته ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ، ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺴر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ، ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ... ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ: ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎ روﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ. اوﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید... اما: پسرﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتوﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک ﻫﻢ ﯾﻪﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ... ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺖ...وﺁﺭﺍﻣﺶ از ان ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند... ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ افراد صادﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﻨﺪ، از آن ﻛﺴانیست ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﻜﻨند. @wwwakhtarlawyers
لایحه تبادل ریاست محترم شعبه.....دادگاه حقوقی ...‌ سلام علیکم با احترام و در جایگاه وکیل خواهان و در پاسخ به مدافعات وکیل خوانده خاطر عالی را به موارد ذیل در شایستگی خواسته موکل مستحضر میدارم : معتقدم بر خلاف صغری و کبری چیدن وکیل خوانده که بطور کلی عقد را صحیح و غیر قابل رجوع میداند عقد هبه بدلائل زير مخدوش و مستلزم ابطال است : 1- با توجه به اوصاف شركت كه در حال تصفيه بوده، انتقال پلاك مزبور متعاقب تصفيه بدليل فقد اهليت معامل صحيح نبوده است . 2 - شخصيت واهب در نظر قانونگذار هرگز منصرف به شخصيت حقوقي نبوده زيرا ماده 295 قانون مدني ناظر به مواردي است كه يك نفر مالي را مجاناً به ديگري تمليك ميكند و در زمانيكه مقنن بطور مطلق لفظ نفر را انشاً ميكند نظر به شخص حقيقي دارد و چون اطلاق عام منصرف به فرد اكمل و شايع است و فرد اكمل شخصيت واهب شخصيت حقيقي ميباشد نه شخصيت حقوقي از اين حيث نيز منعقده محل ترديد است . 3 – هبه از عقود رايگان بوده اختيارات وكيل در وكالتنامه ميبايستي تصريح به نوع عقد داشته باشد و عبارت (هرگونه معامله اعم از... و غيره) بلحاظ عدم تصريح عقد هبه كافي و وافي به احراز عقد نبوده است . 4 - هبه معوض نبوده زيرا در هبه معوض متهب ميبايستي مالي در مقابل عين موهوبه به واهب بدهد و در واقع چون شرط تحقق عقد هبه معوض در مانحن فيه يك شاخه (نبات) و يكصد هزار تومان وجه نقد بوده و وقوع آن مستلزم قبول و تصرف بر معوض ميباشد فلذا عقد از اين حيث تابع مقررات عقود معاوضي بوده و چون قرار گرفتن اراده طرفين در تعيين عوض مستلزم اين است كه تمايلي ولو بطور نسبي در ارزش عوضيين بعمل آيد قرارداد معوض بنحو يك شاخه نبات و صد هزار تومان وجه نقد متضمن نقض غرض است و نگارش اقرار به رسم القباله كه عادت محررين اسناد است نافي اين نيست كه نتوان با دلائل ديگر كيفيت موضوع معوض و ميزان آنرا اثبات نمود. 5 - شق دوم ماده 802 قانون مدني مؤيد اين است كه واهب ميتواند شرط كند ، متهب مالي را با هبه كند و به اين اعتبار در هبه معوض بعد از تسليم عوض حق رجوع ساقط ميشود زيرا در اين قسم از هبه فرض قانونگذار اين است كه واهب به هدف اصلي خود كه همان عوض است رسيده در حاليكه مشاهده ميشود عوض هرگز ارزش اقتصادي نداشته و به نظر ميرسد به منظور فرار از يك الزام قانوني هبه بطور معوض نگارش يافته و با اين فرض جهت معامله نيز در عقد هبه محل ترديد بوده و توسل به هبه به جهت اخفاء اراده نامشروع مستبعد بنظر نميرسد زيرا مصلحتي كه به موجب برقراري حق رجوع واهب بوده بكلي از بين ميرود و به فرض كه بپذيريم كه معوض بوده باتوجه به اينكه شهرداري يك مرجع دولتي و اداري بوده و ضرورتاً ميبايستي رسيد پرداخت يك سير نبات و يكصد هزار تومان را در دفاتر و اسناد عين موهوبه ثبت مينمود كه از ارائه دليل پرداخت معوض خودداري نموده تشخيص اينكه هبه مذكور معوض نبوده بيشتر متبادر به ذهن ميگردد. 6 - از ماده 803 قانون مدني اين گونه استفاده ميگردد كه قبل از قبض عين موهوبه بطور كلي و بدون استثناء واهب حق رجوع دارد و اين از خواص عقود جائز است و در واقع عقد هبه بدون قبض، موجود ناقص و تماميت آن با قبض به عمل مي‌آيد و از عناصر اصلي قبض مال موهوبه عنصر مادي قبض است به نحوي كه استيلاء متهب برمال موصوف حادث شود و صرف تراضي به رسم القباله بدون قبض كفايت نمي‌كند چه هبه از شمول اصل كلي و مقررات عقود معاوضي از حيث اينكه به مجرد عقد تمليك عوضين صورت ميگردد خارج بوده و قبض شرط نقل مال از واهب به متهب است به اين معني كه در قبض دو فعل متمايز از يكديگر بايستي صورت پذيرد و فعل دارنده كه عناصر مادي قبض ميباشد و با اين وصف عين موهوبه هرگز به تصرف و قبض متهب داده نشده زيرا در قبض عين موهوبه سيطره متهب ميبايستي صدق كند و رضاي او آن چنان كه در سند رسمي آمده شرط تحقق قبض نيست و در واقع اقباض متهب در عين موهوبه شرط صحت عقد نيست بلكه ميبايستي به نحوي متمكن از انحاء تصرفات و انتفاعات گردد در حالي كه موهوبه حكايتي اين چنين نداشته و هيچ نوع تصرفات ناقله و انتفاعات مشخص در عين موهوبه حادث نشده و بدين اعتبار مانعي در طريق اعاده وضعيت سابق و رجوع موجود نيست فلذا مندرجات سند رسمي مدني در هبه قطع نظر از اينكه به سبك و سياق عرفي آن تحرير نگرديده زيرا معمولاً عنوان هبه در سربرگ اسناد هبه نگارش مي‌يابد از حيث اقرار به قبض و اقباض عين موهوبه نيز با وصف استدلال به عمل آمده مردود بوده و هبه به عمل آمده بنحو قانوني منعقد نشده و رجوع از آن نيز با توجه به ذات عقد برخلاف استدلال وکیل خوانده امكانپذير بوده است . بنائا به مراتب و معنونه در فوق: ضمن رد مدافعات وکیل محترم خوانده ؛ رسیدگی و تصمیم شایسته مزید امتنان است. با تشکر و تجدید احترام جعفر اخترنیا @wwwakhtarlawyers
آقای رئیسی تو زندان یه بسته ژیلت رایگان بده برادر @wwwakhtarlawyers
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت، چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت: گمان ميکنم اين کفش کارگرى است که در اين باغ کار ميکند، بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم...! استاد گفت: چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم! بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين، مقدارى پول درون ان قرار بده! شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى، پول ها را ديد و با گريه، فرياد زد خدايا شکرت ... خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى، ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد انها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.... استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه اینکه بستانی... در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید. در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید. در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید. در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید. هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد، مگر به ” فهم و شعور ” مگر به ” درک و ادب ” مهربانان … آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند! این قدرت تو نیست، این ” انسانیت ” است ... @wwwakhtarlawyers
🔴تا حالا دقت کردین بین چند آپارتمان و منزل همیشه جایی سرقت میشه که مقدار قابل توجهی طلا وجود داره و بدون بهم ریختگی صاف دزده میره سر جای طلاها امروز یکی از دوستانم نکته قابل توجهی درباره نگهداری طلا در منزل داد که بسیار مفید میباشد. چند وقت پیش طلای ایشون در منزل به سرقت رفته بود و در پی پیگیری های انجام شده در آگاهی متوجه شده بودن سارقین مجهز به دستگاه های جدیدی هستن که از بیرون منزل جای دقیق طلا رو مشخص میکنه و همینطور وزن اون .معمولا برای وزن زیر 50 گرم ریسک نمیکنند. نکته مهمی که گفتن این بود ۱-طلا ها را در ظرف آلومینیومی نگهداری کنید و یا فویل بپیچید و ۲- حتما در کنار آن تعدادی باطری کهنه بگذارید به دلیل نویزی که ایجاد میکنه نمیتونن آنها رو پیدا کنند! دوستان عزيز ،نكات فوق رو رعايت كنيد @wwwakhtarlawyers
✅چند نظریه مشورتی در زمینه جعل 1️⃣نظريه ۳۴۸۰/۷ – ۱/۵۸/۱۳۸۰ اداره حقوقی قوه قضاییه : «چون از فتوكپي هاي مجعول در ادارات و بسياري از مراجع استفاده و به آنها استناد شود، مصداق سند است زيرا سند آنست كه براي اثبات دعوي يا دفاع از آن، به آن استناد شود. بنابراين ساختن آن به قصد تقلب، جعل و تزوير مشمول ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی و نتيجتاً جاعل و استفاده كننده از آن حسب مورد به مجازات جعل يا استفاده از سند مجعول محكوم مي شود و كسي كه عالماً و عامداً برابري آن را با اصل تصديق نموده ممكن است معاون در جعل باشد (در صورت وحدت قصد با جاعل ) و يا مشمول ماده ۵۴۰ ق . م . ا . شود.» 2️⃣نظريه ۵۶۸۶/۷ – ۱۱/۸/۱۳۷۸ ا . ح . ق.ق : «نظر به اينكه فتوكپي سند في نفسه فاقد اعتبار مي باشد و شخصي كه فتوكپي سندي را به دادگاه تقديم نمايد. براساس ماده ۱۴۶ قانون آيين دادرسي مدني ۱۳۱۸ [ماده ۹۶ قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۷۹) ، بايد اصل سند را براي ارائه در دادگاه و ملاحظه طرف دعوي به دادگاه ارسال نمايد. صرف ارائه فتوكپي مصدق سندي كه اصل آن در اختيار نيست، فاقد وصف كيفري است مگر آنكه تهيه فتوكپي متقلبانه و با سوء‌نيت ارتكاب جعل انجام شده باشد لكن چنانچه فتوكپي اسناد اعم از عادي يا رسمي تصديق شده باشد، جعل در آنها و نيز استفاده از آن جرم و مرتكب قابل تعقيب كيفري است.» 3️⃣نظريه ۲۰۷۳/۷ – ۵/۴/۱۳۷۸ ا . ح . ق. ق.:  «با توجه به ماده ۵۲۳ ق . م . ا . و تعريف قانوني جعل، جعل فتوكپي غيرمصدق اسناد عادي و رسمي و استفاده از آن چون امكان اضرار به غير را ندارد ، جعل جزايي محسوب نمي شود ، لكن چنانچه فتوكپي اسناد اعم از عادي يا رسمي تصديق شده باشد، جعل در آنها و نيز استفاده از آن جرم و مرتكب آن قابل تعقيب كيفري است.» 4️⃣نظريه ۶۰۸۶/۷ – ۳/۱۱/۱۳۷۴ ا . ح . ق. ق.: «اگر اصل سند وجود نداشته باشد يا از بين رفته باشد و متهم فتوكپي غيرمصدق را مورد جعل قرار داده باشد به لحاظ اينكه سند اعتبار قانوني ندارد و امكان اضرار به غير وسيله آن نيست و عمل ارتكابي كار بي معني و عبثي است، عنوان جعل و استفاده از سند مجعول در عمل ارتكابي شخص مصداق پيدا نمي نمايد.» 5️⃣نظريه ۱۰۰۶/۷ – ۶/۳/۱۳۷۵ ا . ح . ق . ق. : «اگر كسي با اخذ فتوكپي يا عكس از سندي، مشخصات خود را در آن درج نمايد و از آن استفاده كند، مرتكب بزه جعل نشده زيرا فتوكپي في نفسه فاقد اعتبار است مگر اينكه مطابقت آن با اصل از طرف مرجع صلاحيتدار گواهي شده باشد، در اين حال جرم جعل و استفاده از سند مجعول هر دو متحقق خواهد بود . ضمناً چنانچه سند مذكور در امر ازدواج موثر واقع شده باشد ممكن است مساله به شرط وجود جهات لازم از نظر فريب در ازدواج قابل بررسي باشد.» 6️⃣نظريه ۳۲۱۷/۷ – ۴/۶/۱۳۷۲ ا . ح . ق . ق.: «چنانچه فتوكپي اسناد اعم از عادي و رسمي تصديق شده باشد، جعل در آنها و نيز استفاده از آن جرم محسوب مي شود.» 7️⃣نظريه ۴۹۰۲/۷ – ۱۲/۹/۱۳۶۸ ا . ح . ق . ق.: «جعل فتوكپي اسناد، اعم از رسمي و عادي در صورتي كه مصدق نشده باشد، جرم نيست.» @wwwakhtarlawyers
✅١٠ راى متفاوت مراجع قضایی درباره حق‌الوکاله وکلا 1️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۳۰۰۳۲۶ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۱۲/۱۸ شعبه ۳ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری ✍اعلام این‌که مبلغ حق‌الوکاله طبق تعرفه است، در حکم تعیین حق‌الوکاله در وکالت‌نامه می‌باشد. 2️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۹۵۵۳۰۰۰۴۳ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۹/۹ شعبه ۳ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری ✍از آنجا که شکایت در دیوان عدالت اداری از لحاظ ابطال و الصاق تمبر در وکالت‌نامه، تابع مقررات دعاوی غیرمالی است، مشخص نکردن دقیق میزان حق‌الوکاله و قید عبارت براساس تعرفه، فاقد ایراد است. 3️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۸۰۰۱۰۸ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۲/۱ شعبه ۸ بدوی دیوان عدالت اداری ✍وکلا مکلفند در وکالت نامه تقدیمی به دیوان رقم حق‌الوکاله را قید نمایند و رعایت نکردن این حکم، موجب رد وکالت و عدم احراز سمت وکیل است. 4️⃣شماره رأی نهایی:؟ تاریخ رأی نهایی:؟ شعبه ۸ دیوان عدالت اداری ✍عدم قید مبلغ حقالوکاله وفق ماده ۱۰۳ قانون مالیاتهای مستقیم و تبصره یک آن از موجبات صدور قرار رد شکایت است. 5️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۸۱۰۰۲۷۵ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۸/۱۵ شعبه ۲۱ دیوانعالی کشور ✍در قانون مالیات‌های مستقیم، ضمانت اجرای عدم ذکر میزان حق‌الوکاله در وکالت‌نامه وکیل دادگستری، منحصراً قابل قبول نبودن وکالت وکیل تعیین شده است. منظور قانون‌گذار از قابل قبول نبودن، با توجه به عبارت «با رعایت مقررات» صرفاً اعمال تمهیدات راجع به اخطار به وکیل برای تکمیل وکالت‌نامه بوده و صدور قرار رد دادخواست در صورت عدم تمکیل وکالت‌نامه، مورد نظر قانون‌گذار نبوده است. 6️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۳۰۱۴۳۶ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۱۰/۲۲ شعبه ۳ دادگاه تجدید نظر استان تهران ✍در صورت عدم درج مبلغ حق‌الوکاله در وکالت‌نامه وکیل، وکالت‌نامه موصوف در دادگاه قابل‌پذیرش نیست بنابراین در مورد دعوی به دلیل عدم احراز سمت قرار ردّ دعوی صادر می‌شود و مورد از مصادیق صدور اخطار رفع نقص نیست. 7️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۷۰۴۰۰۴۵۵ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۵/۲۳ شعبه ۵۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران ✍ضمانت اجرای عدم قید رقم دقیق حق‌الوکاله در وکالت‌نامه، زائل شدن سمت وکیل در دعوی است نه صدور قرار عدم استماع دعوا. 8️⃣شماره رأی نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۵۰۰۰۰۳۱ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۲/۱/۱۸ شعبه ۴۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران ✍در صورتی که وکیل تجدیدنظرخواه مبلغ حق‌الوکاله را در قرارداد وکالت خویش قید ننماید با توجه به اینکه قید رقم حق‌الوکاله تکلیف است، وکالت وکیل قابل قبول نخواهد بود و اگر اصیل هم دادخواست تجدیدنظر را امضا نکرده باشد، مرجع تجدیدنظر نمی‌تواند به دعوی تجدیدنظر رسیدگی نماید. 9️⃣شماره رأی نهایی: ۹۱۰۹۹۷۰۰۰۱۰۰۱۵۱۵ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۱/۱۲/۱۵ شعبه ۵۰ دادگاه تجدید نظر استان تهران ✍مطالبه حق‌الوکاله توسط وکیل دادگستری وفق قرارداد خصوصی، در صورتی که قرارداد مربوطه به دادگاه ابراز نشده باشد و حق‌الوکاله مطابق تعرفه اعلام شده، برخلاف موازین وکالت و قانون مالیات‌های مستقیم بوده و ردّ می شود. 🔟شماره رأی نهایی: ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۵۰۰۱۴۶۶ تاریخ رأی نهایی: ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ شعبه ۴۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران ✍ضمانت اجرای عدم درج رقم حق‌الوکاله در وکالت‌نامه ابرازی توسط وکیل در مرحله تجدیدنظر، صدور قرار رد دادخواست تجدیدنظرخواهی است. @wwwakhtarlawyers
مجرای اصل برائت مجرای اصل برائت، شک در تکلیف است و این شک، گاهی ناشی از شک در حکم (شبهه حکمی) و گاهی ناشی از شک در موضوع (شبهه موضوعی) است و شبهه حکمی، گاهی وجوبی و گاهی تحریمی است و منشا شک در شبهه حکمی، گاهی فقدان نص، گاهی اجمال نص و گاهی تعارض دو نص است. @wwwakhtarlawyers
کاربرد قاعده برائت کاربرد قاعده برائت در جایی است که شک در تکلیف، از عدم ورود نص از جانب شارع و یا نرسیدن آن به مکلف ناشی شده باشد. @wwwakhtarlawyers
برائت در شبهات موضوعیه در این که بحث از حکم شبهات موضوعی نیز در ضمن بحث از اصل برائت مطرح می‌شود یا نه، اختلاف است؛ عده‌ای اعتقاددارند که اصل برائت در شبهات موضوعی نیز جریان دارد. عده‌ای دیگر معتقدند این بحث در شبهات موضوعی جاری نیست، زیرا مورد قاعده جایی است که یا بیانی از جانب شارع صادر نشده و یا بیانِ صادر شده به مکلف نرسیده است و در شبهات موضوعی، بیانی که وظیفه شارع بوده است، وارد شده و به مکلف رسیده است، زیرا وظیفه شارع بیان احکام کلی است، نه احکام جزئی و موضوعات خارجی؛ بنابراین، بحث از شبهات موضوعی، از علم اصول خارج بوده و استطراداً از آن بحث می‌شود. کسانی که برائت را در شبهات موضوعی جاری می‌دانند، معتقدند تمسک به برائت در شبهات حکمی، بعد از جست و جو امکان دارد؛ ولی در شبهات موضوعی، به جز موارد خاص، جست و جو لازم نیست. @wwwakhtarlawyers
برائت در شبهات حکمی تحریمی محل نزاع اصولیون و اخباری‌ها، خصوص شبهات تحریمی حکمی است و در سایر اقسام نزاعی ندارند؛ بنابراین، در شبهات حکمی تحریمی، اصولی‌ها، معتقد به جریان برائت و اخباری‌ها معتقد به جریان احتیاط بوده و نسبت به موارد دیگر، هر دو برائتی هستند @wwwakhtarlawyers
تمایز اصل‌ اباحه‌ و برائت‌ اگرچه‌ در دوره‌هایی‌ بحث‌ برائت‌ در ضمن‌ مباحث‌ حظر و اباحه‌ مطرح‌ می‌شود، اما در دوره‌های‌ متأخرتر، این‌ دو حیثیت‌ جداگانه‌ای‌ دارند. در تفاوت‌ این‌ دو گفته‌ شده‌ که‌ بحث‌ حظر و اباحه‌ ناظر به‌ حکم‌ اشیاء از حیث‌ عناوین‌ اولیه مستفاد از ادله اجتهادی‌ است‌، حال‌ آنکه‌ بحث‌ برائت‌ و احتیاط ناظر به‌ حکم‌ شک‌ در احکام‌ واقعیه‌ است‌؛ لذا اباحه‌ حکمی‌ واقعی‌ و برائت‌ حکمی‌ ظاهری‌ است‌. همچنین‌، اباحه‌ مبتنی‌ بر بحث‌ حسن‌ و قبح‌ عقلی‌ است‌، در صورتی‌ که‌ برائت‌ چنین‌ نیست‌. نیز بحث‌ اباحه‌ ناظر به‌ جواز انتفاع‌ از اعیان‌ خارجیه‌ است‌، ولی‌ در برائت‌ بحث‌ در مورد منع‌ و جواز عمل‌ مکلف‌ است‌، اعم‌ از آنکه‌ عمل‌ به‌ اعیان‌ خارجیه‌ تعلق‌ گیرد یا خیر. نهایت‌ اینکه‌ اباحه‌ حکم‌ اشیاء را قطع‌ نظر از بیانی‌ از طرف‌ شارع‌ بیان‌ می‌کند، در حالی‌ که‌ محور بحث‌ برائت‌ بعد از لحاظ حکم‌ شارع‌ در مورد اشیاء است‌. ضمن‌ اینکه‌ مورد اباحه‌ شبهه تحریمیه‌ است‌، ولی‌ مورد برائت‌ اعم‌ از شبهه وجوبیه‌ و تحریمیه‌ است‌.  @wwwakhtarlawyers